iran-emrooz.net | Wed, 14.09.2011, 7:12
آزادی، تجزیهطلبی، گروههای مسلح و تجربیات قرن بیستم
محسن قائم مقام
چند روز پیش بیانیهای در سایتهای اینترنتی منتشر شد که در آن "حزب دمکرات کردستان" درخواست تکرار استراتژی نظامی سازمان ملل در لیبی را برای ایران نموده است. ابتدا تصور کردم که حزب دمکرات کردستان ایران، پسوند "ایران" را از نام خود حذف کرده و اعلامیه از اوست، سپس در ارتباط با مسؤلین حزب دمکرات کردستان ایران دانستیم که اعلامیه از ایشان نیست. هرچند انتظار بر این بود و هست که حزب دمکرات کردستان ایران چنین مواضع ضد ایران را مردود اعلام نماید.
این اعلامیه بنام "حزب دمکرات کردستان" و تنها با امضای "دفتر سیاسی" حزب، بدون هیچ نامی از مسؤلین حزب انتشار یافته، اصل "مسؤلیت حمایت" شورای امنیت در مورد لیبی را ملاک تقاضای خود قرار داده است. اعلام قبول تحتالحمایگی حزب دمکرات کردستان، در واقع تقاضای حمله به ایران از کشورهای غربی است که پوشش "مسؤلیت حمایت" سازمان ملل را به عاریه ګرفته است. این تقاضا در بستر مبارزات ملل منطقه برای رهائی از دیکتاتوری، به تنهائی شاهد اپورتونسیم و بیخردی این گروه میباشد. اینگونه سیاستهای خودمحوری و در حمایت تفنگ خویش و نیروهای کشورهای غربی، بر تمامیت ارضی مملکت چنګ انداختن است و تنها بقدرت داخلی استبداد میافزاید و به تثبیت دیکتاتورها کمک مینماید. و معلوم نیست افرادی که جرآت اعلام نام خویش را ندارند، حق قیمومیت مردم کرد را از کجا بدست آوردهاند؟
تجربه مبارزات رهائی بخش ملل در بند در قرن بیستم نشان داد که زمانی مردم به گروههای مسلح مدعی آزادیخواهی اعتماد میکردند و تمام نیرویشان را برای از میان بردن استعمار خارجی یا حکومتهای داخلی وابسته و مورد حمایت آن در اختیار آن گروه مسلح قرار میدادند. حاصل کار بدون استثنا آن شد که آن نیروهای مسلح پس از پیروزی، بجای برقراری آزادی، دیکتاتوری جدیدی را آغاز نمودند که بمراتب خشنتر و مستحکمتر از استبداد گذشته بود. در جمهوری اسلامی نیز که "کمیته" و بدنبال آن "سپاه" قدرت را در دست گرفتند، کار به دیکتاتوری سیاه امروز کشید. درس بزرگ مبارزات آزادیبخش قرن گذشته آن بود که به مردم مسلح در رسیدن به آزادی اعتماد نکنیم.
آنچه "حزب دمکرات کردستان" در تلاش اثبات آنست و با کمک آن بدنبال نمدی برای کلاه خویش میباشد، آنست که قوم کرد مورد ستم قومی در جمهوری اسلامی قرار گرفته است. بدون شک مظلومیت مردم کرد و ستمهائی که برایشان چه در دوران استبداد شاهی و چه دراستبداد مذهبی رفته است از حد بدر بوده است. ولی آیا شما گروه و مردمی در کشور را میشناسید که از درد و رنج این حکومتها در امان بودهاند؟ برخلاف ادعای حزب دمکرات، تنها مردم کردستان نبودهاند و نیستند که در زیر ستم استعمار و حکومتهای استعماری دست و پا زدهاند و دست و پا میزنند، بلکه این تمام ملتهای در بند در این منطقه و سایر مناطق کشورها و ملل محروم دنیا بودهاند که در این زنجیر استبداد و استعمار گرفتار آمدهاند یا گرفتار بودهاند. این ستم استعمار و استبداد را ستم قومی خواندن و در پی تجزیه طلبی شعار دادن تنها در خدمت استبداد منطقهای واستعمار است. در حقیقت آنها که تنها برای منافع شخصی و گروهی خود میاندیشند، منافع ملی و مردمی مطرح نظرشان نیست.
مردم کردستان که بگفته تاریخ نویسان از قوم ماد سرچشمه میگیرند، از دیر باز همواره به صورت قومی از سرحد داران شجاع ایران بشمار میرفتنهاند. تاریخ یادآور دفاع ایشان در برابر حمله اسکندر به ایران میباشد. کریمخان زند از پادشاهان بزرگ و عدالتخواه ایران که تنها عنوان وکیلالرعایا را به عنوان شاه برای خود پذیرفت از این قوم بیرون آمد.(۱) در دوران کریمخان بود که انگلیسیها دست و پای خود را در خلیج فارس جمع کردند. پس از کریمخان رشد فئودالهای آن زمان که اغلب در خدمت استبداد قاجارها بودند ادامه یافت. مردان جنګی ایلات و عشایر، ارتش ایران را میساختند. پشتیبانی فئودالهای کرد دردفاع از محمدعلیشاه و جنگ شجاعانه یپرم خان، سردار سپاه مشروطه که با پیروزی مشروطه خواهان پایان یافت و پس از پایان جنگ بود که یپرم خان در همان نبرد آخر بقتل رسید، همه در کردستان و با پشتیبانی فئودالهای کرد که بدفاع از شاه مستبد برخواسته بودند اتفاق افتاد. ازمیان بردن امنیت منطقه و با قدرت تفنگ به غارت اموال خانهای کوچکتر و احیاناَ شهرها پرداختن، راه و رسم این دوران برای برخی ازایلات و خانهای ایشان و ایلات دیگری در مملکت گردید.
بهانه تثبیت اقتدارحکومت مرکزی و مرزبندی کشور ایران که درعمل به قدرت گیری حکومت مرکزی منتهی شد، در دوران آغا مخمد خان با ساختن مناره از سرها و چشمهای مردم قفقاز و در دوران رضاشاه با سرکوب بزرگ مالکان و تخطه قاپو کردن(۲) ایلات و عشایر و به تباهی کشاندن زندگانی ایشان شکل ګرفت. پس از آغا محمدخان، در منطقه دوستی باقی نماند که در حمله روسها به قفقاز به حمایت کشور برخیزد و پس از رضا شاه و ظلم او درمنطقه، مردم را به پشتیبانی از خانها و بزرگ مالکین کرد و در نقاط دیگر سایر خانها و بزرگ مالکان کشاند. ملا مصطفی بارزانی از خانهای همانگونه ایلات بود. که با استفاده از ضعف و بیعدالتیهای حکومت مرکزی در ایران و با کمک روسها همزمان با حکومت تحت حمایت روسهای "فرقه دمکرات" در آذربایجان، در زمان حضور ارتش سرخ در ایران، اعلام خود مختاری نمودند و لباس ارتشیهایشان هم را شبیه ارتشیان روسها دوختند. بدنبال آن، در کشتار سبعانه بسیاری از کردها را کشتند، از جمله بدار آویختن بیشرمانه قاضی محمد، از مردان شریف و مورد اعتماد مردم در زمان خویش و پسرانش در مهاباد، در زمانی که از ایران دوستی و دفاع از ایران پشتبانی کردند، نفرت کردها از حکومت مرکزی را بیشتر از پیش ساخت.
در این زمان حزب دمکرات کردستان از شهریهای کرد در برابر خانها و سران ایلها بوجود آمد. مردان شریف و ایران دوستی همچون زنده یاد دکترعبدالرحمن قاسملو و زنده یاد دکترمحمد صادق شرفکندی، که اولی در جوانی از هواداران دکتر مصدق بود و دومی از دانشوران دلسوز ایران بشمار میرفت، از جمله رهبران این حزب گردیدند. و استبداد مذهبی وجود هر دوی این رهبران ایران دوست را بر نتابید و با بیرحمی هر دو را بقتل رساند. بیعدالتیها در حکومت استبداد مذهبی همچنان بالا گرفت و سرکوب مردم کردستان در کنار سایر مردم ایران شدت یافت. شرارتهای گروهها و دستههای تجزیه طلب نیز برای بالا بردن آتش بیداد کم نبودند. پس از این دوران ایرانگرائی حزب دمکرات کردستان در زمان زنده یادان قاسملو و شرفکندی، نوبت رهبران جدیدی رسید که سیاستهایشان در قبال تجزیه طلبی شفاف نبود و نزدیکیهایشان با دولتهای اسرائیل وامریکا اغلب شک برانگیز بود.
هفتههای اخیر شاهد ناآرامیها و جنگ سپاه پاسداران با گروه پژاک که جمعی از جوانان کرد اند، و توسط پ ک ک، حزب کردهای ترکیه بوجود آمده و پشتیبانی میشوند، در مرز کردستان ایران وعراق میباشیم. استراتژی ایشان با بیانیه حزب دمکرات کردستان همخوانی دارد. جوانان نا آگاه و پرشوری را به جنگ با سه کشور منطقه تحریک نمودن، تا نقشه جغرافیائی منطقه را تغییر بدهند، نه تنها کاری غیرعملی است و با گروههای کوچک و دست خالی، در یک کشور جمع نمودن کردها در امروز خواب و خیال است، بلکه بد تر از آن تشویق قدرتهای غربی به استفاده از آب گل آلود در منطقه را با خود همراه دارد و مطمئنآ دراین برنامه ریزیها بیکار نبودهاند. در حالیکه معلوم نیست که کردهای عراق حاضر به تقسیم نفت کرکوک ، که هنوز هم آن را در اختیار خود ندارند، با کردهای کشورهای دیگر منطقه باشند. همانطور که عبدالکریم قاسم رهبر کودتای ضد سلطنتی و ضد استعماری عراق حاضر به تقسیم نفت عراق با جمال عبدالناصر رهبر کودتای با خواستههای ملی و ضد استعماری مصر نگردید و جانشینان طرفدار ناصرعراق هم چنین کاری را نکردند، با آنکه ناصر این خواسته را هر روزه با دستگاههای نیرومند تبلیغاتی خود عنوان میساخت. لذا بجای این جنگهای بی فایده و به کشتار دادن بیثمر جوانان، که مسلمآ در خدمت بیگانگان است، ضرورت دوران است که جوانان پرشور را به مبارزه با استبداد و بیعدالتیهای کشورهای خود بکشانند. چنین مبارزهای هم با معنی است و هم در خدمت کشورها و مردم منطقه میباشد و هم مورد پشتیبانی مردم و احیانآ دولتهای نسبتآ دمکرات آینده منطقه قرارخواهد گرفت.
حقیقت آنستکه رهبران اینگونه احزاب تجزیه طلب، نظیر سران حکومت استبدادی ایران، بهر قیمتی تنها دنبال حفظ قدرت گروهی خود در منطقه میباشند. درحالیکه مسائل مردمی منطقه تنها در پرتوحضورحکومتهای دمکرات و آزاد منطقه قابل حل است تا در جمع حاضر دیکتاتورها. و لذا منطقی و درست آنستکه در ابتدا کوشش خود را در آزاد ساختن کشورهای منطقه از زنجیر دیکتاتورها قرار دهیم. مردم درآزادی و وجود فضای دمکراسی منطقه بهتر میتوانند مسائل مختلف خود را حل و فصل نمایند. از آن گذشته در جهان امروز، مناطقی که اقوام و ګروههای مختلف مردمی در چند کشور همسایه زندګی میکنند، کم نیستند وهیچ مرجع مردمی و مسؤلی دنبال حل نظامی آن نرفته است.
صحیح ترین و منطقیترین استراتژی در این زمان ادامه مبارزه با استبداد مذهبی در ایران وآگاه نمودن مردم از خطرات چنین حکومت قدرت طلب و سود جوئی است. در آن زمان است که رشد علفهای هرزه تجزیه طلبی در سرزمین ما خاتمه می یابد. مردم در یک حکومت دمکرات وآزاد هرگز فریب جدا طلبان را نمیخورند. در دنیای امروز پاره پاره کردن مردم و مملکت تنها درخدمت قدرتهای چشم دوخته به ثروت ملی ما خواهد بود. مردم این سرزمین کهنسال قرنهاست که با صلح و صفا در کنارهم زندگی کردهاند و بجای جدا کردن ایشان از یکدیگر، که در تضعیف ایشان کوشیدن است، دنبال در هم شکستن حکومت استبدادی مذهبی باید رفت. کردها مانند آدزبایجانیها درصدر مشروطه باید دنبال آزاد کردن همه ایران باشند تا گوش بفرمان "رهبران" تفنگدار درخدمت دولتهای بیگانه درآیند.
در اینجا باید تکرار نمایم که حکومت استبدادی اسلامی ایران مسئول واقعی و اصلی خطرات وارده به مردم و کشور ایران است. سردمداران جمهوری اسلامی با سیاستهای نابخردانه، کوته بینانه و سرکوبگرانه، که تمامآ برای حفظ قدرت نظام استبدادی وغارت ثروت ملی ما طرح ریزی شده است، فرصت را برای به میدان آمدن تمام عاملین سیاستهای دولتهای سودجوی غربی فراهم آوردهاند.
پیروز باد مبارزات مردم برای برانداختن حکومت ظلم و استبداد مذهبی و بر قراری آزادی و دمکراسی در کشور ایران. زمانی که همه مردم بتونند سرافراز و آزاد، برای پیشبرد مملکت و تآمین رفاه و زندګی بهترخویش بمیدان آیند.
تنها ایرانی متحد و نیرومند که حاصل فضای آزاد و حکومتی دمکرات است و طبیعتآ پشتیبانی مردم خود را بدنبال دارد میتواند درجهان امروز سرافراز زندگی کند و هیچ قدرتی نتواند خیال پاره پاره کردن کشور و مردم را در سربپروراند و دشمنان دست کوتاه مردم نیز با ماسک مظلوم نمائی نتوانند در خدمت نقشههای بیگانگان به خیال خود مقدمات زوال این کشور کهنسال را فراهم آورند.
محسن قائم مقام – نیویورک
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱
---------------
۱. اتمولوژیستها (مردم شناسان) کردها و لرها را از یک خانواده و قوم. در دو طایفه میشناسند.
۲. تخته قاپو کردن معنی خانه نشین و ساکن ده و شهر کردن عشایر و ایلات را میدهد. با این ترتیب حکومت زندگی و اقتصاد ایشانرا که با ییلاق و قشلاق کردن و حرکت ایل وابسته بود را برهم میزد و ایشانرا در طول زمان ضعیف و محتاج مینمود.