ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 29.08.2011, 19:33
گام اول، بدور انداختن دیکتاتورها – ۲

محسن قائم مقام

ایران و جنبش آزادیخواهی منطقه:
جرقه جنبش آزادیخواهی منطقه حرکت پرتوان جنبش سبز ایران بود. و در جای خود بازتاب جنبش فراګیر آزادیخواهی منطقه، الهام بخش بپاخیزی بار دیګر مبارزین بیدار ایران خواهد شد.

دیکتاتوری سده‌های گذشته در کشورهای این منطقه نهادینه شده است. مردم این مناطق چه در سیطره دیکتاتوری فردی نظیر بیشتر کشورهای دنیای عرب و یا سوای دوران خمینی، دیکتاتوری در شکل یک نظام، نظیر ایران که فاقد فرد مشخصی در نقش دیکتاتوراست، هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خویش رانداشته‌اند و ثروت‌های ایشان در خدمت امیال شخصی و برنامه ریزی‌های در خدمت نطام‌های حاکم بر ایشان قرار داشته و دارد. سالها دیکتاتوری، سالها مردم را بدون هیچ نقشی در سرنوشت خویش به بیګاری کشیدن و در خدمت دیکتاتور قرار دادن، چنین جنبشهائی را اجتناب ناپذیر ساخته بود. جنبش آزادیخواهی سبز ایران نقش جرقه را در شرایط بحران اقتصادی جهانی برای شعله ور کردن این جنبش‌ها فراهم آورد.

جنبش آزادیخواهانه مردم منطقه را منسوب به توطئه‌های دولت‌های غربی و اسرائیل نمودن همانقدر درست است که انقلاب ایران را توطئه کارتر و جلسه هفت کشور صنعتی و بی بی سی معرفی کردن. اینکه این دولت‌ها در تغییراتی که در کشورهای منطقه می‌شود بسیار حساس هستند و این تغییرات با منافع مستقیم یا غیرمستقیم ایشان سروکاردارد، تردیدی نیست واینکه می‌توانند در حرکت این جنبش‌ها بشکلی تآثیر گذار باشند امکانش وجود دارد، ولی آنها نمی‌توانند جنبشی را بوجود بیاورند. علل پیدایش پدیده‌های اجتماعی که جنبشها ازآن نمونه‌اند دردرون جامعه قراردارند وعوامل خارج ازاین پدیده‌ها درشکل گیری آینده این پدیده‌ها می‌توانند تآثیراتی داشته باشند. شناسائی و ریشه یابی هرپدیده‌ای با بکارگیری تئوری توطئه ساده ترین روش است. ولی با واقعیت بسیارفاصله دارد. جنبش‌های آزادیخواهانه امروز منطقه را توطئه دولت‌های بزرگ غرب خواندن تنها بمعنی درک نادرست قدرت مردم و تحقیراراده ملت‌های درگیراست. تئوری توطئه موضوعی جدید درمیان مردم نیست. مطالعات و نظرهای دانشورانی چون دکتر احمد اشرف و دکترداریوش شایگان قدمت موضوع "توطئه" را بخوبی نشان می‌دهند.(۱)

امروزه بجای ساده کردن موضوع و تحقیر بیداری مردم سراسر مناطق درگیر، و اینکه تمامی جنبش را بازی و توطئه دولت‌های بزرگ انگاریم، بهتر آنست که بخود فرصت دهیم و پایه‌های موضوع را بهتر بشناسیم. توطئه و ترفند، همیشه و همه جا وجود داشته و دارد و خواهد داشت ولی باید پیش ازهر تصور ذهنی دنبال پیداکردن حقایق وپایه‌های منطقی و طبیعی پدیده‌ها باشیم وبا ساده انگاری آنها را نادیده نگیریم. در جنبش‌های ضد دیکتاتوری اخیر منطقه، مردم هر کشوری راهی برای استقرارآزدی را برای خود یافتند. بطور نمونه دروقایع اخیربخوبی می‌بینیم که جنبش لیبی ازجنبش مردم دنیای عرب الهام گرفت و پدید آمد و دولت‌های غربی و ناتو بآن دندان مبارزه دادند. و در بطن جنبش شاهد خشم فشرده مردم که در دهه‌های دیکتاتوری انباشته شده بود می‌باشیم که نیروی مولده جنبش را ساخته است. و درادامه بحث، دولت‌های ذینفع می‌توانند در شکل گیری این جنبش و حکومت آینده آن نقشی داشته باشند ولی بخوبی مشاهده می‌کنیم که مملکت بدورانی تازه کشیده شده و نه تنها دیکتاتوربدورانداخته شده بلکه در جامعه ی اکثرآ چادرنشین لیبی نیزآغاز تحول جدید نمایان گردیده است. زمانی که مردم لیبی نقشی در جامعه برای خود خواهند یافت. آنچه د رچهل و دو سال سیطره دیکتاتوربرمملکت هرگز انجام نگردید.

آنچه مسلم است نقشه خاور میانه و شمال افریقا در حال تغییر است. و بالاخره گره مسآله فلسطین هم دراین دوران گشوده خواهد شد و بدون تردید بدلیل قدرت مردم حاضر در صحنه در دنیای عرب، دست بالا با مردم فلسطین خواهد بود. و ادامه سالها قدرت اسرائیل در جلوگیری از تآسیس حکومت مستقل فلسطین و برگرداندن سرزمین‌های ازدست رفته در جنگ با اعراب، پایانش دور نخواهد بود. و بی تردید حل معضل فلسطین درآینده نقش بسیار مهمی در تحکیم صلح جهانی بازی خواهد نمود.

و بالاخره ایران با نقش استراتژیکی بزرگ خود و سرزمینی با ثروتهای فراوان طبیعی، همواره مورد توجه با نیت بهره برداری، همه قدرتهای بزرګ جهانی بوده است. قدرتهائی که نهایت کوشش و نقشه ریزی برای تجزیه این کشور پهناور را پیوسته مد نظر داشته‌اند. عدم پشتیبانی مردم از حکومتهای خودکامه درایران نقطه ضعف اصلی کشوردراین موقعیت خطیر جغرافیائی بشمار می‌رود. و توطئه تجزیه کشورشناخته ترین برنامه و نقشه قدرتهای آزمند جهانی برای پاره پاره کردن کشور پهناوروبا ذخائر طبیعی فراوان ایرانست.

سیاست‌های خارجی ایران از دوران خمینی در نقش ‌هارون‌الرشید گرفته که برای گورباچف دعوت به اسلام آوردن می‌فرستاد تا احمدی‌نژاد در نقش دون کیشوت این دوران که با شمشیر چوبی و خالی‌بندی به جنگ همه دولت‌های در میدان سیاست جهانی رفته است و جدا از دوست نمایانی که با رشوه‌های فراوان و برای مدتهائی کوتاه برای خود دست و پا کرده، جز تنهائی در صحنه سیاست بین‌المللی، برای مملکت دست آوردی نداشته است.

با این شکل زمانی که انعکاس جنبش‌های آزادیخواهی منطقه به بپاخیزی دوباره مردم ایران منجر شود، این باربا توجه به پیشرفت شگرفی که در مبارزه مردم کشورهای منطقه بدست آمده، مبارزه در ایران درسطحی بسیار بالاتراز دوسال پیش آغاز خواهد گردید. تقویت گروههای جدائی طلب در استانهائی نظیر کردستان، بلوچستان و آدربایجان و مثل زمان انقلاب در میان ترکمن‌ها و غیره بزرگترین خطر را برای یکپارچگی ایران می‌سازد. گروههائی که کمک مالی وبرقراری رادیو و روابط جمعی دیگر را از کشور‌هائی مانند اسرائیل، ترکیه و قدرتهای بزرگتر دیگری می‌گیرند و درآشفتگی اوضاع و در زمان ضعف و سراشیبی قدرت رژیم، می‌توانند در انجام نقشه‌های تجزیه طلبانه خود بسیار فعال شوند. مجاهدین خلق با کمک پشتیبانان خارجی و داخلی ایشان در این زمان می‌توانند نقش گروه مسلح و متشکلی درخدمت قدرتهای چشم دوخته به ثروتهای ایران را بازی نمایند. لذا تنها راه پیشبرد آزادیخواهان طرفدار دمکراسی در ایران آنستکه صفوف خود را هرچه بیشتر متحد نمایند و گسترش دهند. ما هیچگاه نباید در پشت این رژیم جنایتکار قرار گیریم. ما باید در برابر رژیم وهر نیروی متجاوز وعاملین و ستون پنجم ایشان بایستیم. سپاه، ارتش و نیروهای دفاعی دیگر که با هزینه این مملکت ساخته شده‌اند در برابر آتش دشمن می‌ایستند. آزادیخواهان اگر قدرتی پیدا کرده باشند باید راهی بیابند تا بدون آنکه تسلیم رژیم شوند با دشمن متجاوز و یا ستون پنجم دشمن بجنگند. شاید بیان این استراتژی ساده تر از انجام آن باشد ولی آلترناتیو آن تسلیم حکومت دیکتاتوری شدن است. ما در مقابل دو دشمن یکی داخلی و یکی خارجی قرار گرفته ایم! ما نه به حاکمین دیکتاتور اعتماد می‌کنیم و نه به مهاجمینی که برای غارت ثروت ماآمده‌اند و نه به ستون پنجم دشمن. ما هیچگونه حمله نظامی به کشور را در هیچ شرایطی صحیح نمی‌دانیم و تحمل نمی‌کنیم! ما در مقابل هرگونه حمله نظامی بکشور ایستادگی می‌کنیم ودر سطح جهانی بآن اعتراض می‌کنیم. وظیفه ما مانند گذشته در خارج از کشور آنستکه در سطح جهانی هم دیکتاتوری رژیم ایران را پرده دری و افشا نمائیم و هم هرگونه توطئه و اقدام نظامی علیه ایران را محکوم نمائیم وبجهانیان نشان دهیم که حمله بایران تنها در خدمت دیکتاتورهای ایران است.

ترفند‌های تجزیه‌طلبی یکی یا دو تا نیست. تا دیروز می‌گفتند "خود مختاری" امروز واژه را به "فدرال" تبدیل کرده‌اند. آنهائیکه معلوم نیست حق قیمومیت مردم منطقه را از کجا بدست آورده‌اند؟ چه، بجز لوله تفنگ و پشتیبانان خارجی، از پشتوانه مردمی ایشان نشان روشنی بچشم نمی‌خورد. یک روز در زیر لوای روسها دنبال تجزیه ایران‌اند و یکروز با اسرائیلی‌ها برنامه تربیت کوماندو دارند و یکروز با امریکائی‌ها سروسری پیدا می‌کنند. امروز اعلام می‌کنند که دنبال دمکراسی برای ایران‌اند و تشکیل دولت‌های فدرال در داخل کشور. معلوم نیست به چه اعتمادی می‌توان کردستان را در اختیار گروهی مسلح قرار دهند که هر روز با دولتی بیگانه دنبال برنامه تجزیه ایران بوده‌اند؟

گروههای کوچک دنبال تجزیه آذربایجان که برخی از باکو و بیشتر توسط دولت ترکیه حمایت مالی و لوجستیکی می‌شدند ناچیزتر از آنند که حسابی برایشان باز کنیم و امروز سرو صدایشان خوابیده است یا کمتر بگوش می‌رسد. تنها ماندن ایشان در آذربایجان و بی‌اعتنائی مردم بایشان بهترین پاسخ برایشان بود. مبارزات آزادیبخش در جهان قرن اخیر نشان داد که گروههای مسلح و متشکل دراین مبارزات رهبری مبارزه را بدست می‌گرفتند و دیکتاتوری بعدی را می‌ساختند. درس این بود که مبارزات باید مردمی و غیرمسلحانه باشد.

در کشورهای غربی تشکیل دولت‌های فدرال داخلی براساس نیازمندی‌های مملکتی تآسیس گردیده‌اند تا بر اساس اختلاف زبانی و قومی. این تقسیم بندی اداری مملکتی در کشور‌های غربی بناجور کپیه امروز تجزیه طلبان و یا ساده دلان در ایران گردیده است. در کشور‌هائی که چندین زبان هم تکلم می‌شود زبان مشترک ملی دارند، نظیر هندوستان. تجزیه مملکت، از قدرت کشور و تک تک بخش‌های تجزیه شده بشدت می‌کاهد. ما باید ذهنمان به واژه‌های گوناگون و ترفند‌های مختلف تجزیه طلبان آشنا باشد و به آنهائیکه دنبال تجزیه مملکت بوده‌اند اعتماد نکنیم.

مقوله آزادی رشد فرهنگ قومی و حفظ زبان قومی از مقوله تجزیه ایران با هر ترفندی جداست. کردهای ایران تنها در کردستان مستقر نیستند، بخش بزرگی از کردها را شاه عباس به خراسان کوچ داده است. ایشان نیز باید دارای همان امتیازات و آزادی‌های فرهنگی و زبانی باشند. این آزادیها مختص منطقه خاصی نباید باشد. ترک زبانان چه آذربایجانی چه از ریشه‌های خانوادگی دیگر در بسیاری از مناطق ایران جدا از آذربایجان در گروههای بزرگ و کوچک در ایران پراکنده‌اند. از قشقائی‌ها گرفته تا بسیاری از دهات پراکنده در ایران که گویش ترکی دارند. یادمان نرود که ترک زبانان شهر تهران بسیار بیشتر از شهر تبریز‌اند. و حکومت آران (آذربایجان در قفقاز) با هشت ملیون جمعیت، هنوز با برنامه‌های گذشته استالینی که نام آران را هم بهمین منظور به آذربایجان تبدیل نمود، در تقلای ضبط خطه چندین میلیونی آذربایجان است. عکس‌العمل مردم آگاه آذربایجان به این سودا‌های شیطانی و کودکانه بهترین پاسخ بوده است. ایشان خواهان الحاق آران به آذربایجان می‌باشند! البته تغییر تقسیمات جهانی که به علل گوناگون و بخصوص جنگها پیدا شده نه الزلمآ ضروری است و نه درعمل درست از آب در خواهد آمد و نه کاری عملی است مگر با جنگهای بزرگ جهانی.

در خاتمه باید گفت که مسؤل نهائی نا آرامی‌های محلی، پیدایش گروههای تجزیه طلب، چه علنی و چه در پرده، نابرابری‌های میان مرکز و شهرستانها و بخصوص مناطقی نظیر بلوچستان و سیستان و کردستان و بسیاری دیگر از شهرستانهای دور دست ایران، تنها حاکمین این نظام پوسیده دیکتاتوری مذهبی می‌باشند. در یک شهر دوازده میلیونی مانند تهران تا یکی دو سال پیش اجازه ساختن یک مسجد برای سنی مذهبان داده نمی‌شد. و برای بخش بزرگ سنی نشین کردستان از جمله مهاباد امام جماعت شیعی مذهب فرستاده بودند. و آنچه سر دسته جنایتکاران، خمینی چه در کردستان و چه در تمام مملکت ایران انجام داد، بعد از برنامه ریزی‌های تجزیه طلبانه ی روسها در سال ۱۳۲۴ برای کردستان و آذزبایجان، آغازی دیگری برای بهم ریختن صلح و صفائی که قرنها در میان اقوام ایرانی برقرار بود، گردید. با آنچه در این بالغ بر سی سال گذشته، با سرکوب عمومی که این گروه کوته بین بی فرهنگ و دزد اموال عمومی، که جزبمنافع شخصی و جمعی خود، بهیچ چیز دیگری نمی‌اندیشند، باید در انتظار روزهای سختی برای کشور و مردم خود باشیم. و فراموش نکنیم که آزادیخواهان امروز وظیفه دارند که خود را در نقش مسؤلین حفظ و حراست از مملکت و مردم آن بدانند. چه قدرت اینکار را داشته باشند و چه نداشته باشند. و هیچ لحظه‌ای از عزم و اراده خود دراز میان برداشتن این نظام دیکتاتوری وغارتگر ثروتهای مردم از پای ننشینند. ایران و مردم ایران تنها زمانی در امنیت و آسایش خواهد زیست که این گروه بی‌فرهنگ و دیکتاتور بدور اندخته شوند و حکومت ناشی از اراده مردم جای آن بنشیند.

محسن قائم مقام- نیویورک
۳۱ ماه اوت ۲۰۱۱

------------------
۱. احمد اشرف، جامع شناس و از ویراستاران دانشنامه ایران، تئوری توطئه درقدیم را حتی در پیدایش ایران در سلطنت فریدون و پند ارسطو به اسکندر نشان می‌دهد. نگاه کنید به: "توهم توطئه" نشریه گفتگو، منتشر در ایران، شماره ۸ در تابستان ۱۳۷۴. سخنرانی دکتر داریوش شایگان، فیلسوف ایرانی در دانشگاه تهران: مردم توطئه را در قدیم از سوی نیروهای ماوراء الطبیعه می‌پنداشتند و امروزه آنرا در دست گروههای انسانی می‌بینند.