ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 19.08.2011, 8:53
اعتقاد و خدمتگزاری

برگردان: جعفر رستمی بوکانی
کار یکسره‌ شد. نظامیان ترکیه‌ که‌ عامل ترس و دشمن همه‌ نیروهای دمکرات ترکیه‌ در دهه‌‌های متمادی بود، اینک سر جای خود نشانده‌ شدند. همانجایی که‌ باید باشند، یعنی در پادگانها و زیر کنترل یک حکومت منتخب مردم.

زمانیکه‌ من در سال ۱۹۷۹ برای اولین بار به‌ ترکیه‌ رفتم، احساسم این بود که‌ حالتی مانند وضعیت قبل از وقوع یک انقلاب، به‌زبان دیگر آرامش قبل از طوفان در آنجا حاکم بود. تمام کشور در بحران و در آستانه‌ یک برآمد انقلابی بود. جدال شدیدی بین نیروهای چپ و راست در جریان بود.

صدای تیراندازیهای خیابانی یک امر روزمره‌ بود. سندیکاهای کارگری در اعتصاب بسر می‌بردند و چندین کارخانه‌ و واحد تولیدی به‌ اشغال کارگران درآمده‌ بود. در بسیاری از مناطق به‌ اصطلاح آزاد شده‌، بویژه‌ در کرانه‌‌های دریای سیاه "کمیته‌‌های خلقی" رسما قدرت را در دست داشتند. برای همه‌ روشن بود، که‌ یک دگرگونی در حال تکوین است. تقریبا یک سال بعد و در ماه سپتامبر ۱۹۸۰ نظامیان به‌ کودتا دست زده‌ و کشور را به‌ زندان بزرگی تبدیل نمودند. نیروهای چپ را بکلی تار و مار کردند، بسیاری از رهبران احزاب و سخنگویان سرشناس آن‌ها به‌ خارج فرار کردند و تعدادی از آنها در آلمان مستقر شدند. کردها را تحت فشار گذاشته‌ و مبارزه‌ مسلحانه‌ را به‌ آنها تحمیل نمودند.

از سال ۱۹۸۴ تاکنون ارتش ترکیه‌ یک جنگ خونین داخلی را به‌ مردم کرد تحمیل نموده‌، و در طی ۳۰ سال گذشته‌ هر گونه‌ راه حل سیاسی پ.ک.ک.، برای پایان دادن به‌ درگیریهای نظامی را نا دیده‌ گرفته‌ و با شکست مواجه‌ کرده‌ است. در این هفته‌ اما سیاست دست بالا را یافت. مقدرات حکومت جدید را دیگر نه‌ نظامیان، بلکه‌ سیاستمداران رقم زده‌‌اند که بر نظامیان فرمان می‌رانند و حتی فرماندهان بالای آن را عزل و نصب می‌کنند.

انتظار می‌رفت که‌ موجی از شادی بویژه‌ در طیف دموکراتهای ترک، کشور را در بر گیرد، اما سکوت عجیبی همه‌ جا را فرا گرفته‌ است. غیر از چند مورد تبریک عوامل خودی در مطبوعات نزدیک به‌ رجب طیب اردوغان که‌ اینک "اژدهاکش" هم لقب گرفته‌ است، تقریبا چیز دیگری در روزنامه‌‌ها به‌ چشم نمی‌خورد. همه‌ جا سکوت مرگباری حکم‌فرماست و مردم یکه‌ خورده‌اند. دلیل آن بسیار ساده‌ است؛ نظامیان شکست خورده‌اند، اما فاتحان نه‌ انقلابی، که‌ قلابی هستند.

رئیس دولت فعلی یعنی رجب طیب اردوغان، که‌ شش هفته‌ قبل، برای بار سوم پیروز انتخابات شد و تقریبا ۵۰ درصد آرا را از آن خود کرد، اینک بعد از شکست نظامیان تنها حاکم بلا منازع بسفر است.

این امر دلیل عمده‌ نگرانی بسیاری از نیروهای طیف دموکرات ترکیه‌ است، چرا که‌ اینک این سئوال اساسی مطرح می‌شود که: اساسا آقای اردوغان تا چه‌ اندازه‌ دموکرات است؟

خالی از فایده‌ نخواهد بود، اگر نگاهی هر چند گذرا به‌ زندگینامه‌ سیاسی ایشان بیندازیم.

رجب طیب اردوغان در یکی از محلات به غایت فقیرنشین استانبول بدنیا آمده‌ است. خانواده‌ او یک نسل قبل از او از کناره‌های دریای سیاه به‌ استانبول مهاجرت کرده‌اند. اما مانند بسیاری دیگر بین ده‌ و شهر بزرگ (کلان شهر) در آمد و شد بوده‌اند. از لحاظ پایگاه اجتماعی اردوغان به‌ طبقه‌ای تعلق دارد که‌ اکثریت جامعه‌ ترکیه‌ را تشکیل می‌دهند. همان روستائیانی که‌ در حاشیه‌ کلان‌شهرها با زحمت زندگانی را از سر می‌گذرانند. از لحاظ فرهنگی و اعتقادات، همان دهاتی سا بق، اما بالاجبار سازندگان متروپلی مانند استانبول هستند. مانند بسیاری از مهاجرین ترک که‌ سالهاست در آلمان ساکن هستند و با پایبندی عمیق به‌ اعتقادات مذهبی و فرهنگی، تلاش در حفظ آداب و رسوم روستایی خود دارند.

شهرنشینانی که‌ در چنبره‌ اعتقادات فکری روستا باقی مانده‌ و به‌ رسوم و آداب آن وابسته‌اند. چنانچه‌ آداب و رسوم دهات آناتولی دارای باری از رواداری باشد، فرد خود را راحت با وضعیت جدید تطبیق می‌دهد، درغیر این‌صورت مانع بزرگی در راه جدب و ادغام این گروه اجتماعی در فرهنگ شهر نشینی ایجاد خواهد شد.

رجب طیب اردوغان در چنین محیطی به‌ کار سیاسی روی می‌آورد و می‌شود اذعان کرد که‌ سرتاسر زندگی سیاسی او متاثر از چنین فضایی است. او بعنوان یک فعال سیاسی به‌ "حزب اسلامی" نجم‌الدین اربکان می‌پیوندد که‌ در آلمان به‌ "ملی گوروش" شناخته‌ شده‌اند. او یک رهبر سیاسی ملی است.

در سال ۱۹۹۳ به‌ سمت شهردار استانبول انتخاب می‌شود و با تلفیقی از خرد و تجربه‌ امور را پیش می‌برد. به‌ جای ستیز فرهنگی، هم وغم خود را بر خدمات شهری و محلات متمرکز می‌کند و با اینکار اولین سنگ بنای سیاستی را پی می‌افکند که‌ در نتیجه‌ آن تا امروز شهرداری استانبول و شوراهای محلی توسط اسلام‌گراها رهبری شوند.

"خدمات شهری" و "سیاست" و تقویت نقش دولت در اموری که‌ طبیعتا به‌ بخش خصوصی مربوط می‌شود، شاه بیت اصول اردوغان برای رهبری کردن است. او در تبلیغات انتخاباتی‌اش خیلی دقیق این خدمات را بر می‌شمارد.

برای مثال تاکنون چند کیلومتر اتوبان ساخته‌ شده‌ و یا او چگونه‌ در تلاش است که‌ مردم را به‌ ثروت و سامان و رفاه بیشتری برساند.

این خردگرایی در سیاست از جانب اردوغان، موجب شده‌ است که‌ در جنبش دموکراسی ترکیه روی شخص او با حرارت بحث شود، که‌ آیا او یک ایدئولوگ مذهبی است، یا به‌ یک دموکرات تبدیل شده‌ است؟‌

در سالهای دهه‌ ۹۰ میلادی اردوغان یکبار چنین گفته‌ بود: "دموکراسی برای من حکم یک تراموای برقی را دارد. وقتی به‌ مقصد برسم، از آن پیاده‌ می‌شوم." اینک او تقریبا به‌ مقصد رسیده‌ است. حال این سئوال سرنوشت ساز مطرح می‌شود که‌ آیا او پیاده‌ می‌شود؟ یا تلاش خواهد کرد تا تراموای دموکراسی را تا‌ مقصد نهایی رهبری کند.

پاسخ به‌ این سئوال در گرو نوشتن یک قانون اساسی جدید است، که‌ در پاییز آتی در پارلمان ترکیه‌ به‌ بحث و جدل گذاشته‌ خواهد شد.

قانون اساسی قدیم که‌ هنوز هم معتبر است، در سال ۱۹۸۰ بعد از کودتا و توسط نظامیان تدوین شده‌ و بعد از دو سال یعنی در ۱۹۸۲ به‌ تصویب پارلمان رسید. این قانون دستپخت نظامیان است که‌ آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی مردم را به‌ شدت محدود کرده‌ است.

قانون اساسی جدید که‌ بعدا خواهد آمد دستپخت اردوغان خواهد بود. او در طی چند ماه گذشته‌ بارها اعلام کرده‌ است که‌ در قانون جدید، چه‌ آرزوها و آمالی را دنبال می‌کند، و این فی النفسه‌ نمی‌تواند باعث خوشنودی دموکراتها باشد.

بر اساس تمایلات اردوغان، ترکیه‌ باید به‌ یک قانون اساسی شبیه امریکا یا فرانسه‌ دست بابد، که‌ در آن اختیارات رئیس جمهور نامحدود باشد.

رئیس جمهوری که‌ نه‌ تنها نماینده‌ و معرف کشور است، بلکه‌ حکومت هم بکند. در صورت امکان بدون مزاحمت و مخالفت‌های اپوزیسیون و مطبوعات و رسانه‌‌های مستقل. در بهترین حالت می‌توان وضعیت پایدار فعلی را اینگونه‌ توصیف نمود: اپوزیسیون را در حال حاضر سر جای خود نشانده‌اند و آنها می‌دانند که‌ نباید پا را از گلیم خویش درازتر کنند. رسانه‌‌ها و مطبوعات از اردوغان حساب می‌برند و از ترس او، هر گونه‌ انتقادی را درلابلای کاغذ زرورق می‌پیچند. این سیمای وضعیت فعلی است.

چنانچه‌ آرزوهای اردوغان برای تصویب قانون اساسی جدید، مطابق الگوی امریکا یا فرانسه‌، جامه‌ عمل بپوشد، می‌توان به‌ جرات گفت که‌ دیکتاتوری برای زمانی طولانی در ترکیه‌ استقرار خواهد یافت.

اردوغان اکنون ۵۷ ساله‌ است و چنانچه‌ بر اساس قانون جدید، هر ۵ سال یکبار انتخابات به‌ اجرا در آید و ایشان بتوانند برای دو بار پیاپی بر اریکه‌ قدرت تکیه‌ زنند، بعد از اتمام دوره‌ عبدالله‌ گل، که‌ تا سال ۲۰۱۴ در قدرت خواهد بود، می‌تواند تا سال ۲۰۲۴ رئیس حکومت باشد.

ترکیه‌ از اکنون باید خود را برای "یک مرد و یک صحنه‌" آماده‌ کند. مردی که‌ محافظه‌ کار و عمیقا مذهبی است. ‌


درمورد نویسنده‌ این مقاله :
یورگن گوت‌شلیش (Jürgen Gottschlich)

گزارشگر و خبرنگار ویژه روزنامه برلینی و چپ‌گرای «تاگس‌سایتونگ» ‌(Taz) در ترکیه‌ است و در استانبول زندگی می‌کند. در سال ۲۰۰۸ کتابی بنام "ترکیه‌، کشوری خارج از کلیشه" انتشار داد. در سال ۲۰۱۰ کتاب دیگری تحت عنوان "شکارچیان انجیل" یک جستجوی هیجان‌انگیز برای دستیابی به‌ رموز متن جدید انجیلی (Neue Testament) که‌ هر دو کتاب در بنگاه انتشاراتی چپ سویس به‌ چاپ رسیده‌اند.