iran-emrooz.net | Sat, 23.07.2011, 8:24
پیشروی انقلابهای عربی، بدون اسلامگرایان
ترجمه: کوثر العلی محمره
تغییراتی که در کابینه دولت جدید مصر رخ داد، به مفهوم واقعی، «استثنایی» بود. البته در قیاس با آنچه در جهان عرب و یا در جهان سوم روی میدهد. «توده»های مردم در خیابان این تغییرات عمیق را در کابینهای به وجود آوردند که تا چند ماه پیش این گونه تغییرات فقط به اراده «حاکم»، و بستگی به نوع نگاه و چگونگی برخورد او به «توده»ها انجام میشد. هم اینک «خیابان» به صورت نهادی «ناظر» و «کنترل کننده» و وسیلهای برای «نوآوری» و «تغییر» در آمده است، انهم بدون نیاز به بسیج تودهها در حد غیرمتعارف در میدان «التحریر» در مرکز قاهره یا در سایر شهرهای مصر.
سازندگان انقلاب ۲۵ ژانویه یعنی «جوانان» بر «حکومت انتقالی» فشار آوردند و به آنچه میخواستند؛ رسیدند یا بهتر است بگوییم به حداکثر خواستههایشان رسیدند. آنانکه در دو هفته اخیر به خیابانها آمدند و تحصن کردند، تنها مشتی نمونه خرواری بودند که امکان داشت برای سرنگونی دولت عصام شرف (نخست وزیر دوره انتقالی) به میدان بیایند. دولتی که بسیاری از مردان نظام «حسنی مبارک» را در خود جای داده بود.
شورای نظامی خواستهها را پذیرفته و عصام شرف حداکثر آنها را به مرحله اجرا درآورد. از میان کابینه نزدیک به نیمی از وزرا خارج شدند، مابقی نیز هم اکنون قبول نمودهاند، در صورت ارتکاب خطا و عدم همراهی با خواستههای انقلابیی مردم به همان سرنوشت دچار خواهند شد. از همه مهمتر بیش از هزار افسر عالیرتبه به خاطر دست داشتن در سرکوب مردم و یا کشتار شهدا از مقامشان برکنار شدند. این یکی از مهمترین و در واقع بزرگترین عملیات پاکسازی در نیروهای امنیتی مصر از سال ۱۹۵۲ (سال برپایی جمهوری در مصر) تاکنون میباشد.
صرفنظر از چگونگی برآورد این پاکسازی امنیتی و تغییرات در کابینه، انقلاب مصر ارزشهایی پایهریزی نموده که ماهیت نظام آینده و میزان پایبندی آن به دموکراسی، قادر بعد عقب راندن آنها و بازگشت به گذشته نخواهد بود. این ارزشها در میزان تاثیر افکار عمومی و «تودهها» بر فرایند مشروعیت نظام حاکم به عنوان تنها نهاد تعیینکننده مقبولیت یک نظام نمود پیدا کرد. چنین شرایطی را در دموکراسیهای غربی شاهد هستیم. این دموکراسیها علیرغم داشتن دولتها و مجالس انتخابی، دائما در چالش با «افکار عمومی» و «تودههای معترض حاضر در خیابان» بدون در نظر گرفتن صندوقهای رای گیری، میباشند.
این دگرگونیها در انقلاب مصر به جای اینکه مورد توجه زیادی قرار بگیرد بیشتر شک برانگیزند، چرا که با فرهنگ سیاسی در جهان عرب در تضاد میباشند؛ خاصه آنکه با بسیاری از نگرشها به انقلاب مصر در تضاد میباشند.
نگرشهایی که «انقلاب مصر» را «بازگشت به عقب» و «منجر به ویرانی مصر» تحلیل میکنند و معتقدند که انقلاب باعث تجدید نظر مصریان نسبت به دوران «مبارک» و دلتنگی برای بازگشت آن نظام خواهدشد. به همین ترتیب کسانی هستند، که اعتقاد دارند، انقلاب جاده صاف کن حکومتی اسلامی برای اجرای شریعت خواهد شد؛ و مصر را به قرون وسطی باز خواهد گرداند.
آنچه در دو هفته گذشته در مصر اتفاق افتاد، بسیاری از شرایط را به حالت طبیعی بازگرداند. اسلامگرایان، خیابانها را را ترک نموده و در مطالبات مربوط به پاکسازی امنیتی و تغییرات در کابینه، شرکت نکردند. آنان اعلام نمودند که نه تنها سازمان یافتهترین نیروی سیاسی مصر نیستند بلکه افکار عمومی نیز تحت تاثیر آنها نمیباشند. جریانهای سنتی آنها به «احزاب» کوچکتر تجزیه و آنان قادر نخواهند بود در مجلس آینده به سهمی قابل توجه دست پیدا نمایند.
«تودههای حاضر در خیابان» حکم به پایان نقشآفرینی «اسلامگرایان» در صحنه سیاسی مصر دادهاند، اسلامگرایان نه تنها در راه اندازی انقلاب نقشی نداشته بلکه در دستاوردهای آن نه در مصر نه در تونس، لیبی و حتی در سوریه حضور ندارند.
نوشته: ساطع نورالدین
منبع: سایت «ایلاف» به نقل از روزنامه «السفیر»