ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 16.06.2011, 7:31
همین جمهوری اما بدون ولایت فقیه

مزدک ليماکشی
پس از انقلاب بهمن نیروهای شناخته شده جمهوری خواه ایران، جبهه ملی ایران، نهضت آزادی ایران و حزب ملت ایران همه تلاش خود را به کار گرفتند که در ایران یک جمهوری پارلمانی شکل بگیرد. نهضت آزادی ایران و جبهه ملی ایران که اولین دولت پس از انقلاب به نخست وزیری آقای بازرگان را تشکیل داده بودند، طرح پیش نویس قانون اساسی را تدوین نمودند که منطبق بر یک جمهوری عرفی پارلمانی بوده است. اما گروه‌های اسلام گرا هم با این پیش نویس مخالفت کردند و هم مانع تشکیل مجلس موئسسان شدند و به جای آن مجلس خبرگان دست چین شده‌ای را سازمان داده، طرح قانون اساسی مبتنی بر یک جمهوری پارلمانی را به کناری نهاده و طرح قانون اساسی مبتنی بر رژیم ولایت فقیه را، بر ملت ایران تحمیل کردند. نتیجه قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه ایجاد یک دیکتاتوری خشن و ضد مردمی شد که گریبان ملتی را گرفته و کشور ما را در خطر فروپاشی و نابودی قرار داده است. جمهوری خواهان هر چند در انقلاب بهمن شکست خوردند اما اکنون اکثر کادرهای برجسته جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری به‌‌ همان نتیجه‌ای می‌رسند که جمهوری خواهان در طرح پیشنهادی خود برای قانون اساسی مطرح کرده بودند.

اکنون پرسش مرکزی برای همه طرفداران دمکراسی در ایران این است که با ولی فقیه بر آمده از قانون اساسی موجود چه باید کرد و قانون اساسی موجود با چه تغییراتی و چگونه می‌تواند به قانون اساسی ملت ایران تبدیل شود. برای پاسخ به این پرسش در وحله اول تجربه نیروهایی که ایجاد یک رژیم ولایت فقیه ر به نفع مصالح ملی مردم ایران می‌دانستند نگاهی می‌اندازم و در پی آن به تجربه و دیدگاهای دیگر نیرو‌ها پرداخته و در پایان نتیجه گیری خود را خدمت شما ارائه خواهم داد که امیدوارم مورد توجه شما نیز قرار بگیرد.

گروه‌های مختلفی که معفقد به جمهوری اسلامی با رهبریت ولی فقیه بودند با‌شناختی که از رژیم ولایت فقیه بدست آوردند به درستی به این نیتیجه رسیده‌اند که نقشی که ولی فقیه خامنه‌ای در ۲۰ سال اخیر بازی کرده به زیان کشور بوده است. این گروه‌ها هر یک در بر خورد به ولایت فقیه استراتژی‌های متفاوتی در دوره‌های مختلف در پیش گرفته‌اند.

اصلاح طلبان

هاشمی رفسنجانی ضمن حمایت از ولی فقیه همواره از او خواسته است که به گرایشات و دسته جات افراط گرا میدان ندهد و بیشتر در خط او حرکت کند. هاشمی حاضر شده در مقاطعی در پی کودتای انتخاباتی در بر خورد به خامنه‌ای موقعیت خود را در خطر قرار دهد اما او هیپگاه حاضر نشد که نقش ولی فقیه در رهبری جمهوری اسلامی را مورد پرسش قرار دهد. محمد خاتمی به درجاتی بیشتر از رفسنجانی، رهبر را مورد پرسش قرار داده و از جمله قرار بود که لاحیه‌ای را برای افزایش اختیارات رئیس جمهوری به مجلس ارائه دهد که عملا زیر فشار گروهایی که به قول او هر نه روز یک بحران برای دولتش آفریدند، از آن چشم پوشی کرد و پس از کودتای انتخاباتی نیز با جانبداری از آقایان موسوی و کروبی خشم رهبر و اطرافیانش را بر انگیخت. آقای خاتمی اکنون نیز کوشش می‌کند که سازشی بین رهبر و رهبران جنبش سبز ایجاد کند و او هم اکنون هم مورد انتقاد گروه‌های رادکال‌تر جنبش سبز و هم زیر فشار گروه‌های افراطی اقتدارگرا می‌باشد. آقای خاتمی با توجه به دیدگاهای دمکراتیکی که دارد با یک دست شدن بیشتر حاکمیت از خامنه‌ای به مانند کروبی و موسوی فاصله خواهد گرفت

رهبران جنبش سبز

موسوی و کروبی در پی کودتای انتخاباتی از خامنه‌ای به طور جدی فاصله گرفتند و حاضر به سازش با او نیستند. اکنون حتی برای اصول گرایان ثابت شده که برخوردهای موسوی و کروبی با احمدی‌نژاد درست بوده و این رهبر خامنه‌ای است که بر خطا بوده است. آقایان موسوی و کروبی اکنون رهبری معنوی جنبشی مردمی سبز را بر عهده دارند و هر نوع معامله‌ای با رژیم ولایت فقیه از طرف آن‌ها، بدون دادن امتیازات جدی از طرف خامنه‌ای عملا غیر ممکن است. خواست مرکزی آقای کروبی و موسوی انتخاباتی آزاد بدون نظارت استصوابی و در واقع دخالت عوامل رهبر در انتخابات می‌باشد.
رهبران معنوی جنبش سبز هر چند خواهان اجرای قانون اساسی هستند اما آن‌ها این قانون را وحی منزل نمی‌دانند و معتقد به ایجاد تغیر در آن هستند اما آن در باره جوانب این تغیرات خود را به مردم اعلام بکرده‌اند

اصول گرایان

احمدی‌نژاد و دارو دسته‌اش که به‌‌ همان اندازه خامنه‌ای و طرفدارانش در سر کوب و کشتار مردم دست دارند بر سر ادامه حضور خود در حکومت با خامنه‌ای در گیر شده‌اند و این در گیری‌ها می‌تواند بیش از گذشته هم ادامه یابد.

لاریجانی و بخشی دیگر از اصول گرایان که ذوب شدگان در ولایت فقیه لقب گرفته‌اند موضعی متفاوتی با احمدی‌نژاد دارند و از طریق بالا بردن مقام رهبری یک حکومت فامیلی برای خود ساخته‌اند. لاریجانی رئیس پارلمان، لاریجانی رئیس قوه قضائیه، لاریجانی رئیس کمسیون حقوق بشر اسلامی در واقع عوامل اصلی رهبر در میان بخشی از اصول گرایان هستند و رهبر تا اکنون مشکلی با آن‌ها نداشته است. اکنون اصول گرایان ذوب شده در ولایت فقیه از اینکه رهبر در انتخاب احمدی‌نژاد دچار اشتباه شده و به نفع او دست به کودتا زده است دچار اغتشاش فکری شده و تا حدی از اینکه رهبر بر خورد دقیقی با احمدی‌نژاد نداشته نگران و ناراحت هستند.

مردم ایران

مردم ایران، بار‌ها و بار‌ها و از جمله در انتخابات ۸۸ مخالفت خود را با ولی فقیه اعلام کرده‌اند و از طرفی بخشی زیادی از مردم ایران اساسا حضور قانونی و یا غیر قانونی ولی فقیه را قبول ندارند. سنی مذهب‌ها، مسیحی‌ها، سکولار‌ها، یهودهای‌ها، بهایی‌ها و شیعیان سکولار، صوفی‌ها و.... ولی فقیه را قبول ندارند و جنایاتی که طی ۲۰ سال حاکمیت خامنه‌ای انجام گرفته نه تنها نقش او را زیر سئوال برده بلکه نفرت عمومی مردم ایران را بر علیه او نیز بر انگیخته است.

طرفداران جمهوری پارلمانی

جبههٔ ملی ایران، نهضت آزادی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت)، جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما)، حزب آزادی مردم ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران. اتحاد جمهوری خواهان ایران، سازمان فدائیان اکثریت، حزب دمکرات کردستان ایران، سازمان کومله، اتحاد فدائیان خلق ایران و تعداد دیگری از گروه‌ها و سازمان‌های جمهوری خواه پارلمانی دیگاه روشنی در باره نقش ولایت فقیه دارند. همچنین سازمان‌ها و تشکل‌های مدنی به همراه ملیون‌ها مردم ایران اساسا رژیم مبتنی بر ولایت فقیه را قبول نذارند.

چالش با ولایت فقیه

چالش با ولایت فقیه از همه سو به مساله مرکزی جنبش تبدیل شده است. هر گروهی می‌خواهد که او را سرجایش بنشاند. رفنسنجانی می‌گوید تو مرتکب اشتباهات بزرگی شدی و احمدی‌نژاد را بر من و دوستان من ترجیح دادی، خاتمی می‌گوید تو اشتباه می‌کنی که اصلاح طلبان را به جای شرکت دادن در حکومت روانه زندان می‌کنی و خواست انتخاباتی عدلانه تری را برای حضور اصلاح طلبان در حکومت را طلب می‌کند، موسوی و کروبی می‌گویند که نظارت استصوابی غیر قانونی است و ضمن پذیرش قانون اساسی خواهان انتخاباتی آزاد و اجرای آن مفادی از قانون اساسی هستند که مغفول مانده است. احمدی‌نژاد می‌گوید هر چند من با تقلب و با حمایت تو رئیس جمهور شده‌ام اما تو حق نداری در کارهای من تا این اندازه که من نتوانم وزیری را بر کنار کنم دخالت کنی. رهبر که قرار بود فراجناحی عمل کند به نفع یکی از جناح‌ها دست به کودتای انتخاتی زده و اکنون از طرف همه و از جمله بخشی از اصول گرایان مورد پرسش قرار گرفته است.

ولی فقیه مانعی بر سر راه دمکراسی در ایران

ولی فقیه مانع اصلی بر سر راه ایجاد دمکراسی در ایران است. با ولی فقیه چه باید کرد و پیشنهاد چیست. تا کنون خط مشی‌های متفاوتی در بر خورد به استبداد حاکم در پیش گرفته شده که متاسفانه حاکمیت گوش شنوایی به خواست‌های مردم نداشته است. هشت سال تلاش اصلاح طلبان برای وادار کردن ولی فقیه به پذیرش اصلاحات به شکست انجامید. پیروزی مجدد اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸ با یک کودتای انتخاباتی رو برو شد. و اکنون بخش بزرگی از کادرهای اصلاح طلب در زندانند و آقایان موسوی و کروبی به همراه همسرانشان در حصر خانگی بسر می‌برند. حاکمیت نه تنها اصلاحات از بالا را نپذیرفت، خواست ملیون‌ها ایرانی برای باز پس گرفتن رای خود را نادیده گرفت و آن‌ها را به شدت سرکوب نموده و صد‌ها نفر را به کشتن داد و هزاران تن را روانه زندان کرد.

اکنون ضرورت دارد که یک باز بینی همه جانبه به مشی‌های در پیش گرفته شده صورت گیرد و هر گروهی مواضع خود را به روشنی به مردم ارائه دهد. با آنکه تقریبا همگی بر مرگ جمهوریت نظام متفق القول هستند اما مشی سیاسی برخی گروه‌ها کماکان بر‌‌ همان پاشنه سال‌های قبل از انتخابات ۸۸ می‌گردد و حاضر نیستند که در خط مشی سیاسی خود تغیری ایجاد کنند. این شخصیت‌ها و گروهبندی‌ها هز نوع سیاست و مشی را که نوک حمله را به نیرویی که مانع اصلی ایجاد دمکراسی در ایران کند انقلابی و خشن قلمداد می‌کنند. روز گاری گاندی بزرگ که از بنیان گذاران مبارزه مسالمت آمیز برای رسیدن به هدف ملت هند بود به روشنی اعلام نمود که استعمار بریتانیای کبیر باید بساطش را جمع کرده و برود وی اما برای رسیدن به این هدف ملت هند، راه مسالمت آمیز را در مرکز مبارزه قرار داده بود و با کار برد درست آن نیز پیروز شد و بزرگ‌ترین دمکراسی جهان در هند شکل گرفت. به گمان من امروز نوبت ایجاد دمکراسی در ایران است و ما صد سال است که پشت دروازه‌های دمکراسی در انتظار ایستاده‌ایم. خط مشی روشن ما چیست و روش رسیدن به دمکراسی چگونه است.

همین جمهوری اما بدون ولایت فقیه

سی سال نبرد بین جمهوری خواهان و ولایت پیشه‌گان در حاکمیت جمهوری اسلامی منجر بدان شده که جمهوری خواهان بر سر پیمان خود روشن‌تر در مقابل ولایت مطلقه فقیه صف آرایی نمایند و به مردم ایران بپیوندند و پیوستن اعضای پارلمان، وزرا، رئیس جمهوری، رئیس پارلمان و نخست وزیر نشان از قدرت جنبش دمکراسی خواهانه مردم ایران دارد که نهاد‌های منتخب را بر نهادهای منتصب چون ولی فقیه ترجیح می‌دهند. نبرد جمهور مردم با ولایت که خود را به دروغ نماینده خدا و امیرالمونین می‌داند هر روز که می‌گذرد بیش از روز گذشته شدت می‌گیرد. ولایت فقیه و جمهور مردم در تضاد کامل با یک دیگر هستند و تلاش برای سازش بین این دو به شکست انجامیده است. جمهوری خواهان باید در این زمینه به روشنی سیاستشان را برای مردم اعلام بدارند.

به گمان من باز گشت به قانون اساسی پیشنهادی دولت بازرگان که همین قانونی اساسی موجود بدون حضور ولی فقیه است و حذف ولایت فقیه از قانون اساسی و بر گزاری یک انتخابات آزاد در چهارچوب قانون اساسی بدون ولایت فقیه، می‌تواند همه گرو‌ها از اصول گرایان، احمدی‌نژاد، رفسنجانی، خاتمی، موسوی، کروبی، گروه‌های ملی، دمکرات، چپ، اقلیت‌های ملی، مذهبی و همه ایرانیان را به هم نزدیک کند و روح تازه‌ای به ایران و ایرانی بدهد.

ولی فقیه باید برود اما نظام سیاسی موجود و نهادهای موجود می‌توانند با پذیرش رهبری جمهور مردم به حیات خود ادامه بدهند و شیوه مرکزی برای رسیدن به این هدف پیش برد مبارزه مسالمت امیز است. نافرمانی مدنی، تظاهرات خیابانی، گفتگو، سازش و دیگر شیوه‌های مبارزه مسالمت امیز برای رسیدن به هدف الزامی است.

مزدک ليماکشی
15 06 2011
Stockholm
.(JavaScript must be enabled to view this email address)