iran-emrooz.net | Thu, 31.03.2011, 20:28
از جنگ در لیبی تا اینترنت پر سرعت ماهوارهای!
م رها
دخالت جامعه جهانی در جنگ میان معترضین لیبیایی و رژیم معمر قذافی واکنشهای گوناگونی را در پی داشته است. هواداران این دخالت، کشتار معترضین و اینکه قذافی در صورت خاموش کردن اعتراضات میتواند با ایجاد حمام خون سرمشقی برای تمام دیکتاتورهای خاورمیانه شود از این دخالت نظامی استقبال کردهاند. در برابر چپهای سنتی که هنوز از بریدن بندناف خویش از گفتمان جنگ سرد ناتوانند این دخالت را از نوع دخالتهای امپریالیستی و صرفا ً برای غارت منابع نفتی لیبی سنجیدهاند. اما نکتهای که هیچ کس منکر آن نیست سیاست دوگانهٔ جامعه جهانی بویژه کشورهای غربی در برابر رویدادهای دمکراسیخواهانه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقاست. در حالی که رهبران کشورهای درگیر در کنشهای نظامی علیه نیروهای قذافی به روشنی از کناره گیری وی و تشکیل نظام تازه در لیبی پشتیبانی میکنند درمورد سرکوب در کشورهای سوریه، بحرین و یمن از محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه دیکتاتورها پا را فراتر نمینهند.
بیتردید جامعه جهانی نمیتوانسته است در برابر اقدامات دولتهایی که صلح جهانی را با خطر روبرو میسازند و یا یکه تازی دیکتاتورها و نقض حقوق بشر در جهان بیتفاوت باشد. بهمین منظور در فردای جنگ دوم جهانی سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن تشکیل شد که ضمن تلاش برای حفظ صلح، از حقوق مردمان جهان برمبنای منشور جهانشمول حقوق بشر پشتیبانی کند و در این راه کلیه گزینهها از جمله دخالت نظامی را در صورت وقوع نسل کشی مورد توجه قرار دهد. واکاوی تاریخی این پشتیبانی و ناکامیهای آن از چهارچوبه این نوشته خارج است اما در بهار آزادی کشورهای خاورمیانه میتوان از جمله به گزینههای زیر اشاره نمود.
۱- دخالت نظامی
دخالت نظامی یکی از راههایی است که میتواند دولتهای دیکتاتوری را سرنگون و دولتهای نسبتا ً نزدیکتر به معیارهای دمکراتیک را بر سر کار آورد. نمونههای این نوع دخالت را میتوان در عراق و افغانستان دید. اما این دوتجربه پرهزینه، بحث برانگیز و تلخ، شورای امنیت سازمان ملل را وا داشت که در مورد لیبی پیاده کردن نیرو در خاک این کشور برای جلوگیری کشتار مخالفین قذافی را از دستور کار خارج سازد.
دخالت نظامی در لیبی پس از بمباران مواضع نیروهای معترض از سوی هواپیماهای قذافی تنها برای ایجاد ممنوعیت پرواز بر فراز لیبی به تصویب شورای امنیت رسید. اما بنظر میرسد که بدنبال کسب پیروزیهای کوتاه مدت برای شورشیان این اقدام به بن بست رسیده است و بتازگی رهبران امریکا از گسترش عملیات از جمله مجهز کردن شورشیان به سلاحهای مورد نیاز سخن بمیان آوردهاند. با توجه به این تحولات چنین به نظر میرسد که لیبی بالقوه میتواند به دلایل زیر به عراق دیگری برای کشورهای غربی بویژه آمریکا تبدیل شود:
۱- چنین پیداست که تاکنون ایجاد منطقه ممنوعه پرواز برفراز لیبی نتوانسته است نیروهای نظامی قذافی را از حمله به شورشیان و باز پس گرفتن برخی از مواضع تسخیر شده آنها باز دارد و تصمیم وزرای خارجه ۴۰ کشور جهان در ۲۹ مارس در لندن مبنی بر «لیبی بدون قذافی» میتواند دامنه دخالت نظامی ناتو بویژه غرب در این کشور را گسترش دهد و پس از زمینگیر کردن نیروهای خارجی زمینه را برای جنگ داخلی دراز مدت و رشد نیروهای اسلامگرا فراهم سازد
۲- خبرگزاریها گزارش دادهاند که نیروهای اسلامگرا و تندرو در شرق لیبی فعالاند و هم اکنون علیه نیروهای قذافی در کنار گروههای دیگر معترض میجنگند. در سال ۲۰۰۹ گزارش سرویسهای امنیتی کانادا نشان میداد که در سال ۱۹۹۰ هزاران اسلام گرای افراطی پس از شکست نیروهای شوروی در افغانستان و بازگشت به لیبی در شرق این کشور سازماندهی شده بودند و با هدف اجرای قوانین شریعت علیه قذافی وارد پیکار شدند. این نیروها پس از سوء قصد به جان وی در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸، بشدت سرکوب شدند. اسلام گرایان لیبی در جنگ عراق نیز نقش فعالی داشتهاند. هرچند فرماندهان ناتو و سیاستمداران غربی نفوذ نیروهای تندروی اسلامگرا در میان معترضین را ناچیز میسنجند [۱] اما ابهام در تحولات آینده، ترکیب نیروهای مخالف قذافی، بافت قبیلهای جمعیت لیبی و خطر گسترش دخالت نظامی جامعه جهانی بویژه کشورهای غربی در یک کشور اسلامی نگران کننده است. این بیاطمینانی حتی در سخنان برخی از سیاستمداران غربی نیز آشکار است. نیک کلگ (Nick Clegg) معاون نخست وزیر انگلیس در مکزیک گفته است که قمار دخالت نظامی در لیبی به مخاطرات آن میارزد و دنیا باید خود را برای روی کار آمدن یک دولت اسلامگرا در لیبی آماده کند! [۲].
۲- تقویت شبکههای اجتماعی
برکناری مبارک و بن علی در مصر، رویدادهای پس از کودتای انتخاباتی در ایران و جنبشهای آزادیخواهانه در کشورهای عربی خاورمیانه نقش شبکههای اجتماعی را بعنوان ابزاری برای تحقق دمکراسی در کشورهای استبداد زده جهان برجستهتر ساخت. اگر در کشورهای دمکراتیک غربی نقش احزاب، سندیکاها و جامعه مدنی در حفظ دمکراسی، گسترش آن و دست بدست کردن قدرت تردید ناپذیر است، در اغلب کشورهای خاورمیانه، در اثر سرکوب جامعه سیاسی و مدنی و کمبود فرهنگ حزبی، استبداد دینی و یا سکولار توانسته است از تحقق دمکراسی در این کشورها جلوگیری کند. شوربختانه در این کشورها معمولا ٌ شرایط رشد تنها برای اسلام گرایان تندر و از راه گسترش سازمانهای خیریه، شبکهٔ مساجد و مدارس دینی فراهم بوده است. در دو دهه گذشته با ورود اینترنت و شبکههای ماهوارهای زمینهٔ تبادل آزاد اطلاعات فراهم گشته است. مبارزه با بیسوادی و افزایش سریع دانش آموختگان در این کشورها و آشنایی بیشتر با مدرنیته و فرهنگ دمکراتیک برغم فضای عمومی بسته و سرکوب شده داخلی، گرایشات آزادیخواهی و دست یافتن به حق تعیین سرنوشت را بویژه در میان جوانان پرشمار این کشورها افزایش داده است. اینترنت توانسته است در راه تحقق دمکراسی نقش ارزندهای ایفا کند.
نیروهای امنیتی – نظامی در ایران اینترنت و شبکههای اجتماعی را در کانون گفتمان «جنگ نرم» جای دادهاند و برای مهار و غلبه برآنها تاکنون صدها میلیون دلار هزینه کردهاند. اهمیت این موضوع تا انجاست که مدتی پیش دولت کودتا با موافقت ولی مطلقه فقیه شرکت مخابرات ایران را در اختیار سپاه پاسداران قرار داد تا بتواند زیر ساختهای ارتباطی کشور از جمله اینترنت را دربست کنترل کند. فیلترینگ تارنماهای مخالفین، راه اندازی ارتش سیبری، تهیه ابزارهای گفت و شنود، دزدی پروانههای ایمنی در اینترنت، تهیه جستجوگر یاحق برای محدودتر کردن دسترسی به تارنماهای مخالف استبداد و ۳ تا ۱۴ برابر کردن قیمت اینترنت برسرعت در سال ۱۳۹۰ [۴] از جمله تلاشهای استبداد دینی برای جلوگیری از بهره بردن جنبش سبز از شبکههای اجتماعی و اینترنت است.
یکی از مهمترین نقشهایی که اینترنت از جمله در رویدادهای پس از انتخابات در ایران و جنبش دمکراسی خواهی در مصر بازی نمود، ایجاد شبکههای اجتماعی بود که به صدها هزار جوان معترض امکان داد در مدتی کوتاه برای شرکت در اعتراضات خیابانی و ادامه آن هم اندیشی و سازماندهی کنند کاری که باکمود و یا ضعف احزاب سیاسی و جامعه مدنی فعال و مستقل غیر ممکن بنظر میرسید. افزون براین جوانان خاورمیانهای تاکنون توانستهاند به عنوان شهروند خبرنگار وحشیگری نیروهای سرکوب در کشورهایشان را به اطلاع مردم جهان برسانند و تجربههای خویش را در اختیار جوانان دیگر کشورها قرار دهند.
در سال ۲۰۱۰ بطور متوسط حدود ۳۰ درصد مردم خاورمیانه از اینترنت استفاده میکردهاند. بحرین با ۸۸ درصد جمعیت بالاترین شمار کاربران و عراق با ۱، ۱ درصد کمترین کاربران را داشته است. این درصد در ایران حدود ۴۲ درصد (۳۳ میلیون نفر) جمعیت بوده است. [۳] دولتهای سرکوبگر خاورمیانه دشمنی خود را با اینترنت از راههای گوناگون بویژه در گرماگرم اعتراضهای خیابانی نشان دادهاند. بطور مثال در جریان اعتراضها در مصر اینترنت برای مدتی بکلی قطع شد. در ایران در زمان خیزشهای اعتراضی سرعت اینترنت کاملا ً کاهش مییابد که حتی باز کردن یک ایمیل ساده نیز بسختی امکان پذیر است. افزون براین اینترنت پرسرعت تنها در اختیار ۷۰۰ هزار کاربر قرار دارد.
به باور نگارنده جامعه جهانی باید با خارج کردن کنترل اینترنت از دست دیکتاتورها بیاری جنبشهای دمکراسی خواه خاورمیانه بشتابد. این امر با تأمین اینترنت پرسرعت ماهوارهای که بتواند بطور مجانی خدمات مجازی را در اختیار کاربران خاورمیانه قرار دهد میسر است. تأمین این ابزار حیاتی حالت دوگانه بودن کمکهای غرب به گسترش دمکراسی در جهان را از میان خواهد برد و در دراز مدت با تقویت جامعه مدنی و سیاسی کشورهای استبداد زده، آزادیخواهان این کشورها را بدون نیاز به دخالت دردناک نظامی غرب در تحقق دمکراسی پرتوانتر خواهد ساخت. شوربختانه جامعه جهانی بویژه کشورهای قدرتمند غربی تاکنون نه تنها در تامین این ابزار مهم کوتاهی کردهاند بلکه برخی از شرکتهای خصوصی آنها از راه صدور سخت افزار و نرم افزار برای کنترل و فیلترینگ اینترنت و حتی شناسایی کاربران به دیکتاتورها یاری میرسانند.
۱۱ فروردین ۱۳۹۰
------------------
1- Libyan rebels’ Islamist ties cause concern: report، National Post
http://www.nationalpost.com/news/world/Libyan+rebels+Islamist+ties+cause+concern+report/4524753/story.html
2- Guardian ,Libya operation is different scenario from Iraq, says Nick Clegg
http://www.guardian.co.uk/politics/2011/mar/29/nick-clegg-libya-intervention-iraq
3- Internet Word Stat
http://www.internetworldstats.com/stats5.htm
4- اینترنت لاک پشتی ایران گران تر می شود، آفتاب، 7 فروردین
http://www.aftabnews.ir/vdcc01qso2bqie8.ala2.html