iran-emrooz.net | Tue, 01.02.2011, 21:29
قیام ملی در مصر و پایان دوران «مبارک»
شهلا صمصامی
در روز جمعه ۱۴ ژانویه رئیس جمهور تونس «زین العابدین بن علی» پس از ۲۳ سال حکومت مستبدانه و پس از هفتهها تظاهرات مردم در خیابانها، مجبور شد خاک تونس را ترک کند.
مردم این کشور کوچک ۱۰ میلیونی مانند بسیاری از کشورهای دنیای عرب و خاور میانه برای سالیان دراز در خفقان، بیکاری و فقر زندگی کرده و هر صدای مخالفتی با سرعت و با شدترین عکسالعمل خفه میشد. این تظاهرات همه جانبه پس از اینکه یک دستفروش خودش را آتش زد آغاز گردید. نیروهای امنیتی و پلیس تونس ظلمهای زیادی به مردم کرده بودند. این بار یک جوان فارغ التحصیل دانشگاه که مجبور شد از بیکاری در خیابان دستفروشی کند به دلیل نداشتن مجوز از طرف پلیس مورد آزار قرار گرفت. مرد دستفروش نتوانست زورگویی مأموران امنیتی را تحمل کند و خودش را آتش زد. این واقعه مانند جرقهای بود که خشم و نفرت مردم را شعله ور ساخت و میلیونها نفر از جان گذشته به خیابانها ریختند.
زمانی که یک قیام مردمی توانست یکی از قدرتمندترین دیکتاتورهای دنیای عرب را از تونس بیرون کند، نگاهها بلافاصله بسوی کشورهای دیگری مانند مصر، اردن، الجزایر، سوریه و عربستان سعودی افتاد. مفسرین سیاسی بر این عقیده بودند که قیام مردمی در تونس به جوامع دیگر عرب نفوذ خواهد کرد. ولی هیچکس انتظار نداشت مصر کشور بعدی باشد و سرزمین فراعنه به این سرعت بهآتش کشیده شود.
آنچه در تونس گذشت این اعتماد بنفس را به مردم عادی در مصر بخشید که دارای قدرت مهمی هستند. مردم این کشور که بویژه در ۳۰ سال گذشته هر روز زندگیشان مشکل تر و فشارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زیادتر میشد، منتظر فرصتی برای نشان دادن خشم و نارضایتی خود بودند. قیام ملی در مصر یک جنبش خود جوش بوده است.
عوامل اقتصادی و سیاسی
اختلاف طبقاتی در مصر مانند بسیاری از کشورهایی که تحت رژیمهای دیکتاتوری زندگی میکنند بسیار زیاد است. شاید کمتر از یک در صد از جمعیت در رفاه کامل زندگی کرده و ثروت مملکت را در اختیار داردند.
طی این سالها اگر چه سطح زندگی و درآمد طبقهی متوسط بالاتر رفت ولی قیمتها، تورم و بیکاری نیز افزایش یافت. طبقات فقیرتر و مردمی که زیر خط فقر زندگی میکنند درصد قابل ملاحظهای از جمعیت مصر هستند. در محلهای که گورستان است ۴ میلیون مصری زندگی میکنند.
در طول ۳۰ سال حکومت حسنی مباررک جامعه از نظر اقتصادی پیشرفتهایی کرده است، ولی فساد و رشوه خواری و گرانی زندگی مردم را مشکل تر نموده است. زمانی که یک وکیل دادگستری تحصیل کرده مجبور است برای امرار معاش بجای وکالت، تاکسی براند و یا جوانان تحصیلکرده که نمیتوانند کار و درآمدی داشته باشند، خشم و نفرت مردم از حکومت قابل درک است.
علاوه بر بیکاری، گرانی و فساد دستگاه حاکمه فشارهای سیاسی و خفقان در ۳۰ سال گذشته جامعهی مصر را به لب پرتگاهی کشانده است که سرنوشت آینده آن اکنون نا معلوم است. همانند سایر رژیمهای دیکتاتوری و پلیسی، آزادیهای فردی، آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات و هر نوع آزادی سیاسی در جامعه از بین رفته بود، عدم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر نمیتوانست برای همیشه ادامه یابد و جامعه آماده بود تا روزنهای پیدا کند. این بار با صدائی رسا مخالفت خود را نسبت به ۳۰ سال دیکتاتوری نشان داد. این قیامی بود که مانند یک آتش فشان سالها در زیر میجوشید.
خفقان سیاسی در عین حال احزاب و گروههای مخالف را بطور کلی از صحنه خارج کرد. تنها حزب سیاسی متعلق به دولت «مبارک» بود بنام «حزب دموکرات ملی» که بلافاصله پس از شروع تظاهرات از هم پاشیده شد. یک گروه یا حزب سیاسی دیگر که طی این سالها ادامه داشته است، حزب قدیمی «اخوان المسلمین» است که تعداد زیادی از سران مهم آن طی این سالها زندانی شدهاند. «خالد استانبولی» از اعضاء این حزب بود. مرد شماره ۲ القاعده دکتر« الزواهری» نیز متعلق به اخوان المسلمین بود.
گزارشهای خبرنگاران و مفسرین سیاسی که از اولین ساعات و روزهای تظاهرات در مصر حضور داشتند حاکی از این است که این قیام همه جانبه از طرف گروه، حزب و یا دستهی ویژهای بوجود نیامده بود. شاید مهمترین عامل گرد همآئی در ساعات و روزهای اول نقش رسانههای الکترونیکی و اینترنتی بوده است.
جوانان در این جنبش نقش بسیار بزرگی داشتند. مصر مانند غالب کشورهای عربی و خاور میانه بیش از ۶۰ درصد از جمعیت آن زیر ۳۰ سال است. این جمعیت جوان در عین حال از طریق اینترنت، «توئیتر» و «فیس بوک» با یکدیگر و با جهان خارج در تماس هستند. نقش تکنولوژی ارتباطی جدید را نباید دست کم گرفت.
پایان دوران مبارک
از اولین ساعات شروع تظاهرات در مصر مهمترین خواستهی مردم برکناری حسنی مبارک بود. همهی شعارها حاکی از این بود که «مبارک باید برود». آزادی و دموکراسی شعارهای بعدی بود.
مصر دارای ۳ هزار سال تاریخ مستند است. از کشورهای نادری است که مرزهای آن در طی این سالیان دراز تغییر نکرده است. تاریخ و فرهنگ این کشور در جهان بی نظیر است. مصریها به این تاریخ کهن و فرهنگ غنی خود افتخار میکنند. فرعونها و شاهان آمدند و رفتند. در دوران جدیدتر بزرگترین قیام مصریهای در ۱۹۱۶ علیه امپراطوری عثمانی بود. سپس در ۱۹۵۳ کودتای سرهنگها به پادشاهی «ملک فاروق» پایان داد. «جمال عبدالناصر» ناسیونالیسم مصری را زنده کرد. پس از ناصر، حکومت ارتشیها با «سادات» و سپس «مبارک» ادامه یافت.
اگر چه حتی «مبارک» از جهت صلح با اسرائیل و سرکوبی افراط گرایان بویژه از نظر کشورهای غربی، یک ثبات سیاسی در منطقه بوجود آورده بود ولی خشونت و خفقان سیاسی حکومت وی، او را تبدیل بیک رهبر مورد نفرت مردم مصر کرده بود. زمانی که مردم قاهره، اسکندریه و سوئز بپا خواسته و جان بر کف به خیابانها ریختند، این پایان دوران مبارک بود.
۳۰ سال حکومت زور و اختناق در ساعاتی کوتاه از هم پاشید. پلیس قدرتمند مصر در مقابل نیروی مصمم مردم نتوانست مقاومت کند. عقب نشینی پلیس از سوئی مردم را شادمان کرد و از سوی دیگر به آتش زدن ساختمانها، حمله به مراکز پلیس، ربودن اسلحه و غارت اموال مردم انجامید.
بارها و بارها حتا در تاریخ معاصر شاهد بوده ایم که چگونه جزایر ثبات و حکومتهای محکم با قیام مردمی بسادگی از هم پاشیده و کاخهای پر زرق و برق آنها به خاکستر تبدیل شدند. برنامهی مبارک این بود که پسرش را بجای خود بر مسند حکومت فرعونی خویش بگذارد. ولی دوران حکومت یک حاکم مستبد دیگر نیز در جهان بسر آمده است.
نقش امریکا
نقش امریکا در حوادث اخیر مصر میتواند از نظر سیاست خارجی این کشور بویژه در جهان عرب و خاورمیانه تعیین کننده باشد. متاسفانه نیروهای دست راستی مخالف «اوباما» و طرفدار اسراییل از هم اکنون «اوباما» را مورد انتقاد قرار داه و میگویند مصر در زمان ریاست جمهوری وی از دست رفت. سخنرانی «اوباما» در آغاز ریاست جمهوری اش در مصر را یکی از دلایل از هم پاشیدگی حکومت «مبارک» میدانند.
از سوی دیگر افراد و نیروهای آزادیخواه و واقع بین، چه در کنگره و چه در کابینه وی از او میخواهند پشتیبانی بدون قید وشرط خود را از مردم مصر اعلام کند وبا نمایندگان تظاهرکنندگان چه مترقی، سکولار و حتا مذهبی تماس برقرار کرده و راه را برای یک حکومت اعتلافی فراهم کند. در عین حال چشم سران کشورهای دیگرمانند اسراییل، اردن، الجزایر، عربستان و بسیاری دیگر بسوی کاخ سفید وعکس العمل «اوباما»است.
این شاید بزرگترین چالش «اوباما» و دولت امریکا در تعیین راه آینده سیاست خارجی این کشور باشد. نفرت از «مبارک» نباید به نفرت از امریکا و «اوباما» تبدیل شود. زمان ارزیابی جدی در سیاست خارجی امریکا امروزاست
نگرانی از آینده
اینکه آیندهی مصر چه خواهد شد به راستی قابل پیش بینی نیست. چند برنامه و چند نگرانی برای آیندهی این کشور وجود دارد.
بلافاصله پس از شروع تظاهرات «محمد البرادعی» رئیس آژانس بین المللی اتمی و برندهی جایزه صلح به مصر بازگشت. وی از چهرههای بسیار شناخته شده و مورد اعتماد بینالمللی است. بیشتر مردم مصر او را میشناسند، ولی نه لزوماً بعنوان یک فعال سیاسی. « البرادعی» در بدو ورودش به مصر به جمع تظاهر کنندگان پیوست و از «حسنی مبارک» خواست که از مسند قدرت و حکومت پائین بیاید.
«البرادعی» برای تشکیل یک حکومت موقت کاندیدای مناسبی بنظر میآید. وی در یک مصاحبهی تلویزیونی گفت: «اقدام اخیر مبارک و تعیین عمر سلیمان بعنوان معاون رئیس جمهور یک قدم بی ثمر است. مبارک باید مصر را ترک کند». وی همچنین کشورهایی را که در طی این ۳۰ سال از حکومت «حسنی مبارک» پشتیبانی کردهاند مورد انتقاد قرار داد که بعنوان ادعای دروغین «ثبات» از یک حکومت استبدادی حمایت کردهاند. «البرادعی» از آمریکا خواست که هم زبان با مردم مصر از «مبارک» بخواهد که پیش از آنکه دیر شود از مصر خارج شود.
«البرادعی» میکوشد از این فرصت برای ایجاد همبستگی ملی استفاده کند. حتا در مورد «اخوان المسلمین» گفت: «آنها یک گروه مذهبی هستند و بخشی از این جامعه میباشند. آنها از احترام مردم بر خوردارند». البرادعی اضافه کرد: «این تبلیغات «مبارک» بوده که بین دیکتاتوری وی و« اخوان المسلمین» یکی را باید انتخاب کرد».
باین گونه، یکی از برنامهها ،تشکیل یک دولت موقت، تغییر اساسنامه و سپس انتخابات آزاد است. در این میان ارتش نقش مهم و بزرگی دارد. ارتش در حقیقت رکن مهم و پشتیبان حکومت«حسنی مبارک» بوده است. در عین حال روابط احترام آمیز بین مردم مصر و ارتش وجود داشته است.
وفاداری ارتش یا به مردم است و یا نیروهای ضدمردم. ارتش نمیتواند به مردم حکومت کند زیرا این ادامهی حکومت قبلی خواهد بود. اگر ارتش طرف مردم را بگیرد عملاً از قدرتش کاسته خواهد شد و این یک خلاء قدرت بوجود میآورد که معلوم نیست چگونه باید پر شود.
چند نگرانی در مورد وضعیت اخیر مصر وجود دارد که مهمترین آن عدم یک رهبری متشکل، سکولار و مورد اعتماد و احترام تودههاست. «البرادعی» شاید بتواند یک حکومت موقت را بوجود آورد، ولی در نهایت آن نوع رهبری که مصر در این دوران پرفراز و نشیب به آن نیاز دارد،« البرادعی» نیست.
تنها گروه متشکل و شناخته شده همان «اخوان المسلمین» هستند. از آنجایی که این گروه، قدیمی ترین حزب بوده و در میان مردم بویژه طبقات فقیر و مذهبی از احترام و نفوذ بسیاری برخور دار است میتواند به تدریج خلاء قدرت را پر کند. در حال حاضر با تمام محدودیتهایی که طی این سالها برای این گروه وجود داشته است ۲۶ نماینده در مجلس مصر دارند. در یک انتخابات آزاد نمایندگان این گروه میتوانند اکثریت را بدست آورند.
«اخوان المسلمین» اگر چه یک حزب و گروه متشکل است، ولی از نظر عقیده و ایدئولوژی کاملاً یکپارچه نیست بخشهای افراطی تر و بخشهای میانه رو نیز دارد.
نتایج انقلاب ایران، درس و تجربهی تاریخی بسیار با اهمیتی برای همهی کشورها بویژه کشوری مانند مصر است. کسانی که به خیابانها ریختهاند برای برقراری یک حکومت اسلامی نیامدهاند. شعارهای تظاهر کنندگان آزادی و دموکراسی است. در عین حال نامعلوم بودن حکومت آیندهی مصر خود نگران کننده است.
شاید یک نگرانی دیگر این باشد که مانند عراق با سقوط یک حکومت استبدادی و ایجاد هرج و مرج در جامعه، فرصت مغتنمی برای گروههای تروریستی که سوابقی نیز دارند بوجود آید و پای این گروهها به داخل مصر باز شود. بر اساس گزارش مطبوعات حتا پیش از شروع تظاهرات، در بخش دور افتادهای از صحرای «سینا» گروه کوچکی از تروریستهای القاعده تعلیم میدیدند. وضعیت کنونی خطر نفوذ تروریستها را در مصر میتواند زیادتر کند.
با رفتن «مبارک» آیندهی صلح بین مصر و اسرائیل مورد سئوال قرار میگیرد. صلح با مصر برای اسرائیل که بزرگتری همسایه اوست، یک مسئله حیاتی بود. با به خطر افتادن صلح بین مصر و اسرائیل، بدون شک صلح بین اسرائیل و فلسطین نیز میتواند حتا پیچیده تر از گذشته شود.
اگر مصر بتواند به یک حکومت دموکراسی و مردمی دست یابد، بزرگترین و مهمترین تغییر در جهان عرب و تمامی خاور میانه میباشد.
چنانچه مصر سالها در گیر بحران و یا قدرت یافتن عوامل افراطی شود، این آتش به سایر نقاط خاور میانه نیز سرایت کرده بی ثباتی و نابسامانی ادامه خواهد یافت.
امید همه بر اینست که مردم با فرهنگ و شجاع مصر در این قیام ملی پیروز بوده و بتوانند به آزادی و دموکراسی که از مهمترین حقوق همهی انسانهاست دست یابند. چشم جهان اکنون با اشتیاق و نگرانی بسوی مصر است.