سعید شروینی
سیر شتابناک تحولات در تونس را شاید بیش از همه بتوان در سه چهار باری که زینالعابدین بنعلی در هفتههای اخیر در برابر دوربین تلویزیون ظاهر شد، منعکس دید.
رئیسجمهور سابق تونس در اولین نطق تلویزیونی خود در پی بالاگرفتن تظاهرات، آن را به تروریستها نسبت داد، ولی همزمان قول هم داد که ۳۰۰ هزار محل اشتغال جدید ایجاد کند. تصورش بود که با این حرفها قال قضیه کنده میشود.
تظاهرات که بیشتر اوج گرفت، بنعلی از آزادیهای بیشتر و اینترنت بیسانسور و انتخابات زودرس هم سخن گفت و غیرمستقیم هم ندا داد که سال ۲۰۱۴ دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری نخواهد بود. به عبارتی میخواست حکومتش یک ربع قرن تمام طول بکشد و بعد کنار بکشد، در رفاه و با امکانات یک رئیسجمهور سابق و در حالی که خانواده و خاندانش بر بخشهای بزرگی از اقتصاد کشور چنگ انداختهاند.
امان از دست اطرافیان بد!
در سخنرانی آخر که بنعلی یک شب پیش از سرنگونی انجام داد، حرفی هم بر زبان آورد که هم شاه ما و هم هوادارانش هنوز هم قسماً ورد زبانشان است: من خودم دلم میخواست که آزادی بدهم، ولی مشاوران بدی داشتم و افسوس که به حرف آنها گوش دادم و این کار را عملی نکردم!
قولهای تازه بنعلی نیز رضایتی در میان جمعیت معترض به وجود نیاورد: این جمعیت معترض همچون ایران کنونی اغلب محصول سیستم آموزشی تونس هستند که در ۲۰ سال اخیر ۱۰ برابر دوران قبل فارغ التحصیل بیرون داده.
علاوه بر کمبود کار، جمعیت جوان و دانشآموخته تونس که با سن زیر سی سالشان سه چهارم جمعیت ده و نیم میلیونی کشور را تشکیل میدهند، حرمت و شان خود را هم در رژیمی استبدادی که حق رای و مشارکت در روندها را از آنها دریغ کرده خدشهدار میبینند و روح و روانشان جریحهدار بوده است. به ویژه که دیدهاند دولت سه درصد جمعیت کشور را هم در سازمانهای امنیتی مستقیم و غیرمستقیم به کار گرفته تا خبرچینی کنند و دولت را از هرمخالفتی باخبر سازند. آن هم در کشوری که بیسوادی پایینترین درصد را در جهان عرب دارد، مقابله و مناقشه سابق با غرب و استعمارگران غربسیتزی جامعه را به دنبال نداشته و حبیب بورقیبه، پدر استقلال تونس نمونهای ملایم از راه و روش آتاتورک را در اجرای سکولاریسم به اجرا گذاشته، روندی که بنعلی هم کماکان به آن وفادار ماند.
اما به ویژه دولت بنعلی از یک سو ملزومات و پیامدهای روند سکولاریسم و آموزش عمومی و رفاه و ثبات نسبی، یعنی شکلگیری خواست و ارادهی مردم در تعیین سرنوشت خویش را جدی نگرفت. از سوی دیگر، این دولت سعی هم نکرد، که در کنار محدودساختن اسلامگرایان تندرو، به درک و دریافتها و قرائتهای نو از اسلام میدان دهد تا رقیبی جدی در برابر آنها برآمد کند و دمکراتیزاسیون مناسبات اجتماعی، فرهنگ عمومی و سیاست روندی اساسی و پایدار به خود بگیرد.
اروپا و دیگ بخاری که دیده نشد
رفتار و رویکرد اروپا و به ویژه استعمارگر سابق، یعنی فرانسه در حمایت از بن علی نیز برای تونسیهای خواهان تغییر جز سرخوردگی به دنبال نداشته است. استدلال پاریس و برخی دیگر از پایتختهای اروپایی این بود که حکومت بن علی مدرن و سکولار است و سد سدیدی در برابر اسلام گرایی در شمال آفریقاست، به مقابله با تروریسم کمک شایانی میکند، در مهار مهاجرت از آفریقا نقش شایانی دارد، شهرهای ساحلی مدیترانه را به کارگاههای تولید کالاهای نیمساخته برای کارخانههای اروپا بدل کرده که مواد شیمیایی و چرم و منسوجات هم برای بخشی از بازارهای این قاره تولید میکنند، گیرم که توسعه مناطق درونی کشور با کندی پیش میرود؛ توریستهای اروپایی هم که در سواحل آرام تونس محلی زیبا و آرام برای استراحت یافته بودند و ....
این که بنعلی با مشت آهنین بر تونس حکومت میکرد، و جامعهی تحت تسلط او هر روز به دیگ بخاری بدون سوپاپ شباهت بیشتری پیدا میکرد، برای طرفهای اروپایی کمتر محل اعتنا و توجه بود.
روندی در مجموعه مسالمتآمیز
با فعالشدن اتحادیهی وکلا و سندیکاهای نسبتاً مستقل کارگری و انجمنهای دانشجویی و روزنامهنگاری روند تظاهرات و اعتراضها در روزهای اخیر در مجموع به مسیری مسالمتآمیز افتاد، هر چند که خشونت نیروهای دولتی ادامهی این ویژگی را در معرض تهدید قرار داد و هر چند که حمله به فروشگاهها واملاک ابواب جمعی حکومت و غارت و به آتشکشیدن آنها هم پدیدهی نادری نبود.
بالاگرفتن تظاهرات اما ارتش و نیروهای امنیتی را سرانجام به جایی راند که دستکم بخشی از آنها از تبعیت از بنعلی سرباز زدند و برکناری او را شتاب بیشتری بخشیدند، آن هم در حالی که هنوز به نظر میآمد ابتکار عمل را از دست نداده. صبح روز فرار، دولت را برکنار کرد، از انحلال مجالس کشور گفت و اعلام حالت فوقالعاده نمود. چند ساعت بعد اما خبر رسید که در آسمان است و در حال ترک تونس.
در تاریخ جهان عرب سابقه ندارد که کسی مثل بنعلی زیر فشار تظاهرات مردم مجبور به کنارهگیری و فرار شده باشد.
احزاب قانونی و نیمهقانونی اپوزیسیون در تونس که قسماً در خارج از کشور مستقر هستند هنوز فرصت و اعتنای عمومی را برای محوریتیافتن در روند تحولات به دست نیاوردهاند، مگر آن که در روند انتخابات پیش رو به سرعت اعتبار و نفوذ لازم را کسب کنند. با توجه به این ضعفها، این که پارههایی از دولت کنونی و ارتش نقشی همچنان محوری در تحولات آتی بازی کنند چندان نامحتمل نمینماید.
اسلامگراها و گرایشهایشان
اسلامگراها که عمدتاً در تشکل النهضه گرد آمدهاند و مبارزه با آنها بورقیبه و بنعلی را در چشم غرب محبوب کرده بود، در سالهای گذشته راه و روش معتدلتری در پیش گرفتهآند و بیش از آن که اخوانالمسلمین مصر را الگوی خود تلقی کنند، دولت اسلامگراهای ترکیه را الگوی مناسبی برای جامعهی تونس میدانند. به عبارتی حالا دمکراسی برای رهبران و هواداران النهضه دا هم امری غریب و نفرتآور نیست، به ویژه که تجربهی افراطگرایی در الجزایر و پیامدهای سنگین و خونبار آن هم پیش روی جامعهی تونس است و النهضه چندان فضایی برای مانور در آن سمت و سو ندارد. این همه اما به معنای نفی روندی از اسلامیزهشدن فرهنگ و مناسبات در تونس سکولار هم نیست. در این کشور هم جامعه در ۱۰، ۱۵ سال گذشته کم و بیش به برخی از مولفههای اسلامی، از جمله حجاب و نادیدهگرفتن حقوق زنان گرایش بیشتری نشان میدهد.
مجموعهی شرایط و مشخصات در تونس به گونهای نیست که رفتن بنعلی با روندهای منفی بعدی همراه شود. اما محدودیت امکانات این کشور به گونهای است که در عرصهی اقتصادی معجزهای که بتواند نارضایتیهای گسترده کنونی را فرونشاند چندان محتمل نیست. ولی این که حداقل زندگی سیاسی در این سوی مدیترانه هم کمی بیشتر به نرمها و معیارهای شمال دریا نزدیک شود و مشکلات و معضلات اجتماعی و سیاسی در فرآیندی نسبتاً دمکراتیک بحث و چارهجویی شوند خود گامی به جلو است و میتواند روندهای سیاسی در کشورهای بحرانزدهای همچون مصر و الجزایر و ... را هم به مسیری سازندهتر هدایت کند.