ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 04.07.2005, 23:04
نعل وارونه‌ی جمهوری‌خواهان

آرشین ایرانی

http://harfha.com
سه‌شنبه ١٤ تير ١٣٨٤


مقایسه کردن جمهوری‌خواهان و مجاهدین خلق گویا باعث برخی سوءتفاهم‌ها شده است. من شناخت هر چند ناچیزی از هر دو گروه دارم. پیش از هر چیز باید یادآوری کنم مقایسه کردن به مفهوم یکی دانستن دو گروه و نادیده گرفتن تفاوت‌های آنان نیست. مقایسه‌ی من مقایسه‌ای اخلاقی و حقوقی هم نیست، یک مقایسه‌‌ی صرفاً سیاسی است. مجاهدین خلق که به نظرم نفرت‌انگیزترین سازمان سیاسی ایرانی است، دارای ساختار درونی شبه‌تروریستی است و افراد این گروه بیش از آن که یک عضو فعال سیاسی باشند، اسیر رهبری سازمانند. اتحاد جمهوری‌خواهان البته هیچ شباهتی از نظر سازمانی با این گروه ندارد.
اما درست است که این اتحاد به جای نام‌های سنتی مبازر، مجاهد، فدایی، رنجبر، زحمتکش و کارگر عنوان مدرن جمهوری‌خواه را پسندیده است و پیشرفت بزرگی کرده است، اهل مبارزه‌ی مسلحانه هم نیست، اما به هیچ وجه کافی نیست. حتا مناسبات دمکراتیک درونی هم لزوماً باعث نمی‌شود که این گروه در عمل مدافع دموکراسی باشد. (انتخابات داخلی این گروه هم نکته‌ی جالبی دارد که قبلاً به آن اشاره کرده‌ام. افراد حق انتخاب تمام منتخبان را ندارند، شاید برای این که مبادا گروهی که اکثریت دارند، اکثریت پیدا کنند!) برای یک گروه سیاسی مهم‌تر از این مسائل، شیوه‌ای که برای مبارزه انتخاب می‌کنند و ابتکار عمل‌شان در بزنگاه‌های سیاسی اهمیت دارد. این اتحاد نشان داده‌اند تا زمانی که صحبت از تصمیم‌گیری سیاسی نیست با هم کاملاً سازگارند و بدبختانه درست زمانی که قرار است کاری بکنند با اختلافات شدید نمایان می‌شود. چقدر خوب بود که اصلاً لازم نبود این دوستان اندیشمند ما تصمیم سیاسی بگیرند، در این حالت اتحاد کاملاً بی‌نظیر و پایداری را به نمایش می‌گذاشتند. اما افسوس که غیر از بحث‌های مفصل و دامنه‌دار روشنفکری و نظری گاهی موضع‌گیری سیاسی هم لازم است.
برای یک تیم فوتبال چندان اهمیتی ندارد که از ملیت‌های مختلفی باشند، زبان و لهجه‌های گوناگون و رده‌های سنی مختلفی داشته باشند، رنگ پوست و نژاد و مذهب‌شان هم اگر یکی نباشد، باز هم مهم نیست. مهم این است که بتوانند با هماهنگی کامل فوتبال بازی کنند. به این دلیل ساده که یک تیم فوتبال برای این تشکیل می‌شود که فوتبال بازی کند. اما اتحاد جمهوری‌خواهان با وجود آن که یک اتحاد سیاسی است، در تنها موضوعی که هماهنگ نیستند رفتار سیاسی است. در همین انتخابات در حالی عده‌ای در خیابان‌های فرانکفورت علیه انتخابات شعار می‌دادند که عده‌ای دیگر سرگرم متقاعد کردن مردم به حمایت از اصلاح‌طلبان بودند و این دقیقاً مثل تیم فوتبالی است که بعضی به دروازه‌ی خودشان و بعضی به حریف گل می‌زنند.
مشکل اساسی هویت نامعلوم سیاسی این اتحاد است، از یک طرف آن‌ها اتحاد جدیدی هستند یعنی قاعدتاً قالب‌های موجود در فضای سیاسی اپوزیسیون کارایی لازم را برای‌شان نداشته است. از طرف دیگر بالاخره در همان فضا دارند فعالیت سیاسی می‌کنند و خلاف جهت حرکت کردن نیاز به تابوشکنی دارد. در اغلب موارد هم نشان داده‌اند که نمی‌توانند از قواعد بازی اپوزیسیون کهنه‌کار و قدیمی سر باز بزنند. از این روست که از این جهت فرقی با مجاهدین خلق و دیگر گروه‌های اپوزیسیون سنتی ندارند. مواضع سیاسی آنها که در حقیقت معرف هر گروه سیاسی است، غالباً یکسان است. گیرم که مجاهدین خلق برای این که این حکومت باید سرنگون شود مواضع انقلابی می‌گیرد، اما اتحاد جمهوری‌خواهان از آنجا که مناسبات را دمکراتیک نمی‌بیند وارد بازی نمی‌شود. نتیجه فرقی ندارد، رفتار سیاسی هردو قابل پیش‌بینی و اکثراً مشابه است.
مهم تر از این که یک گروه سیاسی به چه ارزش‌هایی پای‌بند است، خط مشی سیاسی آن گروه مهم است. شاید زمانی که کم‌تر کسی از دموکراسی و حقوق بشر حرف می‌زد و همه دنبال مبارزه‌ی انقلابی و حکومت دینی بودند، صحبت از این ارزش‌ها مهم بود. اما این روزها که همه‌ی گروه‌های سیاسی از چپ و راست دم از دموکراسی و حقوق بشر می‌زنند، چندان اتفاق مهمی نیست که گروهی جمع بشوند و بیانیه حقوق بشر یا اعتقاد به دموکراسی را گواهی کنند. پرسش مهم این است که چگونه باید مبارزه کرد.
این اتحاد از آنجا که در بیانیه تخستین بر مشی مسالمت‌آمیز تأکید کرده بود، مورد توجه بسیاری از اصلاح‌طلبان قرار گرفت. اما این موضع تا گشایش اولین همایش این گروه اعتبار داشت. در اولین همایش، اولین سخنران اعلام کرد که حضور ما یعنی انکار جمهوری اسلامی و اتفاقاً‌ مورد تشویق پرشور همگان هم قرار گرفت. در حقیقت نشان دادند که نباید مشی مسالمت‌آمیز را خیلی هم جدی گرفت. بعدها برخی از بنیان‌گذاران این گروه صحبت از آلترناتیو جمهوری اسلامی کردند که باز هم در تضادی آشکار با مشی اصلاح‌طلبانه و مسالمت‌آمیز است. در انتخابات مجلس هفتم پیش از آن که معلوم شود چه کسانی در صحنه هستند انتخابات را تحریم کردند، در این انتخابات هم به همین صورت عمل کردند و با تحلیل‌هایی که ارائه می‌دهند به نظر می‌رسد در هیچ انتخاباتی شرکت نمی‌کنند. جالب این است که گاهی از نامزدی افرادی مثل زرافشان و امیرانتظام حمایت می‌کنند که نه مایل‌اند در انتخابات شرکت کنند و نه کم‌ترین احتمالی برای امکان حضورشان وجود دارد و از همه مهم‌تر این که اصلاً دیدگاه‌های سیاسی روشنی ندارند. تنها مشخصه‌ی سیاسی‌شان این است که مورد غضب حکومت واقع شده‌اند و غیرخودی به حساب می‌آیند.
در فضای سیاسی امروز ایران به نظر می‌رسد دو نوع گرایش دموکراسی‌خواه وجود دارد. عده‌ای معتقدند مناسبات سیاسی باید دمکراتیک باشد. این گروه احساس می‌کند که برخورداری از یک سیستم کاملاً دمکراتیک و آزاد، چیزی شبیه دموکراسی کهنسال انگلستان را از حکومت طلب‌کار است و تا زمانی که خرده‌حساب‌ها را پس نگیرد، بازی سیاسی در ایران را به رسمیت نمی‌شناسد. در زمان انتخابات و گاهی هم در مواقع دیگر برای حکومت ضرب‌الاجل تعیین می‌کند و تهدید می‌کند که حکومت به دلایل مختلف و ضروریات داخلی و خارجی مجبور است طلب‌شان را پس بدهد تا مشکلاتش حل شود. اما از آنجا که زور حکومت معمولاً بیشتر است، به نظر نمی‌رسد با این شیوه بتوانند به حق‌شان برسند. اما این گروه دموکراسی‌خواه طلب‌کار گرچه می‌داند پیروز نخواهد شد، موضع خود را دائم تکرار می‌کند؛ با این توجیه که احتمالاً نمی‌شود، اما اگر بشود چه می‌شود!
دیگر گروه دموکراسی‌خواه در ایران اصلاح‌طلبان هستند. آن‌ها در بسیاری جهات از جمله دفاع از دموکراسی و حقوق بشر و شناخت وضعیت موجود تفاوتی با دموکراسی‌خواهان طلب‌کار ندارند. اما این گروه معتقدند که باید خواست‌های خود را بر حکومت تحمیل کرد و از هر فرصتی برای اعلام حضور و پی‌گیری خواست‌های دمکراتیک بهره برد. دموکراسی‌خواهان پیگیر فرصت‌هایی زیادی را از دست داده‌اند و به شدت تضعیف شده‌اند. در آخرین صحنه‌ی سیاسی نیز شکست دور از انتظاری خورده‌اند. با وجود این اگر بتوانند آخرین مواضع خود در انتخابات را حفظ و تقویت کنند، باید گفت که آنان واقع بین‌ترین و مدرن‌ترین گروه سیاسی ایران خواهند بود. در مقابل اصلاح‌طلبان طلب‌کار هیچ‌گونه احساس شکستی نمی‌کنند، احساس‌شان هم حقیقی است. آن‌ها اصولاً هیچ‌وقت شکست نمی‌خورند، چون اصلاً بازی نمی‌کنند.
اتحاد جمهوری‌خواهان ایران بخشی از دموکراسی‌خواهان طلب‌کار را تشکیل می‌دهند. آن‌ها در این انتخابات و هر صحنه‌ی سیاسی دیگری مقابل دموکراسی‌خواهان پی‌گیر خواهند ایستاد. حتا برخی از آنان احساس می‌کنند که اصلاح‌طلبان داخلی با حضور در مبارزه‌ی انتخاباتی به آنان خیانت کرده‌اند، زیرا طلب معوقه‌ی آنان را که حکومت باید یک‌جا پرداخت کند، نادیده گرفته‌اند و در پی مطالبات حقیری هستند. بدین خاطر مخالفت آنان با اصلاح‌طلبان پیشرو حتا شدیدتر از مخالفان دموکراسی در ایران است. در این انتخابات بیش از آن که بحث بر سر دموکراسی و استبداد باشد، صحبت خیانت یا عدم خیانت اصلاح‌طلبان پیشرو بود. جمهوری‌خواهان گرچه هوادار دموکراسی و آزادی‌اند اما در عمل نشان داده‌اند که درست در کنار مخالفان دموکراسی ایستاده‌اند و حتا فعال‌تر از آنان هم هستند.
سال‌هاست اتحاد حداکثری به عنوان یک جزم رستگاری‌بخش برای نیروهای سیاسی جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. هر زمان که دچار بحران می‌شویم از عدم هم‌دلی و تشتت گلایه می‌شود. البته وحدت برای تقویت نیروهای موافق سودمند و ضروری است. اما وحدت بر سر چه چیزی؟ شاید لازم است در اتحادهای جدید به جای تمرکز بر ارزش‌های مدرن و پرطمطراق، پیش از همه بر سر ابتدایی‌ترین موضوعات در مبارزه‌ی سیاسی به توافق برسیم: حضور در انتخابات و جانبداری از دموکراسی‌خواهان در مقابل مخالفان دموکراسی و آزادی.