iran-emrooz.net | Fri, 03.12.2010, 21:53
آیا دولت اسرائیل خواهان صلح است؟
شهلا صمصامی
جهان در یک دوران بحرانی بسر میبرد. بحران اقتصادی، بیکاری، ورشکستگیِ حتا کشورها، جنگهای طولانی و بطور کلی عدم ثبات سیاسی و اقتصادی از بسیاری جهات نگران کننده بنظر میرسد.
تنها دو سال پیش بود که انتخاب اوباما امید تغییرات مهمی بویژه در سیاست خارجی آمریکا بوجود آورد. از اولین وعدههای اوباما برقراری صلح در خاور میانه و تشکیل کشورمستقل فلسطینی بود. صلح در منطقهای که بیش از ۶۰ سال در خصومت و خونریزی بسر برده بود صلحی که میتوانست شاید پایان تروریسم نیز باشد. پس از گذشت دو سال میبینیم هر دو، یعنی صلح در خاور میانه و پایان تروریسم امید حتا دورتری بنظر میرسد.
مردان بزرگ تاریخ کسانی بودهاند که در سختترین شرایط توانستند کارهای بزرگی انجام دهند. اوباما و زندگینامهاش نویدی از مردی بود که میتواند امریکا را به مسیر تازهای ببرد. اگر چه هنوز این امید برای بسیاری کاملاً به ناامیدی تبدیل نشده است ولی چالشهای اولینِ رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا مشکل تر از آن بود که حتی خودش پیش بینی میکرد. آنچه که در دو سال گذشته در این جامعه اتفاق افتاد نمایانگر این واقعیت است که آمریکا علیرغم پیشرفتهای شگفت انگیز صنعتی و حتا علمی دارای یک بخش قابل ملاحظه و بسیار افراطی، نژاد پرست و حتا از نظر تفکر عقب مانده است. واقعیت مهم دیگر اینست که امریکا از یک جامعه سرمایه داری تبدیل به تعدادی سرمایه داران بسیار بزرگی شده که لزوماً تنها امریکایی نیستند. ماهیت و هویت کارتلهای نفتی، مؤسسات عظیم مالی، بیمه و صاحبان بازار بورس جهانی و بین المللی است. بر اساس آخرین آمار در ۳۰ سال گذشته ثروت در این جامعه بیک سو رفته و آن به جهت سرمایه داران و ثروتمندان است. این در حالی است که قروض امریکا به ۵۰ تریلیون دلار میرسد. مشکلات داخلی، رکود اقتصادی و بیکاری برای برنامههای سیاست خارجی امریکا نیز زیان آور بوده است. زمانی که امریکاییها امریکایی بودن اوباما را مورد سئوال قرار داده و مخالفت تبدیل به خصومت علنی شده است، احترام و پرستیژ رئیس جمهور بخطر میافتد. بخش مهمی از قدرت فردی که در نقش رهبری قرار دارد، حمایت مردم است. اوباما این حما یت را تا حد زیادی از دست داده است. این خود عاملی است که میتواند از قدرت آمریکا در صحنه جهان بکاهد.
دو سال پس از ریاست جمهوری اوباما، بازداشتگاه گوانتاتامو بسته نشده و برای آینده نامعلومی ادامه خواهد داشت. این بازداشتگاه از نظر جهانی سنبل بی قانونی و نقض حقوق بشر بشمار میآید. اگر چه بیشتر نیروهای نظامی از عراق خارج شدهاند ولی آزادی، دموکراسی و ثبات نیز بوجود نیامده است. در افغانستان علیرغم ازدیاد نیروهای نظامی و میلیاردها دلاری که امریکا در این منطقه بهدر میدهد، حکومت فاسد کارزای و تروریستهای طالبانی بر سر کارند و مردم افغانستان همچنان در فقر و ناامنی زندگی میکنند.
دو کشور باصطلاح کمونیستی یعنی چین و کره شمالی بدلایل متفاوتی یک چالش بزرگ برای امریکاست. چین بی تردید امروز بزرگترین قدرت اقتصادی جهان است. کشوری که بیش از همه امریکا به آن مقروض است. کشوری که رشد صنعتی، تکنولوژی، تولیدی و علمی اش با سرعتی خیره کننده پیش میرود. چین همچنین از نظر سیاسی بزرگترین قدرت حداقل در منطقهی آسیاست. کره شمالی با داشتن بمب اتم و یک حکومت دیکتاتوری و جامعهای بسیار عقب مانده مشکل و درد سر بزرگی برای نه تنها کرهی جنوبی بلکه امریکاست. ایران را فراموش نکنیم که با برنامههای اتمی صلح خاور میانه را حتا بیش از همیشه بخطر انداخته است.
علیرغم تمام کوششهای دولت اوباما شاید بشود ادعا کرد کمترین پیشرفت در مذاکرات صلح خاور میانه بوده و دولت اسرائیل بدون توجه به درخواستهای امریکا به برنامههای خود در مورد اشغال مناطق فلسطینی در سواحل غربی، اورشلیم شرقی و اسکان دادن اسرائیلیها در این مناطق ادامه داده است. از اولین روزهای ریاست جمهوری، اوباما نماینده ویژه خود را به این مناطق فرستاد. بارها هلری کلینتون باین منطقه سفر کرد و با نتانیاهو و محمود عباس مذاکره کرده است. بارها اوباما با سران اسرائیل و فلسطین ملاقات کرده و در نهایت بنظر میرسد که مشکل فلسطین حتا پیچیده تر از گذشته ادامه یافته است.
پیشنهاد صلح آمریکا
در اواسط نوامبر هیلاری کلینتون و بنجامین نتانیاهو در واشنگتن ملاقات کرده و برای شروع مذاکرات صلح و ایجاد دولت مستقل فلسطین گفتگو کردند. طی این ملاقات قرار شد که آمریکا ۲۰ هواپیمای بمب افکن ضد رادار که ۳ بیلیون دلار ارزش دارد به اسرائیل بدهد. امریکا قبول کرد که لایحههای پیشنهادی در شورای امنیت را که قرار است علیه اسرائیل در جلسات سال آینده سازمان ملل آورده شود، از جمله تقاضای فلسطین برای تشکیل یک کشور مستقل را وِتو کند. همچنین قرار شد حدود مرزهای کشور مستقل فلسطین با حضور و موافقت فلسطینیها مشخص شود.
در مقابل اسرائیل باید خانه سازی در مناطق اشغالی را برای مدت ۳ ماه متوقف کند. پس از این مذاکرات ظرف ۶ هفته ۱۶۵۰ واحد مسکونی در مناطق کرانههای غربی و اورشلیم شرقی ساخته شد. باین دلیل مقامات فلسطینی از مذاکرات صلح خارج شدند. در ملاقاتهای بعدی با مقامات آمریکایی نتانیاهو قول داد چنانچه با آخرین جزئیات این پیشنهادات موافق باشد میکوشد اعضای امنیتی کابینه خود را نیز متقاعد کند. مفسرین سیاسی بر این عقیدهاند که بنظر نمیرسد نخست وزیر اسرائیل متعهد به همکاری با امریکا باشد. آخرین گزارش حاکی از این است که مذاکرات بین نتانیاهو و هیلاری کلینتون از جانب نخست وزیر اسرائیل بنحو دیگری تعبیر شده است. باین معنی که توقف خانه سازی از نظر امریکا شامل کرانههای غربی و اورشلیم شرقی بوده است. در حالیکه نتانیاهو میگوید اورشلیم شرقی بخشی از این موافقت نامه نبوده است. در مورد هواپیمای بمب افکن نتانیاهو تصور کرده هدیهای از طرف دولت امریکاست در حالی که دولت اوباما آنرا بخشی از کمکهای مالی میداند که سالیانه امریکا به عنوان کمک بلاعوض در اختیار اسرائیل میگذارد. مشکل مهمتر یعنی تعیین مرزها، هدف این بوده که نقشهای باشد که اسرائیل و فلسطین هر دو با آن موافقت دارند. نتانیاهو در جلسهی اخیر کابینه خود گفته است موضوع مرزها با سایر طرحهایی که مذاکره شدند با هم مطرح خواهد شد. در حالیکه امریکا و خواستهی فلسطینیها اینست که مرزها بطور جداگانه مورد مذاکره قرار گیرد. این اقدام اخیر نخست وزیر اسرائیل تمام کوششهای دولت اوباما و هلری کلینتون را خنثی خواهد کرد.
درخواست هواپیماهای بمب افکن از طرف اسرائیل به دلیل خطری است که این کشور ادعا میکند با اتمی شدن ایران متوجه اسرائیل است. در تمام مذاکرات کوشش سران اسرائیلی بر این بوده است که بگویند اتمی شدن ایران اهمیت بیشتری از صلح با فلسطین دارد. مشکل دیگر در این مذاکرات حمس است. واقعیت اینست که حمس بخش مهمی از قدرت سیاسی در مناطق اشغالی است و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. محمود عباس نماینده بخشی از فلسطینیها است در حالی که اسرائیل بطور کلی میخواهد حمس از هر نوع مذاکرات حذف شود. مانع مهم دیگر گروههای دست راستی و رادیکال اسرائیلی هستند که معتقدند هیچ نوع سازشی نباید کرد و باید به خانه سازی و اشغال هر چه بیشتر خاک فلسطینیها ادامه داد. این گروه با نفوذی که در کابینه نتانیاهو و جامعه اسرائیل دارای قدرت زیادی است برقراری صلح را مشکل تر ساخته است. شخص نتانیاهو نیز بیشتر متعلق به این گروه است تا اسرائیلیهایی که خواهان صلح میباشند.
آیا اسرائیل واقعاً صلح میخواهد؟
حنان اشراوی (Hanan Ashrawi) از چهرههای بنام مبارز و عضو شورای قانوگذاری فلسطین اخیراً در یک مقالهی تحلیلی در لوس آنجلس تایمز این موضوع را که آیا اسرائیل واقعاً خواهان صلح است مورد بررسی قرار میدهد. این بانوی روشنفکر میگوید: در دو دههی گذشته ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی پایهی اصلی کوششهای بینالمللی در این منطقه بوده است. ولی ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی در مناطق کرانهی غربی و اورشلیم شرقی این راه حل را غیر ممکن میسازد. شکست راه حل ایجاد دو کشور مستقل به بی ثباتی در منطقه افزوده و به عوامل تندروی اسرائیلی و فلسطینی قدرت بیشتری داده و خصومت بین نسلهای آینده نیز ادامه خواهد یافت. این نا بسامانی در عین حال به اعتبار و منافع ملی آمریکا در منطقه صدمه خواهد زد.
اشغال سرزمینهای فلسطینی و اسکان دادن اسرائیلیها در این مناطق یک موضوع بیاهمیت و دست دوم برای مردم فلسطین نیست. بلعیدن خانه و مسکن فلسطین و ساختن محلههای اسرائیلی، بر باد رفتن امیدها و آیندهی این مردم است. در حال حاضر نیم میلیون اسرائیلی بطور غیر قانونی در کرانههای غربی، اورشلیم شرقی اقامت گزیدهاند و این تعداد روزانه بیشتر میشود.
یکی از مهمترین انگیزهی اسکان دادن یهودیان در مناطق فلسطینی جلوگیری از ایجاد کشور مستقل فلسطین است. زیرا این خانه سازیها در مناطقی است که فلسطینیها را از یکدیگر و حتا از نقاط دیگر دنیا جدا ساخته و مردم این مناطق را در انزوا میگذارد. اسکان دهندگان نه تنها زمینی را که قرار است یک کشور فلسطینی باشد تصاحب میکنند، بلکه با خود یهودیان مسلح، خشن و افراطی را میآورند که به فلسطینیها حمله میکنند، محصولات و اموال آنها را از بین میبرند و به محلهای مقدس شان توهین میکنند.
در ۱۹۸۸ شورای ملی فلسطین طی قطعنامههایی موافقت کرد که یک کشور مستقل تنها در ۲۲ درصد از سرزمین تاریخی فلسطین تشکیل شود. در ۱۹۹۳ جبههی آزادیبخش فلسطین به عنوان بخشی از موافقتنامه اُسلو رسماً کشور اسرائیل را برسمیت شناخت. اینها سازشهای با اهمیتی بودند که هرگز از سوی اسرائیل مورد تایید قرار نگرفته است.
رهبران فلسطینی متعهد به مذاکرات صلح جویانه و پایان اختلافات بر اساس راه حل تشکیل دو کشور مستقل هستند. ولی ما نمیخواهیم وارد جریانی شویم که به جائی نرسیده و در نهایت پوششی برای ادامهی مستعمره شدن فلسطینیها و خاک فلسطین است. بین سالهای ۱۹۹۳ و ۲۰۰۰ در حالیکه ما با اسرائیل مذاکره میکردیم، تعداد اسکان دهندگان دو برابر شد و وضعیت مردم فلسطین به مراتب بدتر شده است.
ما نمیخواهیم بطور یک جانبه عملی انجام دهیم ولی تمام راه حلهای موجود را بررسی خواهیم کرد. ما اقدامات خود را با جامعهی بین المللی و سازمان ملل هماهنگ خواهیم کرد. اگر فلسطینیها نتوانند از راههای صلح آمیز از حقوق خود دفاع کنند مجبور خواهند شد به اعتراضات غیر خشونت آمیز دست زده و چنانچه سازمانها و دادگاهای بین المللی کمکی نتوانند بکنند، بسیاری باین نتیجه خواهند رسید که چارهای غیر از بازگشت به مبارزات مسلحانه نیست که این راه حل عواقب غم انگیزی برای همه خواهد داشت.
اسرائیل میخواهد از مذاکرات چند جانبه و مراجعه به قوانین بین المللی خودداری کند و ترجیح میدهد مذاکرات دو جانبه باشد. در عین حال میخواهد شرایط را بما تحمیل کند. برای اینکه مطمئن باشیم چنین نخواهد شد ما نیاز به تعهد جدی و مثبت آمریکا و سایر شرکت کنندگان بین المللی داریم.
اسرائیلیها میتوانند بوضعیت کنونی که حکومت بر میلیونها فلسطینی است بدون اینکه به آنها حقوق سیاسی داده شود ادامه دهند. این یک وضعیت غیر قابل دفاع است که بسیاری از جمله دو نخست وزیر پیشین اسرائیل آنرا به آپارتایی تشبیه کردهاند. اسرائیل همچنین میتواند به فلسطینیها حقوق مساوی و حق رأی برای یک کشور دو ملیتی بدهد. یا آنها میتوانند مناطقی را که اشغال کرده و ساختهاند خالی کرده و اجازه دهند یک کشور مستقل فلسطینی در کرانههای غربی، نوار غزه و اورشلیم شرقی بوجود آید.
نخست وزیر اسرائیل میگوید راه حل دو ملت مستقل را پشتیبانی میکند ولی عملیات دولت وی و لیست طولانی شرایط آنها برای تشکیل یک کشور فلسطینی جای تردید باقی میگذارد. اگر قرار است راه حل دو کشور مستقل به نتیجه برسد، رهبران اسرائیلی باید مسیر دیگری را انتخاب کرده و جدی بودن نیت خود را با پایان دادن به تمام اقدامات اسکان دادن اسرائیلیها بدون قید و شرط نشان دهند. به اینگونه امکان یک صلح پایدار و واقعی بین دو ملت وجود خواهد داشت.