iran-emrooz.net | Mon, 27.09.2010, 21:07
حلقه پر نفوذ اطراف رهبرى
م رها
نهاد ولايت بى ترديد يكى از پر قدرت ترين نهاد هاى كشور دارى در جهان به شمار مى آيد كه پس از پيروزى انقلاب ٥٧ و از راه تسلط سياسى بى چون و چراى روحانيون در ايران شكل گرفت. در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران از ابتدا اختيارات فراوانى براى ولى فقيه در نظر گرفته شده بود كه با بازبينى آن در سال ٦٨ و افزوده شدن اصطلاح " مطلقه " به اصل ٥٧ قانون اساسى و به يارى تفسيرهاى مستبدانه از آن حتى تعيين حدود اختيارات ولى مطقه فقيه نيز به عهده وى واگذار شد. در همين رابطه به باور رهبر فعلى جمهورى اسلامى: " حاكم مسلمانان پس از اين كه وظيفه خطير رهبرى را طبق موازين شرعى به عهده گرفت، بايد در هر مورد كه لازم بداند تصميمات مقتضى بر اساس فقه اسلامى اتخاذ كند و دستورات لازم را صادر نمايد. تصميمات و اختيارات ولى فقيه در مواردى كه مربوط به مصالح عمومى اسلام و مسلمين است، در صورت تعارض با اراده و اختيار آحاد مردم، بر اختيارات و تصميمات آحاد امّت مقدّم و حاكم است، و اين توضيح مختصرى درباره ولايت مطلقهاست. " [١] با توجه به اختيارات فراقانونى فراوان و امكانات سياسى، مالى، امنيتى، نظامى، فرهنگى و دينى كه ولى مطلقه از آنها برخوردار است، نقش اطرافيان، مشاوران و مباشرانش در تدوين چشم اندازها، برنامه ها و تصميماتى كه در سرنوشت كشور و تك تك شهروندان كارسازند، بسيار برجسته مى گردد. در اين نوشته با بهره گيرى از تحليل جمعى از فعالان سياسى ايران[٢] كه در خرداد ماه گذشته تهيه شده است، به واكاوى حلقه پرنفوذ اطراف رهبرى خواهم پرداخت. اين حلقه ظاهرا ً با توجه به شخصيت رهبرى، نيازها و نقاط ضعفش توانسته است اعتماد كامل رهبر را جلب و با حذف رقبا، خود را به " دلان خصوصى" دو طرفه اى تبديل كند كه تماس با ولى مطلقه و نگاه از بيت رهبرى به بيرون تنها از اين دلان امكان پذير مى گردد!
از آنجا كه آيت اله خمينى از صلاحيت فقهى و كاريزماى سياسى فراوانى برخوردار بود با وجودى كه در دوران ولايتش با چالش هاى مهمى از جمله جنگ ايران و عراق روبرو شد اما همواره از دخالت نيروهاى نظامى - امنيتى در سياست جلوگيرى مى كرد. بهمين دليل، بيت رهبرى داراى گرايشى روحانى - سياسى بود كه بدست احمد خمينى و هاشمى رفسنجانى مديريت مى شد. در برابر حجت الاسلام خامنه اى از هر دو ويژگى بالا بى بهره بود و با توجه به سابقه فعاليت هاى اطلاعاتى - امنيتى كه در شوراى انقلاب [٣] بدست آورده بود، براى تثبيت جايگاه حقوقى اش كوشيد نيروهاى امنيتى - نظامى را بدور خود جمع كند. از اين روى از ابتداى ولايتش حلقه ى اطراف وى با گرايشى روحانى - امنيتى شكل گرفت كه اصغر حجازى [٤] با سابقه معاونت وزارت اطلاعات در آن نقش مهمى ايفا نموده است. مدت زمانى پس از آن حسين طائب نيز كه به دستور رفسنجانى از وزارت اطلاعات اخراج شده بود به اين حلقه پيوست و بلافاصله به معاونت هماهنگى بيت رهبرى رسيد. در دوران اصلاحات برخى از فرماندهان سپاه نيز به افراد تأثير گذار بيت رهبرى پيوستند و وارد حلقه تصميم گيرى و تصميم سازى شدند. بنابراين گرايش بيت رهبرى به روحانى- امنيتى - نظامى تحول يافت. با روى كارآمدن احمدى نژاد و استقرار دولت كودتا، نقش روحانيت كاهش يافته به سوى امنيتى - نظامى شدن پيش مى رود. شباهت بيت رهبرى اول و دوم در اين است كه مديرت هردو به دست فرزندانشان سپرده شد.
برخى از افرادى كه به بيت پيوشتند، توانستند تا حد مشاور رهبرى پيش روند. در اين ميان مى توان به سعيد امامى كه از مديران وزارت اطلاعات بود اشاره نمود كه رابطه ويژه اى با رهبر و مجتبى پسر ميانى وى برقرار كرد. وى مبتكر گفتان " تهاجم فرهنگى " بود كه با ديدگاه هاى ضد غربى و ضد مدرنيته رهبر همخوانى داشت [٥] و ترجيح بند سخنان وى در آن سال ها گرديد.
طرح تهاجم فرهنگى كه برپايه "ارزش" ها استوار بود، در برابر گفتمان "سازندگى " (توسعه) رفسنجانى مطرح شد و ابعاد گوناگون اين " تهاجم" را در حوزه هاى فرهنگى، سياسى، اجتماعى، اطلاعاتى و امنيتى و حتى اقتصادى واكاوى نمود. اين طرح راه هاى رويارويى با اين تهاجم را نيز در هر حوزه مشخص كرد كه به گفتمان اصلى رهبرى درآمد و به وى امكان مى داد تا گفتمانش را ، از گفتمان "سازندگى " متمايز سازد. اين حلقه نفوذ كه اكبر گنجى در انزمان " تاريكخانه اشباح " مى ناميدش، داراى ساختارى منعطف بود كه شامل بخش هاى رسانه اى، اطلاعاتى، امنيتى، بخش نظامى و انتظامى مى شد و به طور عمودى با زير مجموعه هاى خود در نهادهاى ديگر متصل مى شد كه به مسئولان ادارى و رسمى خود پاسخگو نبودند ! در گفتمان " تهاجم فرهنگى" نوك تيز حمله متوجه روشنفكران مى شد كه به باور طراحان تهاجم فرهنگى، همگى به غرب وابسته اند و در نهايت در استراتژى غرب براى رويارويى با نظام، نقش محورى ايفا مى كنند.
باتوجه به سنجش بالا اين حلقه بخش مهمى از فعاليت هايش را عليه روشنفكران متمركز ساخت كه در بخش رسانه اى با بهروه گيرى از كيهان، صدا و سيما و نشريات گروه هاى انصار حزب اله " مدارك " گوناگون عليه روشنفكران به ويژه كانون نويسندگان انتشار مى داد و يا گروه هاى فشار وابسته به آن براى نمونه به سينما قدس حمله كردند، انتشارات مرغ آمين را آتش زدند، به محفل ها و نشست هاى دانشجويى و نشريه هاى روشنفكران دينى ( مانند كيان و ايران فردا) يورش بردند.
در مبارزه با تهاجم فرهنگى بخش امنيتى - نظامى فعال ترين بخش بود كه اقداماتى را در اين زمينه انجام داد. از جمله مى توان به طرح ناموفق قتل دسته جمعى نويسندگان ايرانى در راه ارمنستان، زندانى و شكنجه كردن نويسنگانى مانند سعيدى سيرجانى و فرج سركوهى، قتل هاى زنجيره اى در زمان خاتمى، حذف فيزيكى دگرانديشان مذهبى شامل دانشگاهيان و روحانيون اهل تسنن و برخى از كشيش هاى مسيحى، پاره اى از بازجويى هاى مهندس سحابى، ميرزا صالح وسعيدى سيرجانى، شنود مكالمه تلفنى معاون رئيس جمهور وقت، فشار بر هنرمندان، خط دهى به نشريات گروه هاى فشار به ويژه " ويژه نامه هاى " انتخاباتى و سرانجام تشكيل گروه هاى فشار زير نام انصار حزب اله اشاره نمود.
از اقدامات اين حلقه در بخش انتظامى مى توان به پرونده ى جنجال برانگيز شهرداران تهران در اواخر دولت هاشمى اشاره كرد كه از سوى حفاظت اطلاعات نيروى انتظامى و با مديريت سردار نقدى آغاز شد و در طى آن شهرداران منطقه هاى تهران در زندان وصال براى گرفتن اعتراف شكنجه شدند.
پروژه تهاجم فرهنگى با نزديك شدن به زمان انتخابات خاتمى از دايره روشنفكران سكولار فراتر رفت و دامان روشنفكران دينى را نيز گرفت. گروه هاى فشار نشست هاى سروش را در دانشگاه بهم زدند و طناب دار آوردند كه كاررا يكسره كنند. انصار به نشريه كيان ارگان روشنفكران دينى يورش برد و آخرين سريال " هويت " در صدا و سيما به آنان اختصاص يافت. در آستانه انتخابات، سعيد امامى سخنرانى هاى بسيارى در سراسر كشور عليه خاتمى ايراد كرد زيرا وى را نماينده تمام قد " تهاجم فرهنگى " مى دانست. كيهان تا نوانست فحاشى كرد و گروه هاى فشار عليه اش ويژه نامه هاى بسيار توهين آميز انتشار دادند. بخش انتشاراتى حلقه فيلم " كارنوال عاشورا " را تهيه كرد و با وجودى كه تهيه كنندگانش مشخص بودند هيچ گاه تحت پيگرد قرار نگرفتند. اين حلقه همچنين ويژه نامه هايى براى مراجع و علما و نهاد هاى نظامى و مديران ارزشى منتشر مى كرد كه پس از انتخابات ادامه يافت و نقش تخريب اصلاح طلبان را بعهده داشت.
يكى از هدف هاى " بولتن سازى " حلقه نفوذ ايجاد شكاف ميان رهبرى و اصلاح طلبان بود. در اين پروژه با توجه به روحيات رهبرى كه حلقه كاملا ً با آن آشنايى داشت، مجموعه اى از گزارش هاى محرمانه، شنودها و قطعات بريده شده روزنامه هاى دوم خردادى با مهارت تمام مونتاژ مى شد و بصورت تك صفحه اى بطور اختصاصى در اختيار وى قرار مى گرفت. بدين گونه بود كه سطح ارتباط رهبرى و اصلاح طلبان به سطحى ادارى فروكاسته شد و سؤظن و بى اعتمادى حاكم گرديد. درين شرايط پيشنهاد رهبران اصلاح طلب مبنى بر پذيرش رهبرى اصلاحات از سوى رهبرى، در فضاى ناسالم حاكم اصلا ً شنيده نشد.
مديريت پرونده قتل هاى زنجيره اى كه با " خودكشى " سعيد امامى توانست حلقه پر نفوذ را از تيغ اتهام برهاند به تصفيه ى وزارت اطلاعات بيانجاميد كه برخى از اخراجى ها در واحد اطلاعات سپاه بكار گمارده شدند. حلقه نفوذ با اين توجيه كه وزارت اطلاعات خاتمى قابل اعتماد نيست طرح ايجاد يك سازمان اطلاعاتى وابسته به رهبرى را به وى پيشنهاد كرد كه پذيرفته نشد. اما در پايان دهه ٧٠ پس از آنكه حلقه پر نفوذ توانست ذهنيت رهبرى را كاملا ً عليه اصلاح طلبان دگرگون كند و چنين وانمود سازد كه هر اتفاق كوچكى بخشى از پروژه " حذف رهبرى " بدست اصلاح طلبان است، تشكيل سازمان اطلاعات موازى سپاه ميسر گرديد كه وظيفه آن حفاظت از رهبرى در برابر توطئه حذف رهبرى بود ! اين نهاد كارگزاران و يا زير مجموعه هاى خود را در نهاد هاى ديگر سازمان داد كه از جمله مى توان به سعيد مرتضوى در قوه قضائيه، اطلاعات و حفاظت نيروى انتظامى ( بازوى انتظامى حلقه) در نيروى انتظامى، حفاظت و اطلاعات سپاه و فرماندهى قرارگاه ثاراله ( شاخه نظامى - امنيتى حلقه ) نام برد. دو نهاد آخرى از فرماندهان خود در حلقه ( ذوالقدر، نقدى، رمضانى وطائب) بيشتر از فرماندهان مستقيم خود فرمان مى برند. افزون براين معاونت سياسى تلويزيون نيز به مرور به بخش اصلى شاخه رسانه اى حلقه پر نفوذ در آمد. اين مجموعه بانضمام كيهان توانستند هر ٩ روز بحران تازه اى را براى دولت خاتمى سازمان دهند.
اما يكى از اقدامات حلقه پر نفوذ كه مستقيما ً جمهوريت نظام را نشانه گرفت دخالت در انتخابات و دستكارى در نتايج شمارش آراء بود كه از راه اجراى دو پروژه عمده كارساز شد. يكى ايجاد دفاتر نظارتى شوراى نگهبان در سراسر كشور بود كه به " لشكر ناظران " شهرت يافت و با ده ها هزار نيرو وظيفه پرونده سازى براى اصلاح طلبان در سراسر كشور را بعهده گرفت. پروژه دوم تعيين كارشناسان ويژه بود كه بوسيله حلقه انتخاب و به شوراى نگهبان معرفى شدند. وظيفه اين " كارشناسان" وابسته به حفاظت سپاه، پرونده سازى عليه چهره هاى شاخص اصلاح طلبان بود كه براى رد صلاحيت نمايندگان مجلس ششم در برابر رئيس جمهور و رئيس مجلس ايستادند. جزئيات دخالت اين حلقه از زمان رياست جمهورى خاتمى تا كودتاى انتخاباتى در مقاله " نيروهاى امنيتى - نظامى و دخالت در انتخابات " [٦] واكاوى شده است. اما از اقدامات مهم ديگر اين حلقه تهيه " طرح " دهه چهارم انقلاب اسلامى " است كه در نوشته جداگانه اى بدان خواهم پرداخت.
٢ مهر ٨٩
١-
http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?uid=1&tid=8
٢- چشماندازهای جنبش سبز: طرح "دهه چهارم انقلاب اسلامی" و "گفتمان تعالیِ" حکومت کودتا،
جمعی از فعالان سیاسی ایران، خرداد ٨٩
http://www.irangreenvoice.com/article/2010/aug/19/6529
٣- ناگفته هاى انقلاب و مباحث بنيادى ملى، عزت اله سحابى، گام نو، ١٣٨٣، ص ٢٤٤
٤-
http://aghazepayan.wordpress.com/2009/08/30/rahbarankoodeta2/
٥- لازم به تذكر است كه آيت اله خامنه اى چندين اثر از سيد قطب را بفارسى ترجمه كرده است. وى يكى از نظريه پردازان مهم افراط گرايى اسلامى در مصر بود كه بر جنبش اخوان المسلمين تأثير بسيار گذاشت.
٦-
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/24038