iran-emrooz.net | Sat, 11.09.2010, 8:41
روز قدس و سخنان پرسشبرانگیز محمد خاتمی
محمد ارسی - شیکاکو
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
آقای محمد خاتمی، متنِ چاپ شدۀ سخنرانی شما را که خطاب به اعضاء "کمیتۀ دانشجوییِ سابق دبیرخانه حمایت از فلسطین"... ایراد کرده بودید خواندم. از موضعگیری شما در تشویق مردم ایران، خاصه جوانان آزادی خواه، به شرکت در تظاهراتِ روز قدس بسیار شگفت زده شده، به عنوان یک پشتیبان جدی امر اصلاحات و حامی پروپا قرص جنبش سبز ملت ایران، حقیقتاً ملول گشته، بر بدبختی و تیره روزی ملتی که در یک چنین وضع دردآوری بی سر و بی رهبر مانده، از ته دل سخت گریستم.
آخر، ای عزیز، ای برادر، درست در زمانی که گفتگوی صلح اسرائیلی ــ فلسطینی آغاز گشته و تمامی دنیا، حتی ترکیه نیز از مذاکرات صلح و همزیستی پشتیبانی می کند، تشویق مردم ایران به شرکت در تظاهراتی که جز دشمن تراشی، خشونت گرایی، تروریست پروری، ضدیت هیستریک با صلح و گفتگوی متمدنانه و در نهایت تایید و تمجید افکار و اعمال مستبدین حاکم بر ایران، هدف دیگری را تا به حال دنبال نکرده، چه معنایی دارد؟
شما درست در زمانی که اعراب و اسرائیل، یعنی طرفین اصلی دعوای خاورمیانه، انگشت به سوی ایران دراز کرده به درستی فاشیسم حاکم بر ایران را مانع و مخالف اصلی صلح و عامل مؤثر در تفرقه صفوف فلسطینیان معرفی می کنند، جنبش سبز مردم ایران را به شرکت در تظاهرات نفرت زایی که نام قدس بر آن گذاشتهاند، فرا می خوانید و حرکت دموکراتیک، مسالمت آمیز و صلح طلبانه ملت ایران را که خود از محرکین اصلی آن بودید، آلودۀ خشونت و نفرت می کنید.
مگر در این سه دهۀ اخیر از "مرگ بر اسرائیل" و "مرگ بر آمریکا" گفتن، شعار "زنده باد جهاد"، "زنده باد حماس" سر دادن، جز انزوای بین المللی و بدنامی، مجازات مالی و اقتصادی، ناامنی و فقر عمومی، و در نهایت تشدید اختناق داخلی... چه چیز دیگری عاید ملت ایران شده که چنین برای روز قدس مایه می گذارید؟
مگر صدای تهدیدات نظامی را نمی شنوید؟ مگر نمی بینید که همه جا صحبت از حملۀ نظامی به ایران است؟ مگر نمی بینید که حتی هستی ایران زیر پرسش جدی قرار گرفته؟ آیا تردیدی دارید که ایران و ایرانی دارد فدای غزه و لبنان و تپه های جولان می شود؟
عجیب است که، توده عادی مردم ایران، به ویژه جوانان، موضوع را فهمیده، خطر پیشِ رو را درک کرده، فریاد از دل و جان برآمدۀ "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" را سر می دهند، ولی رئیس جمهوری عصر اصلاحات، مبلّغ و مرّوجِ گفتگوی تمدن ها از فهمِ ماهیت فاجعه آفرینِ سیاستی که به نام آزادی قدس و فلسطین، نابودی اسرائیل و ستیزه جویی با آمریکا و غرب را هدف اصلی خود قرار داده، درمانده و ناتوان است.
گاندی بزرگ زمانی گفته بود که: "بیدار کردن خفتگان سخت نیست. مشکل آنهایی اند که خود را به خواب زده اند"
آخر، تظاهراتی که تحت رهبریِ فاشیسم حاکم و با کنترلِ دقیقِ سپاه ــ بسیج، و عوامل جاسوسی ــ امنیتیِ نظام فقاهتی صورت می گیرد، به آزادی و رهایی کدام جمع و جامعه ای می تواند یاری برساند که شما آن را یک "رسالت الهی و انسانی" می نامید؟
آیا، نعرۀ "مرگ بر اسرائیل"، "مرگ بر آمریکا" کشیدن، حکومت خود مختار فلسطین را که در کار مذاکرۀ صلح است، خائن خواندن، رسالت الهی و انسانی است؟
انکار هلوکاست، یعنی تبرئه هیتلر و گوبلز و آیشمن...از جنایاتی که علیه میلیون ها یهودی مرتکب شده اند، فریاد اسرائیل از نقشه جهان باید حذف گردد، آیا شد رسالت الهی و انسانی؟
آیا هرگز فکر کرده اید که، ازین ستیزه جویی جنون آمیزی که در روز قدس به اوج خود میرسد، اصلاً چه سودی عاید فلسطینی شده؟ آیا جز تفرقه داخلی، جنگ فرقه یی، تقویت تروریزم مذهبی، تضعیف جامعه روشنفکری و تقلیل قدرت سازمان های میانه روی ملّی، چیز دیگری هم برای فلسطینی آواره به ارمغان آورده؟ در این مورد نیازی به یادآوری نیست که خود می دانید، با رهبر فلسطین یاسرعرفات چه کردید. او را که در پی صلح با اسرائیل و حل مسالمت آمیز مسنله فلسطین بود، چقدر تحقیر کردید و تا چه حد به مردم فلسطین ضرر و زیان رساندید.
آری شما خوب میدانید که این فلسطین، فلسطین گفتن ها، فقط و فقط بهانه یی بوده تا فقهای قدرت پرستِ شیعه، بویژه شخصِ آقای خمینی و بعد خامنه یی و شرکاء، با دامن زدن به نفرت مذهبی و جنون ستیزه جویی علیه اسرائیل و آمریکا در دیدۀ تودۀ عرب و مسلمان به قهرمانان آشتی ناپذیر جدال با اسرائیل تبدیل شوند و بدین طریق، مقام رهبری بی رقیب جهان اسلام را به دست آورند. در این گیر و دار اگر ایران و ایرانی به باد فنا رفت، برود. سر خمِ می سلامت.
غزه و لبنان و گولان که سر جای خود هستند. حماس و حزب الله و اسد که در کنارِ و رکاب اند...
سیاست یک بام و دو هوای شما
می آئیم بر سر تناقضاتِ گفتار شما، و سیاست یک بام و دو هوای نظام فقها...
می گوئید: "جانبداری از ملت مظلوم فلسطین برای ما یک اصل اسلامی، انسانی و حقوق بشری است... سکوت در مقابل این (مسئله فلسطین) یعنی دوباره اجازه دادن که فاجعه بزرگ در جای دیگر هم تکرار شود..."
اگر راست می گوئید، مؤمن به حرف و عمل خود هستید، پس چرا تا کنون از قیام مسلمانان عدالت طلب ترکستان چین، حمایتی نکرده اید؟ مگر آنها تحت ستم و سلطۀ حکومت پکن نیستند؟ علیه سرکوبگران آنها چرا اعتراضی نمی کنید؟
به یاد داریم که در دورۀ دوم ریاست جمهوری تان، درست در ساعاتی که مشغول دید و بازدید از مناطقِ غربی چین بودید، چینی ها پنج تن از رهبران حق طلب مسلمان ترکستان را به دار آویختند، اعتراض که جای خود دارد، حضرتعالی به روی خود هم نیاوردید که اتفاقی افتاده. پس اخوّت اسلامی در آنجا چه شد؟ وظیفۀ انسانی و بشری تان کجا رفت؟
چچنستان و داغستانِ مسلمان که دو قرن است اسیر و بردۀ روسیان شده، تا کنون صدها هزار کشته و زخمی داده اند، چرا همدردی اسلامی، انسانی و بشری شما را بر نمی انگیزد؟ داغستان و چچنستانِ مسلمان از فلسطین و عربِ لبنانی چه چیزی کم دارند که چنین مورد بی مهری شما قرار گرفتهاند؟
آیا فقط در صبرا و شتیلا بوده که فاجعه عظیم انسانی رخ داده؟ مگر ماجرای آن نیم میلیون چچن، که به زورِ استالین آواره شده و در تیره روزی جان باختند، فاجعه انسانی نبود؟
آری، تناقضات که یکی دو تا نیست. سیاست یک بام و دو هوای جمهوری اسلامی یکی دو تا که نبوده!
وقتی حافظ اسد بعثی، همان اوائل دهه ۱۹۸۰ میلادی، انبوه اخوان المسلمینِ سوری را زیر چرخ تانک های ارتش بعثی، خُرد و لِه و لَورده می کرد، آن روزها، همه شما ازجمله خود آیت الله خمینی رهبر امت اسلامی، از "رئال پولتیک" خوب سر در می آوردید و می دانستید که جیک تان هم نباید درآید...
بله، چنین بوده مسئله تجاوز روسیه به گرجستان در دو سال پیش، موضوع مسلمانان کشمیر و موارد بسیار دیگر که خود، از سیاستِ یک بام و دوهوای مستبدین حاکم بر ایران، خوب مطلع اید و می دانید، که چه گفتید و چه کردید...
پس، آقای خاتمی عزیز، قصۀ اسلام و انسانیت و حقوق بشر را کوتاه کنید و مردم ایران خاصه جوانان را به سراغ آنها نفرستید. یعنی راست و درست و به صراحت بگوئید که حمایت از مظلومان، حق طلبان، مبارزان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان امری مشروط است، یک اصل اسلامی و عموم بشری نیست.
اگر مظلومی از ظلم حکومت چین کمونیستی یا دولت روسیه در رنج و عذاب باشد، حقوق بشر شامل او نمی شود. قیام مسلمانان چین و روسّیه علیه ستم و سلطۀ پکن و مسکو، مشمول بیمۀ حمایت اسلامی و انسانی شما و نظام فقها نمی گردد. درصورت کشته شدن هم شهید محسوب نمی شوند.
مسلمان و غیر مسلمان، فقط زمانی که علیه اسرائیل و آمریکا قیام کنند، مبارزاند، حق طلب اند و مورد تأیید شما. بلایی که بر سر مبارزۀ مسالمت آمیز و گفتگوی تمدن ها آوردید
آری، بر سر مبارزۀ عاری از خشونت و مسالمت آمیز نیز همین بلا را آوردید. با اصل گفتگوی تمدن ها هم چنین کردید. یعنی در پیکار با استبداد حاکم بر ایران، فرمول مبارزه عاری از خشونت را خوب تجویز نمودید و به درستی هم عمل کردید. اما وقتی به موردِ مبارزات پر خشونت حماس و جهاد اسلامی فلسطین رسیدید، پیکار عاری از خشونت، ارزش جهانشمولِ خود را از دست داد و آنجا به طاق نسیان سپرده شد و موضوع گفتگوی تمدن ها هم که می توانست فتح بابی برای آغاز روابطِ مسالمت آمیز ایران و اسرائیل باشد، چون خوش آیند آقای خامنه یی یا مورد علاقۀ جهاد اسلامی و حماس نبود، مبتلای همان بلا شد و ارزش جهانی خود را از دست داد.
پایان سخن اینکه،
آقای خاتمی، شما برای جنبش دمکراتیک و گسترش آزادی در ایران زحمات بسیاری کشیدید که انکار آن ها حقیقتاً دور از انصاف و دور از انسانیت است. اکنون، لحظات سرنوشت است. شما از رهبران نمادین جنبش سبز مردم ایران اید. باید مواظبِ گفتار و کردار خود باشید. آنجا که دچار ترس اید، کاری نکنید و سخنی نگوئید، که به اعتبار این جنبش شریف لطمه می زنید.
نصیحتِ مارتین لوترکینگ کبیر را از یاد نبرید که گفت: "ترس در هنگام مبارزۀ مسالمت آمیز، به ذخائر معنوی رهبران لطمه می زند و از خِرد و اخلاق آنها را تهی می کند."
نویسندۀ این سطور بر این نظر است که آنچه شما در مورد روز قدس گفتید، جهت صیانت نفس بوده، یعنی نوعی فرار به جلو، تا از حملۀ فاشیسم حاکم در امان باشید. ولی باز یادتان باشد که لحظاتی است که یک رهبر مردمی، میان بقای موقعیت شخصی و منافع ملی یکی را باید برگزیند. در این انتخاب سرنوشت ساز، اخلاق و شجاعت نقش اصلی را ایفا می کنند...
سپتامبر 2010