iran-emrooz.net | Thu, 23.06.2005, 10:13
فرصت و ناچاری
سیاوش ر. م.
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
پنجشنبه ٢ تير ١٣٨٤
استاد ارجمندم جناب آقای فرخ نگهدار
نوشتار پرنکته و آموزنده شما با عنوان (گناه تحریم معین با رأی به رفسنجانی جبران نمیشود) مرا که عزم بر رأی دادن به رفسنجانی جزم کرده بودم به تردید واداشت، واقعیت این است که این جوان شهرستانی که از سر اضطرار به سیاست میپردازد هیچ درد مشترکی با رفسنجانی نداشته و ندارد و روز جمعه را نیز به تلخی تصمیم خواهم گرفت. لیکن در نوشتار مستدل شما این موارد را مغفول دیدم:
١. احمدی نژاد به هیچ رو در شأن ریاست همین جمهوری اسلامی نیز نیست. عالیجنابانی که در پشت پرده تصمیم به برکشیدن او گرفتهاند در واقع میخواهند منزلت ریاست جمهوری را به یک پیشکار یا رییس دفتر تنزل دهند. اگر خاتمی به تدارک چی بودن خود اعتراض داشت آقای احمدی نژاد به آن فخر هم میفروشد. حال آنکه رفسنجانی با نفوذ خود در روحانیت و مجلس خبرگان میتواند نقش مهار کننده رهبری ایفا کند و این موازنه از سنگینی فضای حاکم بر ما خواهد کاست ضمن آنکه یک رئیس جمهور بد هم به هر حال یک رئیس جمهور است!
٢. هاشمی اگر چه به تعبیر شما در اتاق قدرت نشسته است و تنها برای پوشاندن لباس مشروعیت به قدرت به بازی انتخابات وارد شده است اما این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که آقای هاشمی به هر حال مشروعیت خود را از رأی مردم جستجو میکند و همین که میپذیرد تا "خود را در معرض انتخاب یکایک شهروندان بگذارد یک غنیمت است. در مقابل او کسانی هستند که بارها و بارها در تئوری (خطبه های پیش از نماز جمعه مصباح یزدی) و در عمل (گروههای فشار و تیمهای ترور) نشان دادهاند که اعتقادی به رأی مردم ندارند و مشروعیتشان الهی است.
٣. این استدلال که طیف حامی احمدی نژاد میداند که نمیتواند جثه جمهوری اسلامی را به تنهایی بر دوش کشد بر یک پایه استوار است و آن خردورزی این دسته است حال آنکه اگر چنین بود ما و ایشان روزگاری بهتر میداشتیم. حتماً شنیده اید که احمدی نژاد به محض ورود به شهرداری تهران ٣٠٠ تن از مدیران را برکنار کرد و من اطلاع بی واسطه دارم که وی حتی عملیات پیمانکاری را به "بر و بچه های حزب الهی بسیج و سپاه" واگذار کرده است. آقای احمدی نژاد علناً اعلام کرده که حزب الله به پشت خاکریز ادارات رسیده است و تا بیرون ریختن عناصر غرب زده یک یاحسین دیگر بیشتر نمانده است.
٤. میلیاردها دلار موجود در صندوق ذخیره ارزی و قیمت بالای نفت به دولت آینده فرصت خواهد داد تا با کاستن از فشارهای اقتصادی بر فشارهای سیاسی خود بیفزاید. حضور آقای احمدی نژاد در مدیریت اجرایی کشور اولویت های اساسی را جابجا خواهد کرد و نوعی پوپولیسم مذهبی رواج خواهد داد. تنگ کردن عرصه بر اهل فرهنگ و هنر و حمایت بی دریغ از هیأتهای مذهبی و مساجد نمونه دیگری است که از سوابق شهردار تهران به گواهی میآورم.
٥. چنانکه اذعان داشته اید در حزب کارگزاران به عنوان تیم اجرایی آقای رفسنجانی فرهیختگان قابل احترامی هستند که البته به سعی و خطا کارآزموده شده اند. حال آنکه تردیدی نیست آقای احمدی نژاد عناصر حزب الهی را جایگزین بسیاری مدیران فعلی خواهد کرد و این یک کابوس وحشتناک برای صنعت و اقتصاد و آ موزش و سیاست داخلی و خارجی کشور است. وی پس از ورود به شهرداری سیستم کنترل پروژه در دفتر شهردار تهران را تعطیل کرد چرا که با ارایه گزارشهای رنگی اسراف میکردند! وی قاطعانه گفت ما نیازی به کنترل پروژه نداریم من خودم سر پروژه ها حاضر میشوم و پیشرفت آنها را به چشم میبینم. آقای شهردار واحد کنترل پروژه را تبدیل به واحد رسیدگی به نامه های مردمی کرد و مهندسان صنایع اینک نامه های مردم به این قدیس لاغر را خلاصه نویسی و طبقه بندی میکنند!
٦. دنیای ما دیجیتال نیست. در دنیای آنالوگ ما بین عالیجناب سرخپوش (که سکوت میکند) و عالیجنابان خاکستری ( که جنایت میکنند) تفاوتی هست. کابینه اول رفسنجانی را فراموش نکردهایم، تحولات شهرداری دوره کرباسچی را از یاد نبردهایم، روزنامه زن و فعالیتهای اجتماعی فائزه دختر این آیت الله را در خاطرمان داریم و ... و البته همه میدانیم رفسنجانی کیست و از قدرت چه میخواهد و برای که میخواهد.
جناب آقای نگهدار. نوشتار شما را باز خواندم و از تردید خود رها شدم. بین دو گزینه موجود یکی را بر میگزینم که هزینه کمتری به کشور تحمیل کند و گلوی مرا کمتر بفشارد. رأی من از سر انتخاب نیست، ناچارم به این انتخاب و از این ناچاری مشروعیتی تولید نمیشود. گیرم که بشود، بشود! فرصت برای ستاندن مشروعیتی که خود میدهیم همیشه اما هست.