iran-emrooz.net | Mon, 14.06.2010, 17:30
زن ستیزان به فروپاشی خانوادهها نظر دوختهاند
نیره توحیدی
دیشب ویدئویی را که دوستی برایم از طریق اینترنت فرستاده بود دیدم که برایم باور کردنی نبود که امکان دارد نیروهای امنیتی مملکتی این چنین درمانده شوند که برای تداوم حکومت راهی به جز بهم ریختن کانون خانوادهها برایشان نمانده باشد! نمیدانستم بخندم، عصبانی شوم یا چندش ام شود. هر چه بود تماشای آن فیلم مرا غمگین کرد و به فکر فرو برد که چطور در قرن بیست و یکم با این همه جنبههای درخشان در تاریخ تمدن و فرهنگ ما ایرانیان، هنوز در کشورمان چنین گروههای تیره اندیش و ناتوان فرمان میرانند. اگر در کشورهای دیگر، زنی نخبه، هوشمند و حق طلبی چون شیرین عبادی جایزه نوبل میگرفت، دولت و ملت او را به مثابه یکی از افتخارات ملی و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی خود گرامی میداشتند. اما در کشور ما، او و خانوادهاش که گناهی جز مطالبه حقوق قانونی افراد، رفتار قانونی از دولتیان، و تعقیب رعایت حقوق بشر که دولت ایران ملتزم به آن است ندارند، دائما هدف حملات، تهمتها و فشار و تهدید نیروهای حاکم نخبه کش بودهاند. حدود یکسال است که خانم شیرین عبادی به دلیل نبود امنیت، ناگزیر به اقامت در خارج از ایران گشته است. یادم آمد که نه، کشور دیگری نیز بنام برمه وجود دارد که درآن نیز نظامیان دیکتاتور، بانوی دیگری بنام آنگ سان سو چی را که برنده جایزه صلح نوبل شده است در حبس خانگی نگه داشتهاند. چرا که او نیز مانند شیرین عبادی، دیکتاتوری نظامی را بر نمیتابد و از تلاش برای ایجاد دمکراسی در کشورش باز نمیایستد. با این تفاوت که در آنجا چون بنام دین و رافت اسلامی سخن به میان نمیآورند، نه دنبال از هم پاشندن خانواده هستند و نه سفاکی و ستم تا این حد آشکار ، ددمنشانه شده است
به راستی از گروهی که حتی به اعضای خانواده خود آیت الله خمینی هم اجازه سخن گفتن با مردم را نمیدهد و عرصه قدرت را تنها درخدمت نیروهای کاملا مطیع و تک صدا که همراه غارتگری اموال عمومی با انها باشد ، تنگ تر و تنگ تر کردهاند و از هر نوع رقابت سیاسی و سالم و مسالمت آمیز در عرصه نظر و عمل ، پروا دارند، چه انتظاری میتوان داشت؟
به نظر میآید این فیلم ویدئویی که اخیرا از صدا و سیما (برنامه بیست و سی) برعلیه شیرین عبادی پخش شد، به جز درماندگی در برابر رفتار قانونی و انسانی خانم عبادی هیچ چیز دیگری را به نمایش نمیگذارد، درماندگیای که ناشی از آن است که وقتی نتوانند شهروندان منتقد، شخصیتهای متنفذ مخالف و یا رقیب، به ویژه آزادی خواهان و مدافعان حقوق بشر را دستگیر و زندانی کنند(یعنی حذف فیزیکی)، به ترور شخصیت آنها متوسل میشوند.
در این مورد اخیر اما بیش از همیشه پلشتی نشان دادهاند. این بار اعضای غیر سیاسی و غیر فعال خانواده یک فعال سیاسی و حقوق بشری را هم وارد سناریو سازیهای خود کردهاند. پس از چند سال تهدید و فشار بر شیرین عبادی و جستجو در زندگی عمومی و خصوصی او نتوانستند چیز خلاف قوانین مملکت و انسانیت بدست آورند که برای سناریو ترور شخصیت و یا پرونده سازی اخلاقی آنها سودمند باشد لذا به غیر انسانی و کثیف ترین روشها متوسل شدند. وقتی شیرین عبادی و دخترش، نرگس را به بهایی بودن متهم کردند، و شیرین عبادی و دخترش اعلام کردند که بهایی نیستند ولی همچنان از حقوق شهروندی بهائیان و دیگراقلیتهای مذهبی پشتیبانی میکنند، ناگزیر به ترفند دیگری روی آوردند و شروع به ضبط دارایی و خانه شخصی و دفتر شخصی او کرده، خواهر و برادر وهمسرش را تحت فشار و آزار قراد دادند تا بلکه شیرین عبادی را به سکوت و تمکین سیاسی وادار سازند.
در اواخر ماه ژوئیه ۲۰۰۹ (مرداد ۱۳۸۸)، یعنی حدود ۱۰ ماه پیش، مهندس جواد توسلیان، همسر شیرین عبادی را دستگیر کردند. پس از چند روز فشار جسمی و روحی، او را به اعتراف گیریهای مرسوم خود وادار کردند. این بازی را معمولا بر سر افراد سیاسی میآورند ولی این بار یک فرد غیر سیاسی و غیر فعال را که ادعای مبارزه و مقاومت هم ندارد وادار به اجرای نمایش تلویزیونی میکنند. با برون فکنی مبنای فرضیات و گزارههای مرد سالارانۀ خود، هر مردی را که همسرش قویا نقش فعال داشته باشد، "زن ذلیل" به تصویر میکشند. جواد توسلیان را با شیوههایی که همگان با آن آشنا هستند وادار کردند که همسرش را پرخاشگر، سلطه جو، و خود را مظلوم و ستمدیده نشان دهد تا از این طریق کلیشههای زنستیزانه را بار دیگر تقویت کنند و نگذارند به الگوهای مورد تقدس مرد سالارانهشان ضربهای بخورد.
اما به راستی چرا زن ستیزان پس از گذشت حدود ۱۰ ماه از دستگیری مهندس توسلیان و ساخت و ضبط سناریوی رایج اعترافات گیری، این فیلم را امروز از تلویزیون دولتی پخش میکنند؟ آیا نه اینست که در تسلیم کردن خانم عبادی با این حربه شکست خوردند و خانم عبادی به هیچ وجه بر سر اصول و ازرشهای خود معامله نکرد لذا برای خنثا کردن وضعیت اسفبار درونی گروه کوچک مستقر یافته بر مسند قدرت خود چنین ننگی را مرتکب شدند.
این فیلم هیچ نکته اطلاعاتی سیاسی موثق یا غیر موثق منفی علیه شیرین عبادی نتوانسته است ارائه دهد، جز آنکه سازندگاناش را به رسوایی تلاش برای برهم زدن کانون خانواده ای، پس از ۳۵ سال زندگی مشترک آنها، رسانده است . اعتراف گیری زیر فشارهای جسمی و روحی از اعضای خانواده فعالان سیاسی برعلیه خود و یا دیگر اعضای خانواده امر تازهای نیست اما آنچه تازگی دارد، نمایش تلویزیونی آن برای بر هم زدن کانون خانوادهها است. و این یعنی نمایان ساختن چهره زشت و غیر انسانی حاکمان و عواملشان و درمانده تر شدن اینان پس از اوج گیری جنبش اعتراضی مردم در یک سال گذشته. شوهری را علیه یک زن مصمم و تلاشگر حقو ق مظلومان اسیر در پنجه قدرت خود قرار میدهند . زنی که نه تنها جرآت کرده به شخصیتی جهانی تبدیل شود که جهانیان حرفهایش را به گوش میگیرند، بلکه خارچشم دشمنان حقوق بشر نیز شده است. پس باید هر طور شده این الگوی "خطرناک" برای زنان مسلمان را از پای در آورد و شوهرش را وادار کرد تا در برابر دوربین تلویزیون بنشیند و بگوید "از امروز راه من از راه همسرم جداست"، تا شاید برخی از شهروندان ایرانی را به شخصیت شیرین عبادی مظنون و بدبین نمایند. این تلاش غیراخلاقی اما کارساز نخواهد بود و مردم به آن مانند سایر پروژههای تواب سازی خواهند خندید.
برادران مصری بنیادگرای این آقایان ایرانی چند سال پیش (۲۰۰۱) سعی کردند چهره یک زن قوی و مبارز دیگری را با چنین ترفندی خراب کنند و کانون خانواده زوجی را در سن کهولت آنها، برهم بریزند. اما چون بنیادگرایان در مصر قدرت دولتی را در اختیار ندارند، کوشیدند تا از طریق فشار بر محافل دینی و جمع کردن طومار برعلیه نوال سعداوی (نویسنده، روانپزشک و فعال حقوق زنان) او را بر شوهر خود حرام اعلام کرده از دادگاههای قاهره خواستند حکم طلاق آن دو را صادر کنند. همسر نوال سعداوی نیز یک نویسنده و مترجم است به نام شریف حتاته، اما او شهرت و محبوبیت همسرش را ندارد. بینادگرایان زن ستیز مصری میخواستند او را وادار به طلاق همسرش کنند تا زنان دیگر درس عبرت بگیرنند و پا را از گلیم سنتهای مرد سالارانه و الگوهای جنسیت گرا بیرون نگذارند. دادگاه اما به طومار آنها وقعی نگذاشت و آن بازی نگرفت و شریف و نوال به زندگی مشترک با حس برابری جویی و برابری خواهی که هر دو به آن معتقداند ادامه میدهند.
شیرین عبادی: زندانیان سیاسی را دریابید!
امروز وقتی با نگرانی به خانم عبادی تلفن کردم تا حال او را بپرسم و بدانم چه استنباط و واکنشی نسبت به این فیلم دارد و نکند که آشفته و غمگین شده باشد، با خونسردی گفت: نه، من حتی سعی دارم به آنها جوابی ندهم. "این کارها فرومایه تر از آن است که در من خشم و درد ایجاد کند. اما تصور کن اگر آنها با برنده جایزه نوبل، که دنیا او را میشناسد چنین میکنند، ببین بر سر مردم عادی و نا شناخته چه بلاهایی میآورند. مادر شیرین علم هولی را دستگیر و یا تهدید میکنند که با کسی از اعدام دخترش حرف نزند. حتی جنازه فرزندان اعدام شده را به خانوادههایشان نمیدهند. ... من نگران و ناراحت نرگس محمدی هستم که دیشب به خانهاش ریخته و نیمه شب با خود به زندان بردهاند. نگران من نباش، هر کاری میتوانید برای نرگس محمدی و بقیه زندانیان عقیدتی بکنید."
با خود اندیشیدم دو فرزندکوچک نرگس محمدی در غیاب او چه خواهند کرد؟ همسر حق طلب این زن شجاع و هوشمند، یعنی تقی رحمانی هم که سالیان درازی از عمرخود را در زندان گذرانده است، حالا در چه حال و وضعیتی است که این بار همسرش را به زندان بردهاند.
ساعتی دیگر در صفحات اینترنت به دنبال اطلاعات و تلاش برای آزادی نرگس محمدی میگشتم که خبر دیگری توجه ام را جلب کرد. انجمن شهر و شهردار پاریس، به شیرین عبادی و دخترانش شهروندی افتخاری فرانسه را اهدا کردهاند. وضعیت عجیبی است. برنده جایزه صلح نوبل ایران را از شهر و وطن خود میرانند، خواهر و برادر و همسرش را که هنوز در وطن ماندهاند مورد آزار و تهدید قرار میدهند، ولی کشورهای پیشرفته جهان با افتخار آغوش خود را بر روی او میگشایند. مردم ایران میدانند که که حمایتهای عدالتخواهانه جهان از امسال شرین عبادی به پاس خدمات انسانی اوست و تبلیغات وارونه جمهوری اسلامی که کوشش میکند حمایت جهانی را دلیل بر این قرار دهد که این نوع فعالیت ها در مسیر منافع دول غرب است کاملا بی اثر است، زیرا اگر حمایت غرب دلیل همخوانی با منافع آنها باشد، بیش از همه و پیش ازهمه این آیت الله خمینی بود که در مبارزه با شاه و برقراری جمهوری اسلامی از این گونه حمایتها به مقدار فراوان بهره بردند، لذا هر وقت آنها پذیرفتید که جمهوری اسلامی پدیدهای است که منافع خارجیها آنرا به وجود آورد، میتوانند دیگران را هم متهم کنند .
و باز ساعتی دیگر نوشته طنز تیز و هوشمندانهای را از نرگس توسلیان (دختر شیرین عبادی و جواد توسلیان) خواندم که مرا خوشحال کرد. این دختر جوان ضمن ابراز عشق و افتخار به مادرو پدرش، به "برادران اطلاعاتی" نصیحت کرده است دست از این بازیهای زشت بردارند و مطمئن باشند چیزی را که به دنبالش هستند در دورن خانواده آنها نخواهند یافت.
با خود فکر کردم من هم با نوشتن این مطلب، هم اعتراض خود را از این ترورهای شخصیتی ابراز دارم و هم همبستگی و احترام خود را به امثال شیرین عبادی و همه مبارزین راه دمکراسی و حقوق بشر بار دیگر اعلام کنم. به قول نوال سعداوی و شریف حتاته "احترام به زنان و مردانی که حاضر شدهاند بهای آزادی را بپردازند به جای آنکه به پرداخت بهای اسارت و بی حقی ادامه دهند."
۱۱ ژوئن ۲۰۱۰