iran-emrooz.net | Mon, 17.05.2010, 22:37
گامی مهم در راه حل مسالمت آمیز بحران هستهای
محسن حیدریان
صرفنظر از دلایل و عوامل گوناگون جهانی و داخلی و در پی یک دوران طولانی پر کشمش و بحرانی، سرانجام رهبری ایران با میانجیگری رهبران برزیل و ترکیه، موافقت خود را با تحویل اورانیوم غنیشده اعلام کرد. میزبانی تهران و نیز متن بیانیه امضا شده ، و واکنشهای نسبتا مثبت اصول گرایان و نیز بسیاری از کشورهای جهان جای تردیدی در جدی بودن و اهمیت این توافق نمیگذارد.
همگرايی بیسابقه جهانی از جمله روسیه و چین و بویژه تنگناهای سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی، نیاز حکومت یکدست شده به قدرت نمایی در پهنه دیپلماتیک که هیچ برگ برندهای برای کسب مشروعیت در ایران و جهان برایش باقی نمانده است و نوعی
پراگماتيسم در سياست خارجی، از مهمترین عوامل این تغيير مهم در رویکرد ايران در بحران هستهای است.
گرچه رهبری جمهوری اسلامی با حضور رهبران برزیل و ترکیه به جای اروپا تلاش کرده است که مواضع ملايم و پراگماتیستی خود را رنگ و پوشش قابل قبولتری دهد اما موضوع اساسی در تغییر یک رویکرد بنیادی در سیاست هستهای ایران است. صرفنظر از همه اینها، حتی اگر نیات و انگیزههای رهبران نظام بر اساس يک انتخاب فعال و آگاهانه از روی محاسبه سود و زيان خردورزانه منافع ملی ايران نباشد، و نیز با وجود اینکه با تاخیر و هزینههای بزرگ سیاسی و اقتصادی صورت میگیرد، اما در عمل به سود منافع ملی ایران است. زیرا از یکسو نیروهای تند رو در درون حاکمیت را بشدت تضعیف و منزوی میکند و از سوی دیگر احتمال بردن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت واعمال فشارها وتحریم اقتصادی علیه ایران را بر طرف میکند. و نیر اینکه با افزایش فشار و تغییر تناسب قوا، هر دگوگونی سیاسی حتی در همین حاکمیت جمهوری اسلامی امری ممکن، واقعی و شدنی است. اما مهمتر از همه با این تغییر رویکرد دولت احمدی نژاد بسوی روش دولت خاتمی، سایه یک فاجعه بزرگ از سر کشور ما دور میشود و فضا برای انجام دگوگونیهای مثبت بعدی، با افرایش فشار جنبش سبز باز تر میشود.
بیتردید فراگيری فن آوری هستهای، پژوهش دراين عرصه و کاربرد آن درامورغير نظامی ازحقوق طبیعی ملت ایران است. هیچ کشوری نیز تكنولوژي هستهای مسالمت آمیز را مغایر با کنوانسیونهای بینالمللی و مقررات آژانس بینالمللی انرژی هستهای نمیداند. با این توافق همچنانکه در متن بیانیه امضا شده آمده است، راه برای گامهای بعدی در راه حل مسالمت آمیز بحران هستهای از طریق اعتماد سازی و تفاهم با اروپا وآمریکا بر سر چگونگی و حدود و دامنه برنامههای هستهای ایران وتامین نظارت کامل نهادهای بینالمللی میتواند گشوده شود.
از نگاه و باور همه نیروهائی که مصالح ملی ایران رافراترازانگیزههای گروهی و ایدئولوژیک قرار میدهند، و با حمله نظامی و تحريم اقتصادی ايران مخالفند، این توافق گام مهم اما کوچکی در راه حل مسالمت آمیز بحران هستهای است.
اما باید بیاد داشت که در واقع، برنامههای هستهای ايران، تنها يک عنصر از مجموعه اختلافات آمريکا و ايران است. هنوز کارها و تغییرات بزرگتری نظیر عادی سازی وبرقراری روابط سیاسی اقتصادی وفرهنگی ميان ايران وامريکا وکنارگذاشتن سیاست اسرائیل ستیزی نیاز است که یک سیاست خارحی، به سود منافع ملی ايران در پیش گرفته شود. با این وجود از نگاه کسانی که همواره تاکید کرده اند که تغییر وتحولات آرام وتدریجی مناسب ترین ومطمئن ترین وماندگارترین راه است، به تغییر رویکرد رهبری جمهوری اسلامی نیز از این منظر مینگرند. زیرا این رویکرد بجای تشدید بحرانها و تناقضات اجتماعی وانفجارجامعه، الگوی گفتگو و رقابت و همزیستی مسالمت آمیز را در برابر جامعه قرار میدهد.
در این زمان بزرگترین و اصلی ترین خواست جنبش سبز پیکار برای دموکراتیزاسیون جامعه است، نه تغييرات ضربتي با شعار "مرگ بر ولایت فقیه" یا صرفا برکناری دولت احمدی نژاد که به قطبی شدن بیشتر فضای سیاسی کشور میانجامد. دموکراتیزاسیون جامعه، همان پیکارِآرام وگام به گام با مشارکت آزاد وآگاهانۀ مردم است، که فرجامش جزتامینِ تمام عیارحاکمیّت ملّت نمیباشد. این راهی است که جنبش سبز در نظر و عمل برگزیده است.
اپوزیسیون نیرومندی که بزودی در ایران به استقبال سالگرد ۲۲ خرداد میرود، میتواند و باید تغییر رویکرد رهبری نظام را از دستاوردهای جنبش سبز بشمارد. به عبارت دیگر اگر میتوان در موضوع هستهای که تا دیروز ستون فقرات حاکمیت و همه بود و نبود نظام را تشکیل میداد، دگرگونی ایجاد نمود، چرا در زمینههای اساسی دیگر و در راس آنها آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و برگزاری انتخابات آزاد ، نمیتوان حکومت را به عقب نشینی واداشت؟