iran-emrooz.net | Sun, 25.04.2010, 10:12
مهندس موسوی و ایدهی تغییر
افسانه بصیرت
درملاقاتی که چند روز قبل در تهران از سوی جریان «ملی مذهبیها» با مهندس موسوی انجام گرفت، تعیین هدف و استراتژی جنبش سبز مورد بررسی واقع شد و شفافتر گردید، چه، جریان فوق چندین گروه و سازمان سیاسی اجتماعی را دربر میگیرد که سوابق مبارزاتیشان نیازمند معرفی نیست. گروههایی که بعضیشان تا بیش از نیم قرن سابقه مبارزاتی داشته و بیشتر «مصدقی» هستند و بر دموکراسی وعدالت و برنامههای علمی تاکید داشتهاند. تجاربشان البته راهگشاست. که نیم قرن استبداد وخفقان را از سر گذراندهاند. در انقلاب اسلامی تعیین کننده بودهاند اگر چه با انحصارگری و گروگان گیری به حاشیه رانده شدند. بروایتی «اینها تاریخ معاصر ایرانند». نوستالوژیشان هنوز هم آزادیهای زمان دکتر مصدق است.
بررسی و بروز کردن مطالبات امروز مردم ایران نیاز جنبش در هر مقطعی است، که ما با نسلی جدید و نخبگانی تازه روبرو هستیم که امروز از مشخصه آن پرداختن به نهادسازی از انجمن تا شورا و"NGO"است که قدرت بر نمیتابد. عملکردی که جامعه مدنی حاصل آنست. حتی امروز هر خانوادهای یک نهاد مدنی است، که بیکباره همه برسر بام حاضر شده و فریاد اله اکبر انبوهی از صداهای مختلف زن ومرد وبچه وکوچکتر وبزرگتر و... درسراسرشهرهاست. چه، مبارزه تنها در سطح خیابانها نیست.
ویژگی جامعه مدنی آنست که از شتاب بیجا و رادیکالیسم کور و قهرمانبازی و خشونت و انقلاب بهر شکل و صورت که عوارض خودرا داشته میپرهیزد، احساسی عمل نکرده خرد گرا و محاسبهگر است. از رمانتیک بازی دوری کرده، به خرد جمعی نظر دارد، واقعیت را تحلیل کرده و خود را بدان تحمیل مینماید، راه خود میرود و قدرت را منزوی میکند، به همین دلیل تکنیک کارش شبکهای و افقی است، آسیب پذیریاش کمتر و در جستجوی رهبر و کاریسما نیست. برآگاهی جمعی نظر دارد و برای آن تلاش میکند.
بر خلاف نظامات بسته که تکنیک کارشان سلسله مراتبی و هرمی است و درمعرض آسیبهای هرلحظه. تا جایی که همیشه احساس عدم امنیت کرده، ماندن و رفتنشان غیرقابل پیشبینی است. چه، تمرکز قدرت در شرایط امروز مشکلساز بوده و به فساد و باندهای مافیایی انجامیده، که قدرت از هر تغییری وحشت دارد. در نتیجه با ادامه، بر بحرانها افزوده بر سرعت فروپاشی میافزاید. امروز معلوم شده قدرت اگرچه به ظاهر متمرکزبوده، ولی عملا حول خود تاری از متملقین تنیده و در مجموع ز ندانی آنان است.
خوشبختانه بعد از تمام حرفها، این ملاقات نشان از آن داشت که مهند س درعین حال که تکنوکرات و معمار است درحوزهی هنرهم دستی دارد که مسائل اجتماعی را با دوگونه نگرش «نقاشها» به تصویر کشید. که او به تشریح نگرشی که به افقهای دور دست نظر دارد پرداخت، چه همه فضاهای اجتماعی باید با «آگاهی» سبز شود، فضاهای شهر و روستا تا طبقات فرودست و متوسط جامعه، که وقتی فضا طوفانی شد بالا وپایین ندارد، امری که حکومت از آن وحشت دارد. که ما یکصد سال است جریمه «ناآگاهی» بخشهایی از جامعه را میپردازیم.
امر مهم دیگری که مهندس آگاهانه بر آن انگشت گذارد با درک شرایط بر ضرورت «تغییر» بود، امری که مبنای «مدرنیته» در فرهنگی سنتزده و خرافاتی که بیشترین ابزار سیاست و قدرت غاصب همیشه بوده است. والبته با تکیه به دین رحمانی که باید مکانیسمهای آنهم برای لغزشها و انحرافها با دقت تعبیه شود که «ما سخت مار گزیدهایم» که همیشه با تزویرها پوستینی وارونه شده است. امری که حضرت علی هم در زمان خود ازآن بینصیب نماند، و همیشه فریادش از مزوران و سیاستبازان به آسمان تا ته «چاه» بلند بود. که سفارش قرآن کریم هم بر این محور میچرخیده است اگر به فهم عمیق آیهها بپردازیم. «کلا ان الانسان لیطغی و...» در نتیجه راه حل امروز عدم تمرکز قدرت است.
مسئله دیگری که مهندس بدان به خوبی پرداخت و دقت آن را بر خلاف مخالف خوانیهای بعضی نشان میداد «ایده»ی تغییر بود. قابل ذکر است که ایده و ایدههایی که مردم ایران بویژه روشنفکران یکصد سالست بدان پرداخته، و حتی برای آنها جانفشانیها کردهاند میتواند روشنگر راه باشد. چه، جامعه مدنی خود حاصل تغییرات اجتماعی و فرهنگی است که امروز در بستر عرصه عمومی از بسیاری موارد و ایدهها فراتر رفته است، بجز عدالت و دموکراسی که حرفهای کلی بوده است، در کشور نفتی به «عدالت توزیعی، در سیاست به دموکراسی شورایی در موارد روز وعینیتر و ملموستر که حاصل تجربههاست به «برنامه» شفاف و علمی چون «سوسیال دموکراسی»، و حتی برای طبقاتی «لیبرال دموکراسی» که همه اینها معطوف به رای اکثریت مردم در انتخاباتهای آزاد است، آرزویی که جز دو سه مرتبه در تاریخ ما متحقق نشده است. البته با توجه به بحرانهایی در کشورهای سرمایه داری لیبرال که دولتها امروز دخالتهایی نموده، در کشور نفتی برنامه ریزی اهمیتی ویژه مییابد تا چون امروز از سوی داخلیها غارت نشویم.
با همه حرفها میزان رای ملت است. خودی وغیر خودی نداریم، و حقوق شهروندی اصل پذیرفته شده است و قوه قضاییه مستقل، که «تغییر» همه اینهارا دربر میگیرد، که غیر ازوعدههای قبل از انقلاب عمل شده است. جگونگی آنهاسازوکارهای جدید میطلبد که باز سرعت حوادث از یاد نبرد.
فقدان اینها در کشور نفتی و مقامات غیرپاسخگو به واکنشهایی انجامیده که غارتگران خطر را احساس کرده که تغییر «جبر زمانه ماست». البته با توجه بیشتر به فرد «Individu» و حقوق او در برابر «جمع» و تعیین جایگاه حقوقی هرکدام اینها تا «خصوصی» در برابر «عمومی» تقسیم کار اجتماعی، و رعایت بخش خصوصی تا به فرار سرمایهها نیانجامد.
ضرورت همه اینها در کوتاه مدت حاصلش جنبشهای متعدد اجتماعی، حق طلبانه و... بوده، که توسط زنان، کارگران، معلمین و فرودستان جامعه که امروز کم و بیش خودرا نشان میدهد. گستردگی اینها جنبش را قویتر نموده، استمرار آن و استقامت کنشگران اجتماعی را برای درازمدت تضمین خواهد کرد. امری که هدف و استراتژی اصلی است.
در نهایت ضرورت تغییر در حوزهی اادبیات «لومپنی و خرافاتی» حاکم که واژهها قلب شده چون «انتقاد» جنگ نرم و... یعنی دیگرکسی سخنی نگوید و انتقاد نکند. به اضافه غالب سخنان احمدی نژاد که جوابشان را در راه پیماییها گرفت «آن خس و خاشاک تویی، نور منم عاشق رنجور منم و....» در حالیکه ادبیات ایران افتخار مردم ماست.
اگرچه اطلاع رسانی انحصاری و تحت سانسور، محدود است، ولی به خاطر دروغ و فریب دیگر کسی را جذب نمیکند، ولی فضای مجازی در اختیار جنبش است و نسلی دیگر که داخل و خارج را امروز زیر پوشش دارد.
البته شرایط داخلی را باید درنظر گرفت که گذاری اینچنین یک شبه ممکن نیست. باید با برنامه و گام به گام جلو رفت و دست و پای رهبران را نبست. ابتدا با درخواست یک انتخابات واقعا «آزاد» که تابحال از ما به بهانههای مختلف دریغ شده است شروع نمود که «پاشنهی آشیل» حکومت است، امری که با تکیه به همین قانون اساسی میتوان آنرا طلب نمود. و آن را در دادگاه افکار عمومی محکوم نمود و مشروعییتش را مخدوش کرد. تا کودتا و کودتاچیان بیشتر در داخل و خارج افشا شوند. اقلیتی غاصب که ادعاهای بزرگ دارند و با موضعگیریهای نابخردانه و تحریک آمیز ما را به ترکستان میبرند. یا «انقلاب و یا جنگ» که همه زیان میکنند. اجازه ندهیم چنین کنند.