iran-emrooz.net | Mon, 25.01.2010, 23:10
جنبش در آستانهی آزمونی خطیر
ناصر کاخساز
خروج ولی فقیه از زیر ضربه، جنبش مردمی را بیروحیه و سپس سرکوب شدنی میکند. درست است که دیگر به سرکوب مطلق که به یاس تودهای بیانجامد نمیتوان دست زد، اما میتوان به شکلی ظریف و هماهنگ با موقعیت اجتماعی، به سرکوب ادامه داد. یعنی جنبش عقیم میشود و شمار گستردهای از نیروهای آن، که هزینهی سنگینی را برای دست آوردهای حداقلیِ احتمالی پرداختهاند، دچار یاس سیاسی میشوند.
تلاشهائی در کار است که برای برون رفت حاکمیت از بحران سیاسی، جنبش را به بحران اخلاقی بکشانند. فعال شدن سازشپیشگان و متعهدان به «امام» و حاکمیت دینی در فضای جنبش، علامت آغاز این بحران است. موسوی و کروبی با همهی ایستادگیشان، نخواهند توانست در برابر این دسیسهی گسترده مقاومت کنند. مگر این که جنبش بتواند روحیه و اخلاقاش را حفظ کند. و این با تقویت موقعیت ولی فقیه ممکن نیست.
آنچه اکنون در حال شدن است، مذاکره و سازش سیاسی دو طرفِ یک رابطه نیست، لبیک گفتن به «رهبر» است با درخواست انجام مطا لباتی از او. برای مذاکره و سازش، دو طرف باید در موقعیتی برابر باشند. این برابری در صورتی بوجود میآید که قدرت نظامی حکومت، با قدرت اخلاقی و روحیهی توانای جنبش تعدیل شود. اپوزیسیونی که به «رهبر معظم» امید میبندد، نمیتواند این روحیه را حفظ کند.
هنگامی که بدنهی جنبش تکیهگاه مذاکره و سازش باشد، تردیدی نیست که مذاکره و سازش به شکل اصولی صورت خواهد گرفت. عیب کار آنجاست که سازش اکنون بر تمایلات محافظهکارانهی گروهی از اصلاح طلبان تکیه دارد.
از بیرون نیز این سازش نابرابر تقویت میشود؛ چرا که هم برخی از روشنفکران به سبب اشتباهات معرفتی، و هم برخی سازمانهای سیاسی به سبب سیاستهای ثابتِ حمایتپیشه، خروج ولی فقیه (که عامل و چرخانندهی اصلی همهی ماجراهاست) از زیر ضربه را به سود جنبش میدانند.
برخلاف نظر برخی روشنفکران محتاط (گرچه با حسن نیت)، که فکر میکنند برای این که جنبش گام به گام به پیش برود ولی فقیه باید دست نخورده بماند، ولی فقیه با خروج از زیر فشار تقویت میشود و موقعیت برای سازش دموکراتیک از میان میرود و سپس،برغم قولهائی که داده خواهد شد، به شکلهائی ظریف و هماهنگ با موقعیت و امکانات، سرکوب در سطحی گسترده و برنامهریزی شده ادامه خواهد یافت.
حربه، بجای آنتی کمونیسم ، این بار آنتی سکولاریسم خواهد بود. ساختار شکن و شیطانی نشان دادن سکولاریسم، بسیاری از اصلاح طلبان را که گام اول سازش را برداشته اند، به گامهای قهری دیگر خواهد کشاند. هراس مردم از پیوستن به جنبش، اولین پیآمد چنین وضعی است. پس در برابر سرکوب جدید، دیگر نمی توان آب رفته را بجوی بازگرداند و سازشکاران نخواهند توانست دگرباره جنبشی را سازمان دهند که بتواند چونان یک عامل فشار، چانه زنی از موضع بالاتری را با قدرت سرکوب ممکن گرداند. در نتیجه سازشکاران، مانند گذشته، باید تنها به نقش تزئینی در حاکمیت دلخوش کنند و جناح حاکم نیز به اعمال حاکمیت، که مسئلهی اصلی قدرت است ادامه خواهد داد.
البته باید گفت که خوشبختانه بدنهی جنبش آنقدر قوی هست که بتوان امیدوار بود در صورت بازماندن رهبران از ادامهی راه، جنبش به راه خود، که بیشتر به درازا خواهد کشید، ادامه دهد و بتدریج از درون خود رهبراناش را پیدا کند. به همین سبب است که من هرچند نگران سرنوشت جنبش هستم، اما در نهایت به آن امیدوارم.
ناصر کاخساز
۵ بهمن ۱۳۸۸