iran-emrooz.net | Mon, 21.12.2009, 17:09
«رفراندوم سبز»
احمد فرزانه
در گذشت آیتاله عظمی منتظری در عین آنکه مصبتی عظیم بود، ولی جمعیت حاضر در تشییع جنازهی ایشان و عزاداری در شهرستانها و...رفراندومی تازه برای سبزها بود، که با موانعی که برای حضور مردم از شهرهای مختلف انجام شد، باردیگر نشان دادند که نه تنها منتظری زنده است بلکه "انتخابات هنوز تمام نشده است".
امروز هر حرکتی، حتی هر فقدانی، زندانی و...بر سرعت حوادث افزوده، امواج انسانی را گستردهتر کرده، چه، عملکردهای غلط دولت بر نارضایتیها مرتبا میافزاید. و تضادها و تناقضات قدرت و جامعه را بیشتر میکند. همانگونه که در انقلاب اسلامی با "سرگیجه دولتمداران" تجربه کردیم.
تناقضات و تضادها و سردرگمیها همیشه مستبدین را به اعمالی بیشتر علیه خود میکشاند، وگرنه تشییع جنازه فقیه عالیقدر با ممانعت و اشکالتراشی برای حضور مردم ضعف "قدرت" را ثابت کرد که حضور بیتشر مردم را بر نتابید. امری که مشروعیت دولت کنونی را بیشتر زیر سوال برد. اگر دولت خودرا از مردم میدانست نیاز به بستن دروازههای شهرها نبود. امری که نشان داد دولت ضد ملی و مذهبی است و از هر حضوری وحشت دارد. درضمن "تکیه به سرنیزه توان کرد لیک – بر سر سرنیزه نشاید نشست" (عشقی)
سرگردانی حکومت نشان از تشدید انسداد سیاسی است، آنچنان که رییس قوده قضاییه که کارش باید بیشتر رسیدگی به "قتل وشکنجه و اذیت و آزار" زندانیان باشد تا پزشک وظیفهای که مرگش مشکوک است، بیشتر به تهمت زدن به سران اصلاحات پرداخته. جالب آنکه ۴۸ ساعت نگذشته، سازمان قضایی نیروهای مسلح قتل وشکنجه و...را تایید نمود. درهر کجای دنیا چنین تناقضی را شاهد بودیم مسئول "قضا" استعفا میداد. با این سخنان، قاضی القضات خودبخود با نفی "حقیقت" معزول است. البته در کشور ما که همه کس در "قدرت" غیرمنطقی است نه. نتایجش انباشت نفرت، و مردم در جستجوی فرصت که تا بیشتر به صحنه بیایند، در گذشت آیت اله منتظری امروز یک "رفراندوم" بنفع جنبش سبز بود، مردیکه همیشه با مردم بود و رفتنش هم به سود مردم دربرابر "استبداد کینه توز" شد. پیام این جمعیت را باید فهمید.
چند روز پیش گفته شد "انتخابات تما م شده است" ولی با این "حضور" با اندکی "بصیرت" معلوم شد، اتفاقا انتخابات تمام نشده است. زیرا که کسی جواب مردم را که حتی مسئولان "سیزده میلیون"اش را قبول دارند نداده است، اگرچه مردم معتقدند که رای بیست و چهار میلیونشان جابجا شده، و حوادث اخیر نشان داد که پای حرفشان ایستادهاند، حتی اگریک میلیون کشته شوند.
معروفست "حرمت امامزاده را متولی امامزاده نگه میدارد" ولی "قدرت" خود آب به آسیاب دشمن میریزد. با حوادث چندین ماه اخیر، تز "نصرت بالرعب" شکست خورد. دورهی قهر و خشونت باید تمام شود، درغیر این صورت جنبش ادامه دارد. فرصتها را نمیشود گرفت. امری که نشان داد به سود قدرتمداران نیست تا ابد با شعار قانون، "قانونشکنیها" نمیشود کرد.
مثل این که فراموش کردهاند همین مردم سی سال پیش برای همین که رایشان هدر میرفت انقلاب کردند تا " میزان رای ملت باشد". ضرر را از هر جا جلویش را بگیرید استفاده است.
حداقل رهبری فقید انقلاب در مواردی سعی داشت این امر مخدوش نشود. اگر شد بالاخره بطریقی بعد از مدتی میفرمودند "من اشتباه کردم" و مساله فیصله مییافت. هنوز هم تمام نشده؛ راه حل یک انتخابات دیگر است. ذهنیت تاریخی مردم ایران را خرابتر نکنید. جاده صافکن موفقیت "استکبار" جهانی به قول خودتان نشوید. که این انباشت نفرت از بمب اتم برای شما، مملکت، و ایران خطرناکتر است.
مردم ایران طی یکصد سال چندین انقلاب را از سرگذرانده است، که بیش از همه بخاطر "تحقیر بود. با انقلابی راه آشتی را بگشایید، این "شاخ و شانه" کشیدنها را ایرانیان زیاد دیدهاند. با سردارانی بیریشه که معلوم نیست در کدام جبهه "سردار" شدهاند حتما در جبهه "جنگ با مردم" که عاقبت خوشی ندارد. امری که عوارض فراوان داشته، هرج و مرج و از هم گسیختگیهای اجتماعی و.. حاصلش است. نافرمانی مدنی با قانون شکنیها آغاز شده است. بیاعتمادی مثل خوره دارد جامعه را میخورد. هرگز نظامیها سیاستمداران خوبی نبودهاند بویژه که اینها دورههایی را هم نگذراندهاند. در دنیایی که همه چی تخصصی شده است اینها با توپ و تشر میخواهند مسایل اجتماعی را حل کنند.
دورهی دیکتاتوریهای نظامی تمام شده است. وضعیت استانها از تهران بدتر است، با انقلابی حضور نسل جوان را در صحنه به رسمیت بشناسید. حضوری که خود را با "خون" بالاخره تحمیل خواهد کرد، همانگونه که نسل قبلی به شاه تحمیل کرد. اگر چه ناکام ماند، ولی این نسل بخاطر "شرایط" آگاهتر است، سعی میکند خشونت نورزد، با وحشیگریها تعامل کرده، ولی نمیشود همیشه این انتظار را از او داشت.