iran-emrooz.net | Sun, 20.12.2009, 13:08
تابوی دیگری را هم شکست و رفت
ناصر کاخساز
طبیعت مهرورزش را هر آدم منصفی که اندکی در کنار او زیسته بود، میشناخت. طبیعتی که در چشمهای ریز و صورت کوچکاش میدرخشید. این طبیعت مهربان بود که او را صاف و پاک میکرد. برخی ویژگیهای دالائی لاما را داشت. موقعیت ممتازش فاکتوری نبود که بر مناسبات انسانیاش سایه بیافکند. لبخندش هم به دالائی لاما میمانست. شوخ طبع بود و به دل مینشست.
دربند ۱ اوین، جفت آقای طالقانی بود و همچون او، سنت رایج برخی روحانیان را می شکست و قدم پیش میگذاشت تا هم سخن شویم. من را که به بند ۱ بردند، آقای طالقانی برای روبوسی پیش آمد، با آقای منتظری، که او را از پیش نمیشناختم، دست دادیم، بقیهی روحانیان مرتکب چنین گناهی نشدند.
در اوج قدرت سیاسیِ مذهب، آشنای مشترکی که او را دیده بود، سلام دوستانهی او را همراه آورد . او که روحانی شماره دوی این قدرت سیاسی بود، از نشان دادن آشنائی با یک بیمذهب، هراسی به دل راه نداده بود. چنین برخوردی را از آقای طالقانی هم در اوج قدرت تجربه کردم. مورد سومی را از به قدرت رسیدگان به یاد نداردم.
طبیعت مهرورز داشتن، ربطی به دین و ایدئولوژی و این حرفها ندارد.
بند ۱ اوین تابلوئی بود با کنتراستی زنده. در ضلع کوچکتر «اِلِ» راهرو، چهرههای طالقانی و منتظری را، پس زمینهیِ تیرهی تابلو شفاف میکرد. در این پس زمینه، دیگران، که بردن نامشان ضرورتی ندارد، سعی میکردند نگاهشان هم به چهرهی ما نیافتد. گویا برایشان منع شرعی داشت.
در برابر رهبر مطلق انقلاب اسلامی که ایستاد، تا وجدان خود را از آلوده شدن به کشتار وحشیانهی چند هزار زندانی سیاسی و عقیدهای حفظ کند، گفتم این کار بزرگ از این طبیعت مهرورز برمیآمد.
شارلاتانهای سیاسی در هیات حاکمه، او را «ساده لوح» نامیدند. عطش سیری ناپذیری را که به قدرت داشتند در وجود او نمیدیدند و این را ساده لوحی میدانستند. (شاید این برخورد، ویژگی همهی سیاستبازان کارکشته است، بیرون از حاکمیت نیز، خودِ من، چنین برخوردی را تجربه کردهام: در سال ۶۰ هنگامی که به اعدام چند دختر بچه، که متهم بودند مجاهدند، اعتراض کردم، یک عنصر تشکیلاتیِ کارکشتهیِ چپ گفت: فلانی احساساتی است.)
دلیل تکیهی من بر طبیعت مهربان آقای منتظری این است که همین مهرورزی به دیگران، یعنی غیرخودیها، است که خاستگاه آزادیخواهی است. و نبود آن مشکل نظریه پردازان و اصلاح طلبان مذهبی کنونی است؛ همانهائی که در دفع او نیز مشارکت داشتند. اکنون باید آنان از او بیاموزند چرا که بدون مهربانی به غیر خودی معلوم نیست کار جنبش به کجا خواهد کشید.
ناصر کاخساز
آذر ۱۳۸۸