ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 17.11.2009, 8:30
پلوراليسم انديشه در جنبش سبز

دکتر اسفنديار طبرى
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

آبان ١٣٨٨

در باره جنبش اعتراضى مردم ايران بسيار نوشته و سخن گفته شده است. در مجموع، مردم معترض در داخل و خارج از کشور اجزاى جدايى ناپذير اين جنبش مى باشند. همواره بايد در ارتباط با اين پرسش، که اين جنبش به کجا مى رود، به خاطر داشته باشيم، که اين جنبش از کجا مى آيد: اين جنبش عکس العمل مردم عليه تقلب، دروغ گويى و خيانت دسته اى از سردمداران حکومتى و در راس آن خامنه اى و احمدى نژاد مى باشد. اگر بنا باشد که روشنفکران و رهبران اين جنبش در اين راستاى تکاملى، با چپ و راست کردن آن به بخشى از اين نيروها با عدم اعتماد و انحصارطلبى بنگرند و به جدايى صفوف خود بپردازند، اين جنبش قطعن به اهداف "دمکراتيک" خود نخواهد رسيد. اين جنبش نبايد خصلت پلوراليستى خود را قربانى انحصارطلبى هاى گروهى يا فردى کند. در اين نوشته سه ديدگاه متفاوت نسبت به جنبش سبز معرفى مى شوند و در پايان ديدگاه چهارمى به عنوان ديدگاهى همه جانبه معرفى مى گردد. اين نوشته وارد جزييات مشخص ديدگاه هاى سياسى موجود نمى شود. برخورد مشخص با ديدگاه هاى موجود به نوشته ديگرى واگذار مى شود.

***

به جنبش سبز تاکنون از سه موضع متفاوت نگريسته شده است: ايده گرايانه، عمل گرايانه و شک گرايانه.

وجه مشترک اين مواضع، اعتقاد به حقيقت اين جنبش مى باشد. حقيقت جنبش در خصلت مردمى، اخلاقى و دمکر اتيک آن مى باشد. اما واگرايى آنجا آغاز مى شود، که سخن از آينده جنبش به ميان آيد و از آن به رهنمودهاى مشخص در وضعيت کنونى رسيد. وجه مشترک ديگر اين مواضع در شيوه مشترک استدلال مى باشد: تمامى اين ديدگاه ها صاحب ديدگاهى روش شناسانه مشترک استقرايى مى باشند. در اين رابطه لازم است، دو شيوه علمى را به طورمختصر معرفى کرد: شيوه آبدوکسيون را مى توان به شکل زيرين خلاصه کرد:

١- همه اعضاى مجموعه B داراى خاصيت C هستند،

٢- A خاصيت C دارد،

نتيجه: A عضوى از مجموعه B مى باشد.

به عبارت ديگر: در ابتدا اصلى به عنوان "ماکزيم" پذيرفته مى شود و بعد با اتکا به يک قانون پذيرفته شده به نتيجه يا پيش آمد مى رسيم. روش آبدوکسيون را مى توان بهتر درک کرد، آنگاه که آن را در مقايسه با روش ديگرى به نام ايندوکسيون يا استقرا بنشانيم: در روش ايندوکسيون يا استقرا از طريق مشاهدات منفرد به يک اصل يا ماکزيم مى رسيم و بعد با گسترش و کاربرد اين ماکزيم در عمل و توضيح بيشتر و منطقى تر مشاهدات به از آن يک قانون استنتاج مى کنيم. روند استقرا يا ايندوکسيون را مى توان چنين خلاصه کرد: تا وقتى که ما توضيح همه جانبه و کافى در رابطه با مشاهداتمان نداريم، اظهارات ما، يعنى اصول پذيرفته شده به عنوان ماکزيم، به صورت فرضيه خواهند بود. اين اصول از طريق مشاهدات جديد پيوسته قابل تغيير و دگرگون پذير مى باشند. به عبارت ديگر معيار توضيحات ما مشاهدات تازه و جديد هستند. در آبدوکسيون، بر خلاف استقرا، اطلاعى از پيش آمد در دست نيست و نتيجتن توضيح و تفسير در باره آن صرفن فرضى است. اما بدون خلاقيت ابدوکسيونى به سختى مى توان به ايدهاى خلاقانه رسيد.

بعد از اين مختصر بازگرديم به سه موضع ذکر شده: براى "ايده گرا" محور تحليل، آرمان دمکراتيک جنبش مى باشد، که در تناقض جدى با داده هاى موجود ارگان ها ى قدرت نظير ولى فقيه، شوارى نگهبان، پاسداران، قوه قضاييه، بسيج و غيره مى باشد. هر عقل سليمى، با نگرشى "صورى" مى تواند بر اين اساس به اين نتيجه برسد، که تنها راه به واقعيت پيوستن اهداف دمکراتيک اين جنبش و برقرارى انتخابى آزادانه، برکنارى والى فقيه و استقلال قوه قضاييه مى باشد.ايده گرا بر اساس اين تحليل به اين موضع مى رسد، که جنبش بايد خواست راديکال خود را براى تغيير جدى عنوان کند. اين شيوه استقرايى را مى توان اينگونه شر ح داد:

پيش آمد: دولت و ولى فقيه مانع اصلى در پيشبرد اهداف دمکراتيک مى باشند.

ماکزيم: جنبش سبز آرمان دمکراتيک و آزادى خواهانه دارد

نتيجه: خواست سرنگونى ولى فقيه و دولت درست است.

عمل گرا نيز به آرمان دمکراتيک جنبش اعتقاد دارد، اما خاستگاه او آن آرمان نيست، بلکه احتمال سرکوب جنبش مى باشد و به دنبال امکاناتى "مقبول به واقعيت" براى رسيدن "مرحله اى" به آن آرمان ها است. عمل گرا براى پرهيز از شرايط نامقبول که تمامى جنبش را به خطر بياندازد، حتى از طرح صريح آرمان هاى دمکراتيک خوددارى مى کند. اين شيوه نيز استقرايى است و با عقل سليم مى توان به صحت آن رسيد:

پيش آمد: خطر سرکوب جنبش وجود دارد،

ماکزيم : شعارهاى راديکال ابزار محکمى براى سرکوب آن ازسوى حکومت است.

نتيجه: بايد از هرگونه درخواست آرمانى که جنبش را راديکاليزه کند، خوددارى کرد.

شک گرا نيز همچون ايده گرا و عمل گرا به حقيقت جنبش اعتقاد دارد، اما محور تحليل او نه آرمان جنبش و نه آسيب پذيرى جنبش است، بلکه ترديد در رهبرى آن است؛ آيا اين رهبرى قادر به پيشبرد اهداف دمکراتيک خود خواهد بود و آيا در اين رابطه تداوم نشان خواهد داد؟ از اين نقطه نظر شک گرا به اين نتيجه مى رسد، که بايد با انتقاد سازنده رفتار رهبرى را زير نظر داشت و با فاصله لازم بر کيفيت حربه انتقادى براى پيشبر د آن افزود. اگر از اين خاستگاه به جنبش سبز بنگريم، در درستى رفتا ر شک گرايانه نمى توان شک کرد:

پيش آمد: خطر انحراف جنبش از سوى رهبرى آن وجود دارد،

ماکزيم: رفتارهاى انحصارطلبانه و سازشکارانه پنهانى به جنبش آسيب وارد مى کند،

نتيجه: بايد بينش انتقادى به رهبرى را حفظ نمود.

****

ديدگا ه هاى ياد شده نمايشگر طيف بزرگى در انديشه هاى جارى در جنبش سبز و شيوه برخورد با آن مى باشد، که مى توان در يک سو ايده گرا و در سوى ديگر عمل گرا را نشاند و بين آن دو شک گرا. به عبارت ديگر مواضعى وجود دارند، که صاحب موضعى بينابينى در اين طيف بز رگ مى باشند. به طورى که مى بينيم همه اين تحليل ها از موضع خواستگاه برآمده پايه اى منطقى دارند و درست مى باشند، اما درستى صورى يا فرمالى دليلى قطعى براى صحت واقعى پديده هاى اجتماعى نمى باشد: پديده هاى اجتماعى از پيچيدگى خاصى برخوردارند و فاقد عينتى همچون پديده هاى طبيعى هستند. به اين دليل ديدگاه چهارمى مى توان افزود و به آن "واقع گرا" نام داد: اين ديدگاه تنها از يک خاستگاه به پديده هاى اجتماعى نمى نگرد بلکه مجموعه اى انعطاف پذير از تمامى اين ديدگاه هاى ايده گرايانه، عمل گرايانه و شک گرايانه مى باشد. به عبارتى ديگر، بايد همواره آرمان دمکراسى خواهانه جنبش را در نظر داشت و آن را قربانى پيروزى هاى مقطعى نکرد. عاملان ا صلى کودتاى انتخاباتى دشمنان مردم هستند و بايد براى بسيج همه جانبه مردم اين دشمنان مشخص را محکوم کرد و از تاکتيک هاى روشنفکرانه و سياسى در اين رابطه دورى جست. از سوى ديگر نبايد دستاوردهاى به دست آمده را با تاکتيک هاى خشن به بازى کشانيد و امکانات و پتانسيل واقعى جنبش را مورد تجزيه و تحليل جدى قرار داد. انتقادسازنده به خط مشى رهبرى به معناى تضعيف آن نيست. به عنوان عضوى از جبهه بزرگ جنبش سبز بايد همواره خلاق و بيدار بود و بر قدرت نقد و انتقاد جنبش براى پيشبرد آن افزود. ديدگاه واقع گرايانه در اين بافت ياد شده از پيچيدگى فوق العاده اى برخوردار است، زيرا روش آن آبدوکسيونى است: از ميان ديدگا ه هاى استقرايى ياد شده بايد در شرايط مشخص به يک تصميم مشخص رسيد، به عبارت ديگر به يک ماکزيم، برترى داد. مشکل اصلى در بينش واقع گرايانه اين است، که واقعيت هميشه به عنوان پيش آمدى شناخته شده نيست و بايد با انتخاب ماکزيم درست به نوعى "توازن" با "قانون" و "پيش آمد" و حتى با ماکزيم هاى ديگر رسيد و اين تنها با بحث و گفتگو ى مداوم و سازنده ميسر است.

واقعيت اجتماعى در اين ديدگاه واقع گرايانه عينيت آنچنانى نظير پديده هاى طبيعى ندارد و بر اساس ماکزيم انتخاب شده به گونه اى ديگر تعبير مى شود. به اين دليل وجود ديدگاه هاى مختلف و احترام به همه اين ديدگاه ها در جنبش سبز اهميت فوق العاده اى در تضمين خصلت دمکراتيک اين جنبش مى باشد.