iran-emrooz.net | Sat, 24.10.2009, 17:45
پایانی بر توهمات خاندایی
محسن خسروی
حقیقتی است كه اهل هنر و فرهنگ با زبانی رسا و بیانی شیوا همواره به بهترین شیوه با مخاطبان خود سخن میگویند.
این شیوایی بیان را حقیقتا میتوان در کلام آقای تقی مختار در نقد سخنان آقای مهاجرانی مشاهده کرد. مثالی زیبا از خاندایی و قیصر میتواند به شکلی مناسب بیانگر تفاوت دید و نظر دو طیف از منتقدین حاکمیت ایران باشد.
دستهای كه در تمام این سالها هم و غم خود را بر سرنگونی حکومت ایران گذاشتند و عدهای كه همواره سخن از اصلاح وضعیت موجود زدند.
در باب اصلاح و انقلاب سخن زیاد گفت شده و منظور این نوشته نیز باز گشایی دوبارهی این مفاهیم نیست. آنچه مورد نظر است این است كه چرا تعدادی از دوستان هم چنان فقط سنگ انقلاب و سرنگونی سر میدهند بدون اینکه کمی به ملزومات و تبعات آن بیاندیشند.
آنچه ما همگان بر آن اتفاق نظر داریم اینست كه چارچوب نظام ایران در حال حاضر در هیچ حوزهای دستاورد مثبتی برای ایرانیان ندارد؛ نه در حوزهی آزادیهای عمومی، نه سیاسی و نه فرهنگی و اجتماعی. برای تغییر وضیعت کنونی هم باید تلاش کرد. فقط در این بین دو چیز مشخص نیست:
۱- چرا دوستان راه آزموده را میخواهند دوبار بیازمایند و بر طبل انقلاب و سرنگونی میکوبند؟ شاید پروسه اصلاح در ایران زمانی به انقلاب ختم شود. اما انقلاب همیشه تبعات خاص خود را دارد و پس از انقلاب نیز باید خود را باید آماده خیلی از ناخواستهها کرد. همانطور كه همگان پس از انقلاب بهمن ۵۷ دیدند.
۲- چرا همه از زبان مردم ایران سخن میگویند؟ آیا مردم ایران لال هستند و خود نمیتوانند سخن بگویند؟ آیا در راهپیماییهای مسالمتآمیز مردم، خواستههای آنها به صورت گنگ مطرح شد؟ آیا مردم نتوانستند در شعارها و نوشتهها خواستهای خود را بیان کننند؟
از یک سو آقای احمدینژاد دم از مردم میزند و از سوی دیگر بعضی از دوستان خارج نشین. (البته آقای مختار بسیار محترمتر، فهمیدهتر و مقبول تر از امسال آقای احمدی نژاد است و اصلا بحث مقایسه نیست). مشکل از اینجاست كه ما میخواهیم خواستهای خود را از زبان ملت بیان کنیم و آنچه را که میخواهیم، ببینیم و بشنویم. ولی حقیقت همان است كه گفته میشود.
آقای مختار و دوستانشان باید بدانند كه مردم ایران با توجه به تواناییهایشان و امکاناتشان آنچه را كه میخواهند میگویند، حال آنکه ایشان با دید ایده آل نگرانه خود به قضایا نگاه میکنند.
شاید بهتر باشد كه قیصر و رستم را فراموش کنیم و به مردم زمینی خودمان با همین امکانات و تفکرات احترام بگذاریم. زمان قیصر و منجی بزرگ گذشته است. کمی زمینی باشیم.