iran-emrooz.net | Sat, 10.10.2009, 15:33
۱۳ آبان چرا همه جا سبز میشود؟
احمد فرزانه
قرار است ۱۳ آبان همه جا سبز شود، از تهران تا نیویورک، تا روستاهای دوردست، هر جا یک دانشجو دارد حتی اگر امروز ساکن آنجا نیست، هرجا که یک کامپیوتر، یک کاربر اینترنتی، که میداند "جنبش سبز متعلق به همه ایرانیان" است، همانگونه که ایران متعلق به همه ایرانیان است.
جنبش سبز متعلق به همه آنهایی است که در ۲۲ خرداد رای دادند، به همه آنهایی که یکبار دیگر درتاریخ صدساله به تزویر و زر و زور با رای خود "نه" گفتند، که امروز و تا سالهای بعد، تا زمانیکه دولت نامشروع تقلبی بر سر کار است، فریادشان بلنداست "رای من کجاست"؛ امری که چون ناقوس مرگ متقلبین رایسازی و... سر دمداران انتخابات از آن وحشت دارند. واکنشهاشان را دیدیم، چقدر وحشیانه که فراموش نمیشود و نخواهد شد، که ننگ تاریخی را برای خود باقی گذاردند. کسانی که غالبا معلوم نیست در انقلاب اسلامی کجا بودند حالا انقلابیون اولیه را "ضد انقلابی" و...مینامند. کودتایی مفتضح و ننگین که از یاد ها نخواهد رفت.
خدا شیخ اصلاحات را نگهدارد، که افشاگری هایش پایه های "نظام ظالمانه" موجود را به لرزه در آورده است که دیگر از خودی ها هم نیست، متعلق به اقلیتی بی ریشه است. کودتا چیانی که کار خودشان را هم بلد نیستد که با دستپاچگی رای موسوی را بنام احمدینژاد خواندند، غافل از اینکه این بار صاحبان رای به خیابان خواهند آمد، و به همچنین "موسوی" رییس جمهور منتخب که بر کیش شخصیت شجاعانه قلم بطلان کشید، که ما چقدر در سیاست و کیاست زیان آن را دادیم، که هرکه به قدرت رسید از کرسی آن پایین نیامد. و "خاتمی"، سید خندان که نماد امید است که بر گفتگو، تساهل و تسامح در برابر خشونت و خشونت طلبان باز هم تاکید دارد. چه او شخصیت فرهنگی است که مشکل امروز ما بیشتر "فرهنگی" است که "لومپنهای" حاکم غالبا میلیاردرهای تازه بدوران رسیدهاند. اگر چه مدعییاند که در "جبهه" بودهاند. حتما در جبهه اقتصادی و قاچاق و شریک موتلفه و....
در شرایط حساس و سخت تاریخی بسر میبریم باید مواطب باشیم "آب را گل نکنند". سبزی و شفافیت جریان "سبز" به خاطر آنست که گذشته گذشته است، وگرنه لحظات دردناک تاریخی، جنگ قدرت، دهه شصت، شصت وهفت، گروگانگیری، جنگ داخلی، جنگ هشت ساله، قتلهای زنجیرهای، و....همه را باید به تاریخ نویسان سپرد که چگونه انقلابی که با گل بر لوله تفنگ پیروز شد، کم کم بخون کشیده شد. به انحراف، به شکست، به عقب گرد، به جنگ داخلی، مدیریت غلط، دعوای جناح ها، فساد گسترده، تجاوز و تا کابینه "دروغ " و.... زیرا که رادیکالیسم کور و کینه های تاریخی از همه سو سر بر آورد، دست از سر ما بر نداشت، و ما را به دره های هولناک کشاند، که راه گریز بسته بود. با اینهمه "در ناامیدی بسا امید است – پایان شب سیه سفید است".
قصه تاریخیمان غصه سالها شد و هنوزهم هست که چه بسیار رجزخوانی ها در مواردی نمودند و در نهایت مفتضحانه تسلیم شدند. از جریان مک فارلین تا امروز که هر گز با مردم شفاف نبودند تا "گروگانگیری" رادیکالیسمی که باید از آن پرهیز کرد، امری که "بخاطر کنارزدن دموکراسیطلبها - مخالفین - و دولت موقت به بهانه لیبرالیسم بود!!"
ولی امروز با نسلی دیگر و جامعهای نه تنها "پوستانداخته" بلکه "استخوانترکانده" که لرزه بر ساختارها افکنده است، که اگر روشها عوض نشود فروخواهد ریخت و آنوقت نه از "تاک نشان خواهد ماند نه از تاک نشان". باید توجه داشت که حضور ما در خیابان تایید حرکتهایی نباشد که "استبداد مذهبی" از آن بهره برداری نمود. " گروگانگیری" همانند بهره گیری از "انرژی اتمی" که حق مسلممان بود، ولی پس ازسالها رجزخوانی و سرکوب و تحریم در نهایت به تسلیم و نفی عزت ما انجامید. درعین آنکه استقلال ما یکی از مهمترین هاست به موازات آزادی وعدالت که بخاطر "استقلال آزادی و پیشرفت و عدالت" انقلاب گردید.
ولی چرا سیزده آبان باید همه جارا سبز کرد، زیراکه انقلاب در واقع از دانشگاه در روز ۱۳ آبان شروع شد که نظامیان شاه دانشجویان را در برابر دوربین های تلویزیون دولتی که "آن روز در خدمت انقلابیون بود" به خاک و خون کشیدند، و گوینده تلویزیون به صورت زنده در حالیکه شهیدان انقلاب روی زمین افتاده بودند در حالیکه با دست بدانان اشاره داشت فریاد کرد "مردم همه را کشتند". از این زمان لحظات سرعت گرفت و... "آیا زمان تکرار میشود". اگر در کودتای بیست و هشت مرداد در کشور ما شانزده آذر را داریم که سه دانشجو شهید شدند تا جاییکه "غرور گریه کرد"، در ۱۳ آبان ۵۷ این غروز از دست رفته به چهره ها برگشت. خوش درخشید ولی افسوس که دولت مستعجل بود، که آرمانهای انقلاب همه از یاد رفت تا جاییکه گفته شد "نادری پیدا نمیگردد امید – کاشکی اسکندری پیدا شود."
و بالاخره دوم خرداد که افق دوباره روشن شد، افسوس که "لحظاتی سخت بیشتر نپابید". ولی امروز این سبزی متعلق به بهار یک نسل است که نه انقلاب را دیده، و نه مصیبتهای آن را، جنگ را، دوز و کلکهای دینسالاران را که "پوستین وارونه " را تکرار نمودند، حتی "مخلصین" را به حاشیه راندند. این ۱۳ آبان یاد آور آن ۱۳ آبانست که سرخ بود، ولی امروز خدا را شکر که همه جا سبز است. چه، ما با جامعه مدنی روبرییم و تولد نسلی دیگر که آینده متعلق بدوست. کنش او در اننخابات پیام خودرا داشت که "آغاز یک پایان است" به هوش باشید خود را بیش از این خراب نکنید که البته راه برگشت را هم بستهاید. چه ناجوانمردانه تلاش کردید سبزی را بازهم سرخ نمایید، ولی میدانید دعوا یک طرفه نخواهد ماند.