iran-emrooz.net | Fri, 18.03.2005, 9:25
بحران انتخابات
دکتر رضا جوشنی
جمعه ٢٨ اسفند ١٣٨٣
در پیشانی بیانیه تحلیلی اخير جمعی از دانشمندان، فعالان سیاسی و دانشجویی ایران به این واقعیت اشاره شده است که؛ "صاحبان قدرت و وابستگان به حاکمان انتصابی کوشش دارند مردم را به پیش بازیهای انتخابات ریاست جمهوری سرگرم کنند، ... در حالیکه کشور ما یکی از سخت ترین دورههای حیات تاریخی خودرا میگذراند "
چرا آنها کوشش دارند که چنین کنند؟ آیا در خفا درصدد کارهای دیگری هستند که نیاز به سرگرم کردن مردم باشد یا اصلا به خاطر راست و ریس کردن و سرهم بندی انتخابات است که کوشش دارند مردم را به پیش بازیهای انتخاباتی سرگرم کنند؟ آیا این نشان از تواناییهای صاحبان قدرت و وابستگان به حاکمان انتصابی و توان مانور آنها دارد یا برعکس انعکاس درماندگی آنهاست در مدیریت و اداره جامعه و از جمله هدایت روند انتخابات که بارها تجربه کردهاند.
هم اکنون ما شاهد رویاروییهای آشکار بر سر سیاستهای انتخاباتی و انتخاب کاندیدا درون هر یک از جناحهای حکومتی؛ از یک طرف در میان گرایشهای متفاوت اقتدارگرا و از طرف دیگر، در درون "اصلاح طلبان" مستقر در حزب مشارک ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، روحانیون مبارز و دیگر گروههای ١٨ گانه جبهه سابق دوم خرداد هستیم. در این میان اختلافات و منازعات درون اقتدارگرايان شدیدتر و آشکارتر است تا آنجا که این جریان دچار فلج شده و به بن بست گرفتار آمده است.
ناتوانی هر دو جریان در هدایت روند انتخابات در حدت و شدت بحرانی است که دامن انتخابات ریاست جمهوری را گرفته است و ریشه این بحران راباید در سو مدیریتهای تاکنونی مجموعه رژیم جمهوری اسلامی جستجو کرد. بحران انتخابات که جلوهای از بحران مدیریت جامعه است در اشکال زیرچهره نما شده است؛
١ ـ در بیاعتنایی و عدم گرایش مردم برای مشارکت در رقابتها ، کشمکشها و منازعات انتخاباتی ، به عنوان واکنش طبیعی در مقابل سو استفاده از رای آنان به مثابه ابزار تصاحب کرسیهای قدرت توسط دیگران و نه برای تامین اراده آنها در تعیین سرنوشت شان. تلاش هر دو نیروی مقتدر و کم توان حکومتی براین است که درصد هرچقدر بیشتری از این مردم بیاعتنا را را پای صندوقهای رای بکشانند تا مشروعیت رژیمشان بیش از این خدشه دار نشود. این نه تنها برای این دو، مهم و حیاتی است ، بلکه هستند کسان دیگری نیز كه انگار نافشان را به نام آنان بریدهاند. اینان علی رغم اینکه در همه این سالها به جز سرزنش و بیاعتنایی نصیبی از آنان نبردهاند، بیهوده دلواپسیهای دو گروه اول را حمل میکنند و سرنوشت و مصلحت خودرا نه با سرنوشت و مصلحت مردم که با "نظام" پیوند میزنند.
٢ـ اختلاف و نزاع شدید در محافل قدرت فایقه (اقتدار گرایان) برسر تعیین کاندیدای واحد که تا حیاط خلوت ولی فقیه راه یافته است. کشمکشهای درون این محافل آنان را فرسوده و مستاصل کرده تا آنجا که نامزدههای مورد نظر آنها یا كنار میكشند و یا مستقلا وارد فعاليت انتخاباتی میشوند و یا بعضا در شک و انتظار بسر میبرند تااگر "مدعی و مالک الرقاب انقلاب" یعنیهاشمی رفسنجانی برای تصاحب پست ریاست جمهوری خیز برداشت، این آقایان میدان را برای یکه تازی وی به غیض و یا به میل وانهند.
٣ـ اختلاف در محافل "اصلاح طلب" وابسته به حکومت بر سر تعیین کاندیدای واحد. اینان به اعلام کاندیداهای نحیف و کمجثه (ازنظر سیاسی) که بتوانند از منفذ ریز فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کنند، بسنده میکنند. و علیرغم رعایت ملاحظات عدیده همچنان نگران شمشیر نظارت استصوابی هستند که مبادا برسرشا ن فرود آید و به همین خاطر است که دست به عصا راه میروند و آرام آرام از شعار تامین شرایط برای انتخابات آزاد وسالم چشم میپوشند و به نظارت استصوابی شورای نگهبان که خود بارها در این سالها با آن به مخالفت نشستهاند، گردن مینهند و آزادی انتخابات را نه در تامین شرایط انتخات آزادنه برای همگان، که تنها در پذیرش کاندیدای خودی جستجو میکنند.
٤ ـ و بالاخره سر در گمی نیروهای منتقد و مخالف جمهوری اسلامی (نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج کشور) بر سر اتخاذ یک سیاست انتخاباتی مناسب و بهره گیری از امکاناتی که در روند انتخابات ریاست جمهوری فراهم میآید و تبدیل آن به فرصتی در راه بسیج نیروهای جامعه برای طرح و پیگیری مطالبات دموکراتیک و آزادیهای سیاسی و اجتماعی. دراین جا باید سرسختی در بخشی از اپوزیسیون "رادیکال" در سیاست تحریم پیشاپیش و عدم شرکت در انتخابات با استناد به ماهیت و عملکردهای تاکنونی رژیم، مستقل از شرایط موجود را نیز یادآور گردید. دسته اخیر با اتخاذ "سیاست آسان" و نادیده گرفتن وجوه گوناگون و امکانات روند انتخابات، خودرا از رویارویی و درگیر شدن با این وجوه و امکانات معاف میبیند و با دور زدن آنها خیال خود را برای همیشه آسوده میسازد.
در این که ایران ما گرفتار بحرانهای مزمن و جانکاه در بسیاری از عرصهها است ، برکسی پوشیده نیست. آنها که برای این همه نابسامانیها ، این همانیهایی در کشورهای دیگر جستجو میکنند، تنها در صدد توجیه بی لیاقتیهای خود در دورههای تصدی مسولیتهای انتصابی و انتخابی خود هستند. این توجیهات بارها هم از جانب اقتدار گرایان و هم از جانب اصلاح گرایان صورت گرفته است.
طبیعی است که غلبه بر بحرانهای زمینهای (اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) که بحران انتخابات نتیجه بلافصل آنهاست، نیازمند رویارویی با هر یک از بحرانها بطور اخص و با ریشه بحرانها بطور اعم است. و راهکار حتمی و نهايی در گرو گردن نهادن حاکمیت به رای و اراده ملی است که بتبع آن ساختار حکومت تغییر بنیادی پذیرد، دموکراسی مستقر گردد، شایسته سالاری تامین شود، و اداره امور کشور به منتخبان با کفایت ملت واگذار گردد فرصتهای برابر برای همگان فراهم آیدو راه رشد و توسعه موزون کشور گشوده شود. هم اکنون دوره جدیدی از شکل گیری برآمدهای مسولانه جمعی و فراگیر فعالان اجتماعی در اشکال نوین آغاز شده است که در تکاپوی راه حلهای اساسی برای جامعه بیمار و بحران زده ما هستند. انتشار بیانیه اخیر که پشتوانه نیرومندی را با خود حمل میکند، را نیز باید از این زمره دانست که حاوی تحلیل نسبتا جامع و واقعی از جامعه است، بر روش متمدنانه و انسانی مبارزه برای تحقق اهداف دور و نزدیک تاکید دارد و به منافع ملی و مصلحتهای عمومی جامعه توجه مسولانه کرده است. اینها نشان دهنده اقدام با گامهای سنجیده و درایت درخور در ارایه راه حل برای نجات جامعه و جلوگیری از بروز فاجعه است.
و اما ارایه راه حلهای نهایی و اساسی، مارا از انجام وظایفی که هم اکنون در این دوره انتخابات ریاست جمهوری در مقابل ما قرار دارد، معاف نمیکند. تا حصول به اهداف ایدهآل و نتایج نهایی نمیتوان دست روی دست گذاشت و میدان را برای یکه تازیها در همین دوره انتخابات که پیش روی ماست، جهت نمایش پیش بازیهای انتخاباتی به صاحبان قدرت و وابستگان به حاکمان انتصابی واگذاشت که از این طریق مردم را سرگرم نمایند. تداوم حیات بلامنازع آنها مرهون همین خالی شدنهای میدان پیکار از نیروهای مخالف در فرصتهای این چنینی است. همآوردیهای موضعی در فرصتهای جداگانه و به چالش کشاندن زورگویان در روندهای مهم و جاری جامعه مغایرتی با راهکارهای دراز مدت و پیکارهای بزرگ ندارد. همین تلاشها و پیکارهای "فرصت طلبانه" است که راه را برای گشایشهای بزرگ جامعه هموار میکند هم ضرور و هم امکان پذیراست که تلاش صاحبان قدرت و وابستگان به حاکمان انتصابی برای نمایشها، تعزیهها و پیش بازیهای انتخاباتی که توهین به اراده آزاد مردم میهن است ، خنثی گردد. صاحبان قدرت علی رغم بی اهمیت انگاشتن رای و اراده آزاد مردم، سخت نگران ترمیم و حفظ مشروعیت خویش هستند که مدتهاست راه زوال پیموده است. رژیم جمهوری اسلامی درعین حال نگران تصمیم گیری کشورهای غربی بویژه آمریکا در رابطه با تنظیم مناسبات و تعیین تکلیف نهايی شان با جمهوری اسلامی برسر مساله انرژی اتمی و معضل غنی سازی اورانیوم است. طبیعی است که فضای مختنق انتخابات ، تصمیمات غرب را علیه ایران موجهتر میکند و این از نظر مقامات جمهوری اسلامی پنهان نیست و افکار عمومی جهان هم در ماههای آینده بسته به چگالی و درجه آزادی انتخابات و تامین پیش شرطهای آن مشروعیت رژیم را داوری خواهد کرد و گمان نمیرود که داوری افکار بین المللی برای حاکمیت چندان بی اهمیت باشد بر این زمینههاست که مطالبه و تاکتیک انتخابات آزاد برای ریاست جمهوری دوره نهم علیرغم فضای سیاسی تیره و تار جامعه، که با طرح پیگیری آزادی زندانیان سیاسی ، آزادی مطبوعات، آزادی تشکلها و احزاب سیاسی و فعالیت بی دغدغه نهادهای مدنی به عنوان پیش شرطهای انتخابات آزاد همراه خواهد بود، به میان کشیده میشود. بگذاریم در این جا مقامات مسول حکومتی و متصدیان امور برای پاسخ گویی به چالش کشده شوند و گرنه خالی کردن میدان، عملا آنها را از پرداختن به این مسایل حیاتی و پاسخگویی معاف میدارد. و در این میان امید چندانی هم نیست که نیروهای بینابینی که دراین ٧ـ ٨ ساله نتوانستند، یا نخواستند و یا اهمال و فرصت سوزی کردند تا پروژه اصلاحات به ناکامی گرایید، برای انتخاباتی آزاد و سالم دل بسوزانند. آنها تنها برای نجات گلیم خویش و تایید کاندیدا و آزادی خودشان وارد تعامل با قدرت فایقه شدهاند.
بنا به ملاحظات فوق پیشنهاد و انتظار و امید این است تا دیرتر از این نشده علی رغم مشکلاتی که پیش رو خواهد بود، این نیرویی که در بیانیه ٥٦٥ برآمد کرده و پشتیبانی بالقوه و بالفعل یک نیروی اجتماعی بزرگ و گستردهای را پشت سر دارد، همراه با ما حامیان برون مرزی آن که بسیاری از سازمانها ، احزاب و نهادها و شخصیتهای هوادار دموکراسی و جمهوری واقعی را در بر میگیرد، دست به کار شوند و در فضایی منعطف و غیر سختگیرانه بر سر اعلام کاندیدایی با برنامهای حداقل در راستای تامین رای و اراده ملی، و انجام انتخاباتی آزاد، دموکراتیک و سالم و تامین پیش شرطهای آن موافقت و کارزار گستردهای رادر داخل و خارج سازماندهی کنند. در داخل کشور، با ایجاد "دفترهای هم آهنگی کاندیداتوری جمهوری واقعی" ، نهادهای مدنی را به یاری بطلبند از دانشجویان و محصلان مدد گیرند. نیروهای روشنفکری، کارمندی و كارگری را فراخوانند که در این پیکار همگانی با هدف مقدم گشایش فضای سیاسی ، مشارکت ورزند تا از این طریق زورگویان را به عقب نشینی و تمکین وادارند .در خارج از کشور تعداد پر شمار جمهوری خواهان مدافع دموکراسی و تحولات بنیادی با ایجاد کمیتههای پشتیبانی، از امکانات متعارف ، مناسب و درخور، در کشورهای میزبان خود بهره گیرند و به کارزار گسترده داخل کشور یاری رسانند. درست هست که زمان زیادی تا انجام انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم باقی نمانده است و توافق و اجماع بر سر شخصیتی که مناسب کاندیداتوری باشد کار سادهای نیست. و تهیه پلاتفرم انتخاباتی نیز ظاهرا دشوار به نظر میرسد، ولی محورهای آن با کاری که دراین سالها صورت گرفته است روشن است. از این بابت مشکل چندانی وجود نخواهد داشت، بویژه اینکه اهداف پیشا انتخاباتی کارزار برای ما مهم خواهد بود. در هر صورت سزاوار نیست که مشکلات عملی در راه انجام پروژه و تاکتیک سیاسی مطالبه انتخابات آزاد و اعلام کاندیداتوری توجیه انفعال وعدم اقدام ماباشد.
امیدآن دارم که؛
ما ازاین فلاکت اجتماعی که برمیهن مان سایه افکنده است، سربلند بیرون خواهیم آمد. استعدادهای انسانی، منابع عظیم مادی ومعنوی، فرهنگ غنی تاریخی وعزم و رای آزاد زنان وآزاد مردان میهن ما، حال و آینده سعادت بار ساکنان این مرزو بوم رارقم خواهد زد.