iran-emrooz.net | Fri, 17.07.2009, 15:27
«نماز جمعه» و حبابی که پُکید
ناصر کاخساز
حضور گستردهی مردم فاکتور تعیین کننده در نمازجمعه بود. بنظر می رسد اظهارات هاشمی رفسنجانی از این فاکتور تاثیر پذیرفت، یا به هرحال سخنرانی او با محاسبهی این فاکتور تنظیم شده بود. این بود که خوشبختانه خط سازش توفیق نیافت. اندرزهای رفسنجانی بیشتر رو به خامنهای داشت.
اما سخنان سخنران پیش از خطبه نشان داد این پندها بیاثر است. حضور جنبش در نمازجمعه هوشیارانه بود. برنامهی سازش رفسنجانی، که در اساس جدا کردن اصلاحطلبان از تغییرطلبان است، به سبب موقعیت موازنه به سود جنبش، در سایه ماند. رفسنجانی زیر تاثیر حضور دومیلیونی مردم، در مجموع به سود آنها سخن گفت. موسوی و کروبی با این محاسبه در نماز جمعه شرکت کردند و شرکت آنان در کنار جمعیت دومیلیونی درست و اصولی بود. پس شرکت در این مراسم، برخلاف تصور بسیاری، به ایستادگی جنبش خللی وارد نکرد. جنبش با امید، خوشبینی و قدرت به راه خود ادامه میدهد. از سوی دیگر بنیادگرایان نیز قصد سازش ندارند. واژهی سازش در فرهنگ مسلکی آنان بیعت معنا میدهد؛ معنایی که در شعار «همه با هم» خمینی نیز نهفته بود.
جنبش هم اکنون از همکاری دو جزء مکمل خود سود میجوید. یعنی همکاری میان تغییرطلبان و اصلاحطلبان. ضعف این اتحاد البته این است که جنبهی عملی و خودانگیخته دارد. اما در مرحلهی کنونی جنبش، این اتحاد عملی باید ادامه یابد. این اتحاد عملی نشان میدهد که جنبش در حال تعمیق است.
جنبش دارای اخلاقی نیرومند است و حامل میزان غرورآفرینی از آگاهی است ودرست برخلاف دوران انقلاب، با ظرفیت بالای انتقادی در مسیر گسترش همخواهی ملی حرکت میکند. تغییرطلبان باید از اصلاحطلبان حمایت کنند و از هدفهای رفورمیستی آنان سود بجویند. آگاهی جنبش در همین سازشی است که بین خواستهای غیررفورمیستی خود با خواستهای رفورمیستی اصلاحطلبان بوجود میآورد و بر تضاد با آنان تاکید نمیکند، هرچند از طرح اختلاف پرهیزی ندارد. این سازش براساس استقلال این دو جزء از یکدیگر شکل می گیرد. به همین سبب است که میگوییم ظرفیت طرح انتقاد در جنبش گسترده است.
با این روحیه و این آگاهی، جنبش نیرومند و مردمی ما که از دو جزء تغییرطلبان و اصلاحطلبان بوجود آمدهاست، پدیدهی نمازجمعهی امروز را به حادثهای تبدیل کرد که زیر ستون اپیزودهای جنبش به ثبت میرسد.
برخورد رسانههای جمهوری اسلامی و گزارشها و دادههای ملی و بینالمللی نشان میدهند که قدرت طلبان خیال سازش ندارند. باید با روحیهای قاطع، برای درهم شکستن فرهنگ زورگویانهی بیعت ایستاد. برخورد غیر قاطع روحیهی مردم را پایین میآورد. وبه همین سبب ضمن حمایت از اصلاحطلبان باید همواره آنان را از سازش با بنیادگرایان برحذر داشت. رابطهی تغییرطلبان و اصلاحطلبان را ترم «حمایت انتقادی» تنظیم میکند. جنبش ما در حدی از آگاهی است که با انتقاد ضعیف تر نمیشود، حتا شکوفاتر میشود. پایههای دموکراسی آینده در همین نقطه استوار میشود. فرهنگ انتقادی، آلترناتیو فرهنگ بیعت در یک سو و «دیکتاتوری شیفتگیِ» جناحی در سوی دیگر است.
ناصر کاخساز
26تیرماه 1388