iran-emrooz.net | Wed, 17.06.2009, 22:57
عظیمترین همایش مردمی تاریخ ملت ایران
علاءالدین. م
نقطهی عزیمتی باشکوه در صد سال جنبش آزادیخواهی در ایران
"عظیمترین همایش مردمی در تمامی طول تاریخ ملت ایران"
جنبش آزادی خواهی ملت ایران در روز بیست و پنجم خرداد ماه سال ۱۳۸۸ وارد مرحلهی تازهای شد. در این روز میلیونها نفر از مردم تهران علیرغم عدم صدور مجوز وزارت کشور و علیرغم تهدیدهای نیروهای سرکوب در تظاهراتی بی سابقه گردهم آمدند تا عدم مشروعیت و بطالت دولت و رهبری خامنهای را اعلام کنند.
قرار بود که مردم در ساعت ۴ بعدازظهر در حمایت از میرحسین موسوی و در مخالفت با نتایح انتخابات از میدان انقلاب تا میدان آزادی راهپیمایی کنند. وزارت کشور و نیروی انتظامی اعلام کردند که این تجمع غیر قانونی است و مسئولیت عواقب این گردهم آیی بر عهدهی برگزارکنندگان آن خواهد بود. اما مردم از ساعت دو بعد ازظهر از تمامی خیابانهای اطراف به طرف میدان انقلاب راه افتادند ، دیری نپائید که کثرت جمعیت بطور بیسابقهای افزایش یافت. در ساعت ۴ بعدازظهر جمعیت تا به حدی افزایش یافت که تمامی میدان امام حسین(ع) و خیابان انقلاب تا خیابان آزادی مملو از جمعیت شدند. از طرفی فوج فوج جمعیت از خیابانهای منتهی به میدان آزادی و حتی از جادهی کرج به طرف میدان آزادی در حرکت بودند. نه فقط تمامی میدان آزادی و خیابانهای اطراف مملو از جمعیت بود، بلکه این جمعیت سراسر خیابان آزادی و همینطور سراسر خیابان انقلاب را پر کرده بود.
در این همایش اتفاق تازهای افتاد، مردم خود را باور کردند. ترس از سرکوب در وجود مردم تبدیل به ارادهی خلل ناپذیر جمعی و آزاد شدن انرژی عظیم همگانی شد. اکنون دیگر تودههای مردم آمادهاند تا با اعمال جانسپارانه دست به حرکات تاریخی بیسابقه بزنند.
همانطور که در مقالهی قبلی اشاره شد، دولت احمدینژاد قصد دارد برای تثبیت خود دست به سرکوب وحشیانه بزند و همین اتفاق نیز هم اکنون در حال وقوع است. اما آنها نمیدانند که سرکوب فاشیستی تنها زمانی به نتیجه میرسد که اولاً تمامی نیروهای مسلح و ارگانهای سرکوب کاملاً یک دست و هماهنگ باشند و ثانیاً تودههای مردم در اثر ارعاب و همایشهای ساختگی تودهای حکومت، کاملاً مرعوب گردند و ثالثاً حکومت از حمایت سرمایههای مالی بینالمللی همسو با خود برخوردار باشد.
اولین پیش شرط شاید در حال حاضر فراهم باشد اما هیچ بعید نیست با توجه به واقعیتهایی که در درون نیرهای مسلح وجود دارد، در اثر مقاومتهای مردمی، این وحدت بزودی از هم بپاشد. ولی دومین پیش شرط برای استقرار حاکمیت فاشیستی به هیچ وجه فراهم نیست. روحیهی عمومی تودهها بسیار بالاتر از روحیهی سرکوبگران است. نیروهای سرکوبگر در کوچه پس کوچههای نبرد خیابانی در تهران بسیار ترسیدهاند. جنبش اعتراضی مردم در مرحلهای قرار گرفته که اعمال جانسپارانه و سلحشورانه در آن به وضوع نمایان گردیده است. توان این جنبش به ویژه در تهران از میزان ظرفیت و توان رهبری آن – میرحسین موسوی- بسی فراتر رفته است. اما این توان تنها به روحیهی سازش ناپذیری و جنگندگی مردم محدود نمیشود. مردم تهران به ویژه در اتخاذ تاکتیکهای مناسب جهت اجتناب از خشونت و خنثی نمودن خشونت طلبی بسیجیان و توطئههای آنان نیز بسیار آگاهانه عمل میکنند و تلاش میکنند تا حد الامکان از خشونت پرهیز کنند. نیروهای سرکوبگری که تحت عنوان بسیج در سرکوب مردم همراه با یگان ویژه و .. مشارکت دارند، از خطرناکترین و مکارترین نیروهای سرکوب حکومت هستند. آنها بانکها را به آتش میکشند به خانههای مردم یورش میبرند، اتوبوسها را آتش میزنند، به خودروهای مردم آسیب میرسانند و به سوی مردم تیراندازی میکنند.
اکنون میرحسین موسوی نیازمند کمک برای رهبری این جنبش عظیم است، او به دلیل صداقت و تعهدی که دارد، شایستهی این کمک است و بر تمامی نیروهای آگاه این جنبش واجب است که با تمام توان در حمایت و حفاظت از این نماد مخالفت با حکومت مطلقه، مجاهدت کنند.
و اما آخرین فاکتور در استقرار حاکمیت فاشیستی، برخورداری از حمایت سرمایههای انگلی مالی و میلیتاریستی در ابعاد جهانی است. این پیش شرط نیز برای استقرار فاشیسم در ایران فراهم نیست. اما نکتهای را هم نباید فراموش نمود و آن اینکه دولت احمدی نژاد بهمراه نظام حامیاش، همانند رژیمهایی مانند صدام، حاضر است برای بقای خود سرمایههای ملی ایران را بعنوان باج به شرکتهای سود جوی بینالمللی و دولتهای آنان ببخشد تا از حمایت آنان برخوردار باشد (حال میخواهد این بخشیدنها ، بخشش قسمتهای وسیعی از خاک و دریاهای کشور باشد یا اینکه فروش نفت و دیگر ذخایر انرژی این ملت به بهایی بسیار نازل و بطور غیر رسمی به دولتهای فرصت طلب و سود جو).
نیروهای روشنگری در خارج از مرزهای ایران باید بسیار هوشیار باشند تا این ترفندها را برای مردم سرزمینهای دیگر افشاء کنند و با اتکائ به جنبش مردمی این کشورها مانع طمع ورزی دولتهایشان در اعلام حمایت از حکومت ایران گردند. در عین حال روشن فکران ایران باید به تفصیل برای مردم جهان و دولتهایشان روشن کنند که چگونه منافع و مصالح دراز مدت کشورشان در ایجاد یک ثبات پایدار واقعی و استقرار دموکراسی در ایران گره خورده است.
امروز ملت ایران با دلهایی سرشار از عشق و دستانی خالی از سلاح به نبردی نابرابر با کوردلان مسلح برخاسته است و در این آوردگاه خونین ، عزت، شرف و کرامت انسان را پاس میدارد، آزادی را پاس میدارد. امروز این ملت دست از جان خود شسته است تا ناخدای استبداد را نابود و خداوند آزادی را بر سرنوشت خود حاکم گرداند و در این هنگامه، نگاهی هم به بشریت مترقی دنیا دارد تا حمایتش کنند.
مردم دنیا باید بدانند گروهی که در ایران همچون بختک بر بیداری مردم ایران چنبره زدهاند، حاضرند برای حفظ موجودیت خود، بیش از نیمی از ملت ایران را به کام مرگ بفرستند و این را صواب میدانند.
مردم دنیا باید بدانند این گروه مشتی دیوانه با توهم عمیق روانی هستند که با هیچ زبانی نمیتوان با آنان سخن گفت. آنها به راحتی به ملت و تمامی جهانیان دروغهای بزرگ میگویند و بر آن نام "حقیقت" مینهند و بر سر آن تعصبات جنون آمیز دارند.
اگر گروه القاعده با حمایت حکومت طالبان توانستند فاجعه ۱۱ سپتامبر را بیافرینند، این گروه میتواند با دستیابی به سلاح هستهای ناقوس مرگ را برای جهانیان به صدا در بیاورد.
ملت ایران هم مانند بسیاری از ملتهای نجیب دنیا آرزو میکند که ای کاش شمشیرها و سلاحها هرگز در تعامل بین انسانها بکار نیاید. اما افسوس که این تنها آرزویی بیش نیست.