iran-emrooz.net | Mon, 15.06.2009, 18:46
حق من: حق انتخاب!
جمشيد طاهریپور
- ضرورت کميته های همبستگی ملی برای ابطال انتخابات ۲۲ خرداد -
کودتای ۲۲ خرداد؛ سرکوب مشارکت مدنی مردم ايران برای "تغيير" است. اکثريت بزرگ مردم ايران برای تغيير رفتار حکومت به سود مطالبات شهروندان کشور و منافع ملی ايران رأی خود را در صندوق ها ريختند. مطالباتی که با واسطه-ی جنبش مدنی اقشار و اقوام تشکيل دهنده ملت ايران، در برنامه های انتخاباتی آقايان کروبی و موسوی راه يافت و به کارزار انتخاباتی دهمين دوره رياست جمهوری معنائی تازه بخشيد. کودتای ۲۲ خرداد قبل از هرچيز سرکوب حق انتخاب شهروندان و بيانگر اين واقعيت است که پيشروی در راستای پاسخ به حقوق شهروندی و مدنی، پاسخ به مطالبات شهروندان و پاسداری از منافع ملی؛ در گروی تغيرات ساختاری در نظام حقوقی –سياسی حاکم بر کشور است. تجربه-ی اخير نيز تأئيد می کند که تغيير در ساختار قدرت، بسود دموکراسی و حقوق بشر، از طريق اصلاح طلبی حکومتی ناممکن است و اگر گشايشی در "بالا" منتظران را آرزو است، تحقق آن به نيروی جنبش اجتماعی و مدنی و با فشار از "پائين" ظن احتمال دارد... واما اکنون ضرورت پيش رو؛ تشکيل کميته های همبستگی ملی برای ابطال انتخابات ۲۲ خرداد است. ايران نيازمند همبستگی همه آزاديخواهان کشور برای درهم شکستن کودتای ۲۲ خرداد، عقب راندن حکومت ولائی و بی اثر کردن نهاد های اعمال کننده آن، در لحظه حساس کنونی است.
کودتای ۲۲ خرداد، نقطه چرخشی است در تاريخ سی سال حکومت اسلامی! اين که معنای دقيق اين چرخش چيست، شايد هنوز بايد چند روز و هفتهای صبر کرد! اما ترديدی نيست که ميان "حکومت ولائی" و ملت، آن گسست پديدار شده که هيچ نيروئی قادر به رفع آن نيست و هر کوشش در راه جلب اعتماد ملت به حکومت ولائی، به روبرتافتن مردم از "کوشندگان" آن قطعيت خواهد بخشيد. حکومت ولائی؛ ظرفيت های پايندگی خود را- دستکم به شکلی که تا کنون ممکن بوده- در حال به پايان آوردن است و تداوم حکمروائی تا کنونی آن، با سرکوب جنبش های مدنی و تمکين و رضا به احزاب پادگانی و اتکای عام و تام به نهادهای نظامی و امنيتی ممکن است، آنچه که من می توانم مجددا" مورد تأکيد قرار دهم؛ ورود "حکومت ولائی" به دوران احتضار خود است و نيز اين که در دوران احتضار، آنچه که برای جنبش دموکراسی خواهی مردم ايران اهميت تعيين کننده دارد؛ حق انتخاب و صيانت صندوق رأی است! اکنون رهبری جنبش دفاع از حق انتخاب و پاسداری از آرای مردم، بر عهده کروبی و بويژه موسوی که مدعی و طرف اصلی دعوا است، نهاده آمده است. اين وظيفه ايست که آگاهی و مشارکت مدنی ملت ايران در تعيين سرنوشت خود وکشور، در برابر اين آقايان قرار داده است. آيا کروبی و موسوی از عهده اين وظيفه بر خواهند آمد؟ بهتر است اين سوأل را باز بگذاريم و به اين افق چشم بدوزيم که هرکس در راه تغيير گام می گذارد- خواسته و ناخواسته- با ضرورت "نغيير خود" رويارو می شود و... انسان قادر است "تغيير" را متحقق کند! هرآينه استعداد و توان درک ضرورت آن را داشته باشد! من به نوبه خود از آقايان کروبی و موسوی می طلبم که به وظيفه و تعهد خود در پاسداری از حق انتخاب مردم و صيانت آرای آنان عمل کنند و به تعهدات خود وفادار باقی بمانند. بر اين باورم که آزاديخواهان ايران، کروبی و موسوی را در ايفای اين وظيفه و در هرگام پيشروی در وفای به عهد، مورد پشتيبانی قرار خواهند داد و کماکان از مددرسانی دريغ نخواهند داشت. شايد لازم است يادآوری کنم که نيروی در هم شکننده-ی کودتا، مردمند! و در شرايط مشخص ايران، زنان و جوانان کشور نيروی ضربت عليه کودتاگران برای پيشروی پيروزمندانه در راه"تغيير" هستند؛ تغيير در معنای رفع تبعيض و سوق ايران در دستيابی به دموکراسی و حقوق بشر. به اين ترتيب ميزان، همبستگی و همرأئی آقايان است با "ملت" و شجاعت آنان است در همگامی با جنبش اعتراضی و نافرمانی مدنی مردم که در دفاع از حق انتخاب خود، عليرغم سرکوبگری های بربرمنشانه-ی خونبار، در صحنه حاضرند و دلاورانه می رزمند. اعتراض مدنی و نافرمانی مدنی ملت، عليه دولت کودتا و حکومت ولائی، راهکار اصلی برای در هم شکستن کودتا و پس راندن خامنه-ای در پشتيبانی از کودتاگران است و چنانچه استوار و سنجيده و با استفاده از همه "ممکنات"- که "آقايان" در اختيار دارند- تداوم پيدا کند به پيروزی دست خواهد يافت.
در پيکار امروز؛ تعيين سمت اصلی وارد آوردن ضربت و تشخيص درست "هدف"، دارای اهميت حياتی است. سمت اصلی؛ پيکار عليه دولت "کودتا" و نافرمانی مدنی در برسميت نشناختن نتايج اعلام شده-ی انتخابات و عدم پذيرش احمدی نژاد بعنوان رئيس جمهور کشور و به بيان دقيق تر اشغال مسند رياست جمهوری از سوی اوست. در آرايش سياسی موجود، پيکار عليه "ولايت مطلقه فقيه" با چنين سمتگيری ممکن است و به پيش رانده می شود.
"بازشماری آراء" – که همراهان ناپيگير و سست بنياد، دست در کار پراکندن زمزمه آن هستند- پشت کردن به ملت و پايمال کردن حق انتخاب مردم است. اين نوعی ترميم و باز توليد اعتماد به ولايت خامنه-ای و دولت پادگانی احمدی نژاد است. در لحظه کنونی، قبول بازشماری آراء، تسليم و رضا به کودتائی است که عليه رأی ملت صورت پذيرفته است، زيرا نتيجه-ی بازشماری که مجريان اصلی آن، تقلب کنندگان کودتاچی؛ شورای نگهبان حکومت ولائی و وزارت کشور دولت کودتا هستند و قاعدتا" در شعاع نظارت اصلاح طلبان حکومتی – که مستعد مماشاتند- صورت می گيرد، جز مشروعيت حکومتی تراشيدن و مقبوليت حقوقی بخشيدن به "نتايج اعلام شده"، حاصل ديگری نخواهد داشت. هدف درست "ابطال انتخابات" است. انتخابات بايد ابطال اعلام شود. برگزاری "انتخابات تازه" با تمهيدات نظارت مردمی و ديدبانی جامعه مدنی ايران و جهان ، هدف و خواست آزاديخواهان ايران، در موقعيت کنونی است. مقدم بر اعلام ابطال انتخابات، بساط "مانور اقتدار" بايد برچيده شده، نيروهای انتظامی و لباس شخصی های امنيتی بايد به پادگان ها و قرارگاه های خود بازگردانده شده و همه کسانی که بازداشت شده-اند،بدون هرگونه قيد و شرطی بايد آزاد گردند.
کودتای ۲۲ خرداد، توهين به شعور مردم ايران است. از اهداف کودتاگران، سرکوب مشارکت مدنی در تعيين سرنوشت و بی اعتبار کردن فرهنگ دموکراسی است، فرهنگ سياسی که در کانون آن انسان شهروند و صاحب حق انتخاب ايستاده است. می خواهند نسل های جوان کشور را به نوميدی کشانده و آنها را به انصراف از بازشناخت خود در مقام انسان شهروند و دارای حق انتخاب، به انصراف از فرهنگ دموکراسی و اشکال مبارزه مدنی وادار سازند! از وظايف عاجل آزاديخواهان نسل شمار من، افشای اين تبهکاری فرهنگی- سياسی است. امکان پيروزی بر دولت کودتائی و پيدائی چشم انداز رفع حکومت ولائی در کشور، در پرتو فرهنگ دموکراسی و مدنی دستياب است، فرهنگی که نسل های جوان زنان و مردان ايران، آفريدگان و برپادارندگان آن هستند. بايسته-ی نسل ماست که از اين دستاورد که به بهای گران فراهم آمده، چون مردم چشم نگهداری و نگهبانی کنيم. اين فرهنگ انتخاب و اختيار و آزادی، حاصل رنج آموختن و ميوه پيکار فرزندان ماست. اين جلوه-ی تابناک قدرت آفرينندگی و آينده ساز دختران و پسران ماست. سکولاريسم- صلح- دموکراسی و حقوق بشر، رفع تبعيض و برابری حقوق شهروندی و سرانجام پيشرفت و عدالت، تنها در پرتو بالندگی اين دستاورد ارجمند جوان ميسر است. کودتاگران و تاريک انديشان قادر نخواهند بود آنرا زايل کنند. ما در دفاع از حق انتخاب و اختيار و آزادی فرزندان خود استوار هستيم.
وظيفه سکولار- دموکرات های ايران در درون و برون مرز کاملا" شناخته شده است و نيازی به برشمردن آن در اين سطور نيست. ما به اهميت پشتيبانی ها و روشنگری های خود، کماکان واقفيم و خواهيم کوشيد پيکار خود را بيش از پيش ودر لحظه کنونی عليه دولت کودتا، ابطال انتخابات، برگزاری انتخابات تازه، مطالبه حق انتخاب و صيانت صندوق رأی، متمرکز سازيم. به گمان من، ضروری است، در هر کجا که هستيم به تشکيل کميته ملی همبستگی برای ابطال انتخابات 22 خرداد، مبادرت ورزيده و مجاهدت ها و ابتکارات خود را در پشتيبانی از جنبش مدنی و دموکراسی خواهی ملت ايران، در طراز سامان يافته و همگرا به عرصه آوريم. من اين اميد را دارم که در درون اين کميته های همبستگی که معطوف به مبارزات مدنی و دموکراتيک مردم است، اپوزسيون سکولار-دموکرات، صفوف خود را فشرده تر کند و در راه تشکيل "همرأئی ملی"؛ برپائی ائتلاف فراگير آزادی خواهان کشور برای رفع حکومت اسلامی و استقرار دولت دموکراسی و حقوق بشر در ايران، گام های استوار به پيش بردارد. کيست که نداند جمعه انتخاب و شنبه کودتا و اين پيکار ها که در خيابانهای ايران جاری است؛ "تازه اول داستان است"! بيائيم يکديگر را در تفاوت هائی که داريم برسميت بشناسم، و با توافق روی مشترکات، دست در دست هم کاری کنيم که گل اميد در جان های مهربان مردم ما و در دشت های عطشان ميهن ما بشکفد.
ج-ط
۱۵.۰۶.۲۰۰۹