iran-emrooz.net | Sun, 14.06.2009, 14:50
در ایران دوراه بیشتر باقی نیست
عبدالعلی پارسا
انتخابات ایران ضمن این که نمایشی بزرگ برای نشان دان فضای آزاد در انتخاب بود، نتیجهای قطعی و از پیش تعیین شده داشت. این نتیجه را کسانی تعیین کردند که با سردادن شعارهای مشخصی، زمینه را از حدود سی سال پیش برای این نیروی صرفا نظامی و بی سیاست آماده کردند. اینک باید در برابر ملت ایران از اشتباهات مکرر خود پوزش بخواهند. اما هیچ کاری اکنون مشکل ایران و بویژه مشکل حکومت را آسان نمیکند. اعتراضات بلافاصلهء پس از اعلام رای، معلوم نیست تا چه اندازه ادامه یابد، اما تا همین جا هم مشروعیت نظام و انتخابات را بیش از پیش زیر سوآل برده است به طوری که امریکائیان حتی با کمال احتیاط میگویند که در مورد صحت انتخابات ایران تحقیق خواهند کرد. آنان هم باور دارند که بعید است جریانی عقلانی بر سیاست ایران تسلط یابد.
البته این هم روشن است که آنان تا چه اندازه از سلامت انتخابات ایران آگاهی دارند، زیرا رفتار حکومت ایران طوری است که هر غافلی را بیدار و از اوضاع آگاه میکند. آنان منتظر عکس العمل ملت ایران هستند، زیرا در بیست و چهار ساعت بلافاصله پس از انتخابات، از خیابانهای تهران بوی انقلابی نه مخملی که خشن میآمد. نمیتوان باور داشت که با آن پوشش خبری گسترده و انواع شواهد آشکار، دنیای غرب از ماهیت این انتخابات نا آگاه باشد.
اینک حکومت ایران پهلوانی را میماند که جایزهاش از خودش بزرگتر است و در نتیجه قادر به حمل آن نیست. این کلاه برای این سر چنان گشاد است که ممکن است هرلحظه باد آن را ببرد. نتیجه هرچه باشد نه تنها حکومت ایران، بلکه روحانیت شیعه را که اینک در خطر چالشی بزرگ از سوی روشنفکران، جوانان، کارگران، زنان و گروههای خرد و بزرگ اجتماعی قرار دارد، بکلی و یکباره از اعتبار بیندازد، به طوری که ممکن هم هست که نه تنها آنان را به مسجد بلکه به خانه برگرداند. بی گمان مردم از خود خواهند پرسید که اینان چه نشانههائی از خدا(آیةاللهها) و چه راهنمایان به سوی او هستند که در برابر هر گونه تقلب به نام اسلام، سکوت میکنند. آیا آنان هم مثل همهء مردم در پی منافع خود نیستند؟
اگر تمام بدنهء روحانیت شیعه در برابر حکومت نایستد، بخشی از آن خواهد ایستاد و هم اکنون هم ایستاده است. بخش دیگر از ترس زندگی، ساکت خواهد ماند یا حمایت خواهد کرد، زیرا حیاتش به بقای رژیم گره خورده است. بی گمان روحانیان مستقل- چه در ایران و چه خارج - مستقلا داوری خواهند کرد. همین پدیده به ایجاد شکافی بزرگ در این جمع خواهد انجامید که بخش مهمی از آن راحت طلب، متمتع و طرفدار سرمایه داری است.
اینک باید پرسید که در وضعیتی ناخواسته و پیش آمده، حکومت چه خواهد کرد؟ بی گمان حکومت پیش بینی مخالفتهائی را میکرده است اما باور نداشته است که تا این حد باشد. حتی در مورد مخالفت میرحسین موسوی هم به این گیاه ضعیف این گمان را نداشته است. این درس را از انقلابهای مهم داریم که حمایت مردم انسانها را دگر گون میکند. اینک حکومت هم در فشار داخلی است و هم خارجی. ممکن است اشخاصی ماند چاوز از آن پشتیبانی کنند، اما هنگامی که وزیر خارجهء امریکا میگوید باید در بارهء انتخابات ایران تحقیق کنیم، بی گمان این سخن دعوتی است از حکومت که « پهلوان پنبهء عزیز، اگر تو بلد نیستی جایزهات را برداری و فرار کنی ، من بلدم.»
حکومت ایران یا باید سرکوب شدیدی را پیش گیرد تا سکوت مرگ را بر جامعه حاکم سازد یا از نیروئی مهم و خارجی، برای نمونه اتحادیهء اروپا و امریکا برای بقای خود کمک بگیرد. از آنجا که چنین نیروهائی بیش از آن که به فکر حفظ حکومتی دست نشانده باشند (مثل حکومت شاه) به فکر منافع خود هستند، باید در روزهای آینده دید که کفهء مبارزه در ایران به سود کدام طرف مایل خواهد شد. در اینجا است که هوشیاری مردم کاری بزرگ از پیش خواهد برد.