iran-emrooz.net | Fri, 12.06.2009, 5:00
برنده انتخابات امروز اندیشه «دوم خرداد» است
ملیحه محمدی
و «دوم خرداد» یعنی سرفصلی از تاریخ ایران؛ یعنی اتفاقی در آگاهی جمعی، که جمع بست و نتیجه گیری از آن زمان میخواست و اینک گرچه نتایج با ارزشی از آن به دست آمدهاند اما بازهم زمان میخواهد و بزرگترین نتیجه همین بها دادن به زمان است در پروسه تحولات سیاسی، اجتماعی؛ آنهم نه از موضع صبر انفعالی که به مدد تلاش بطئی و بنیادی.
دوم خرداد بزنگاه ناشناختهای بود. درست لحظهای که به نظر میرسید نتیجه کار یک ملت به دست آمده است، در واقع آغاز آزمونی بزرگ بود که آسان نبود و سرنوشت ساز بود! آزمون حیاتی و لازمی بود که بارها مردود و مشروط شدن در آن نیز ارزش داشت زیرا که سرانجامش پیروزی است و زیرا که ملت های دوران های سخت بدون عبور از این آزمون به جاده هموار گام نگذاشتهاند. چرا که بستر ماندگاری در همه آفت هایی که ملتی در آن دچار است، تنش و کشمکش دائمی میان حاکمان و حکومت شوندگان است، چه این کشمکش آشکار باشد نظیر آنچه در همه کشورهای گرفتار چرخه آشوب و تسلیم میگذرد، نظیر بیشمارکشورهای آسیایی و آفریقایی و ..چه نهان باشد نظیر جوامعی که استبداد در آنجا ها قرن ها و قرن ها تنها در همان بالا دست به دست شده و جامه بدل کرده ایضاً نظیر خودمان که تا قبل از مشروطه تقریباً تمامی تغییرات سیاسی و حکومتی بی نشان از حضور مردم و تنها به واسطه قیام و قعود صاحبان زور و قدرت انجام شده بود.
باری! پس از دوم خرداد همه آنچه که در زمان طی شده اتفاق افتاد محتمل بود اما جبری و قدری خواهیم بود اگر گمان کنیم که ناگزیرنیز بود. میتوانستند روشنفکران و پیام رسانان جامعه مبلغ یأس و ناامیدی در مقابل عدم امکان یا اجرای تغییرات اساسی نشوند و جامعه علاقمند به اثر گذاری و حضور ایران را به جای قهر کردن از نمایندگانی که فکر میکردند به اندازه خواسته آنان توانا نیستند، و میدان را برای واگذاشتن نمایندگی خود به دیگرانی که نقطه مقابل خواسته های آنان بودند، به سمت پیگیری خواسته های خود و هل دادن و تشجیع نمایندگان شان به مبارزه و پایداری بیشتر سوق بدهند.
به هر روی، آنچه در آن خرداد روی داد یک آزمون تکان دهنده برای مردم و حکومتیان بود و آغاز راه سخت و نیازمودهای که در آغاز بنا به بی تدبیری گاه تند و گاه خسته طی میشد و باید تجربه "پیوسته" اگر چه " آهسته" رفتن را کسب میکرد. حکومتیان در آغاز مضروب بهت خود بودند و گیج از اتفاقی غریب از مردمی که گمان میکردند خوب میشناسدشان و خوب بر آنها مسلطاند. آنها از خروجی هم که یاران و همراهان آغازین خودشان از پوسته باورهای آنان کرده بودند سر در نمیآوردند! درست است خاتمی از وزرات ارشاد به دلیل همین حرف ها که اینک میگفت استعفا کرده بود، اما گویا آنها باور نکرده بودند که بیشتر آدمها اگرمؤمن باشند و صادق، خروجشان برای جستجوی راهی دیگر است که باز در خدمت ایمان و اعتفادشان باشد؛ به شیوه خود و ب توانایی های خود.
اما سوی دیگر این روی داد آیا مردم بودند که این قیام غیر انقلابی و به درستی مدنی شان را از سر کم تجربگی هامان، نسخه درمان همه درد ها و زخم ها میخواستند و یا اصلاح طلبانی که فریاد بازهم به درستی " وا دموکراسی" اغازین را همه دردمردم گمان کرده و هر بار از همان تریبون با مردم گفتگو کردند و گاه روضه خواندند، بسته به اینکه از کدام منظر و به چه منظور نگاه کنیم، پاسخ میگیرد و در مورد برخورد غلط اپوزسیون مدعی راهبرد سیاسی جامعه آنقدر گفتنی هست و خواهد بود که علیرغم بیان خروارها از آن باز هم جای گفتن دارد و امکان آموختن اگر بتوان آموخت "از گذشت روزگار".... و البته که این سروران عبرت سازهمین امروز هم که امواج انسانی ایران را یک سره در آغوش گرفته است، بیانیه ها و رساله های پرت و پر اسطرلاب شان گویی از تاریخ و مکان و ملت دیگری خبرمی دهد، و از فردا دنبال کشف رمز و رازهایی خواهند بود که افشای شان تاریخ ایران را دگرگون کند!
به هرحال فرصت های گذشته در گذشته است و گرچه تمام تاریخ فرصت بررسی و تحقیق لحظه به لحظه آن است و باید باشد؛ اما اینک آستانه مبارک دیگری است که به قدر بضاعت امروز و ایضاً بر پایه تجربیات تا کنون به دست آمده ( فصل دوم خرداد) باید به آن پرداخت تا باشد که دیگر رشته مان از دست نرود و وقت زمان از دست رفته کمتر داشته باشیم.
هیچ شک ندارم من که امروز روزی بزرگتر و تجربهای کامل تر از دوم خرداد هزار و سیصد و هفتاد شش است. گاه فرخنده دیگری است که برامدش و حضورش یادواره درستی و صحت اندیشه اصلاحات در ایران بود.اندیشه رهایی بخشی که ۱۵۰ سال پیش از این درتیرگی دربار قاجار با جرقه هوش و درایت قائم مقام درخشید و جان های خردمندی چون خود او و امیرکبیر را سوزاند؛ و پس از آن نیز تا به مصدق بزرگ برسد و ایضاً تا به امروز از جان و مال و هویت و قرار آدم ها هنوز قربانی میگیرد.
آری امروز اگرچه روز برآمدن و درخشیدن دوم خرداد از زیر خاکستر هزاران ناروا است، اما روز گرامی تر دیگری است که اگر حاصلش همین بلوغ و آگاهی جامعهای باشد که یک هفته تمام در التهاب روزها و تاریکی شبانش در کوچه و خیابان خروشید و خرامید بیآنکه دریچهای به فتنه و خشونت بگشاید، سزاوار تکریم و ستایش است و شایسته ملتی که برای مردم منطقه و قاره خود سرمشق هایی چون مشروطه و نهضت ملی را به ارمغان آورده است.
نتیجه این انتخابات هر چه و هر که باشد بلوغ این ملت اجازه پس از این راهبر است و چاره ساز.
ملیحه محمدی
بیست و دوم خرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت