iran-emrooz.net | Wed, 01.06.2005, 20:34
ضرورت استفاده از فرصت
نعمت آزرم
چهارشنبه ١١ خرداد ١٣٨٤
ضرورت تاريخی تبديل فرصت انتخات رئيس جمهور به جنبش ملی خلع يد از جمهوری اسلامی
دهد تاريخمان درسی مكرر
كه در ايران زمين تا روز محشر
نه يك دينپيشه باشد يار مردم
نه يك افعی بزايد يك كبوتر
مسئله اين است: واژهی انتخابات اصولاً در نظام حقوقی جمهوری اسلامی يك غلط مشهور است. از روز ٢٢ بهمن ١٣٥٧ خورشيدی تا امروز در ايران ، دولت به معنا و مفهوم شناخته شدهی اروپايیاش هيچگاه وجود نداشته و در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی نمیتواند بوجود بيايد. دولت يعنی مجموعهی نهادهايی كه برای مديريت اجتماعی برای مدت معينی در همهی زمينهها از سوی مردم با رای آزاد مستقيم و غير مستقيم برگزيده میشوند. دارای قدرت، استقلال و وظايف معين هستند و در برابر مردم پاسخگو. در نظام جمهوری اسلامی قدرت در همهی نهادها و نمودهايش دربست در انحصار شبكه عظيم مافيای جنايت و غارتی است كه پيرامون نهاد مجعول ولايت مطلقهی فقيه در مقياس ملی گسترده است.
مسئله اين است: ولايت مطلقهی فقيه از ميان غلامان خاصهی بارگاه خلافت، به چند قراول و حاجب جاننثار اجازه داده است كه برای احراز مقام پيشكاری يعنی تداركچی بودن به نام رئيس جمهوری از مردم برای خليفه بيعت تازه بگيرند. چشم اميد داشتن از نتيجهی اين انتخابات ، دلبستن به زايش كبوتر از دل افعی است هرچند مكلايی به جای معممی بنشيند!
مسئله اين است: تحريم انتخابات رياست جمهوری البته ارادهی ملی است. آرای ساختگی برآمده از صندوقهای انتخابات پيشاپيش در وجدان اجتماعی مردم ايران باطل است و شركت در نمايش چنين انتخاباتی كه در قانون اساسیاش زنان ايران انسانهای درجهی دو و دگرانديشان و دگرباوران از حقوق اجتماعی به كلی محرومند ، بويژه برای داوطلبان ، از مصاديق جنايت عليه بشريت است.
مسئله اين است: مردم ايران به اندازهی كافی تجربه مشاركت در مديريت اجتماعی از طريق صندوقهای رای در نظام جمهوری اسلامی را دارند. حضور در پای صندوقها ارزانی اصحاب ولايت فقيه. آنچه اكنون در دستور كار است هجوم به ميدانهاست! مجموعهی شرايط جهانی اكنون فرصتی تاريخی را برای مردم ستمزدهی ما فراهم آورده است. زنان و مردان آزادهی ميهنمان ، آنها كه در تمامی اين سالهای سياه ، مشعل روشنايی و پايداری بودهاند، به خوبی میدانند كه فرصتهای تاريخی فصلهای سال نيستند كه تكرار شوند. هنگام آن است – و هر چه زودتر بهتر – كه شخصيتهای آزمون داده برای آزادی و عدالت اجتماعی و بهروزی مردم ما كه نامهای پراعتبارشان در بيانيه ٥٦٥ نفره و پيشنهاددهندگان جنبش ملی رفراندوم و ميثاق ملی اميرانتظام به چشم میخورد در فراخوانی ملی برای اعتراض به مصادرهی حقوق و حاكميت ملی ما از سوی جمهوری اسلامی ، اعلام اعتصاب عمومی كنند و مردم را برای اعلام رای به ناشايستگی جمهوری اسلامی ، به صندوقهای بزرگ و اصيل ميدانها ، خيابانها ، دانشگاهها و كارخانهها بخوانند.
مسئله اين است: زنان ايران، جوانان ايران ، كارگران ايران ، معلمان ايران و اكثريت مردم ايران كه آوارهای همهجانبهی اقتصادی و حيثيتی و اخلاقی جمهوری اسلامی را بر شانههای خود احساس میكنند، در اين رستاخيز ملی به پا خواهند خاست. بويژه دانشجويان ، اين پيشاهنگان بینام و نشان آزادی كه به مدت پنجاه سال در نسلهای پياپی برای پاسداشت ارزشهای انسانی ، بيشترين فداكاریهارا بیهيچ مزد و منتی پذيرا بودهاند ، موتور اين حركت تاريخی برای دموكراسی بر بنياد اعلاميهی جهانی حقوق بشر خواهند بود. تاريخ آغاز اين جنبش ملی هر چه زودتر و تاريخ پايان آن ، پايان تاريخ نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. و جمهوری اسلامی به هيچوجه توانايی سركوب اين جنبش ملی را نخواهد داشت.
مسئله اين است: در زمانهای كه در كشورهايی غيرقابل مقايسه با وضعيت فرهنگی و شعور سياسی مردم ميهن ما ، مردم موفق میشوند كه با جنبشهای مسالمتآميز پيگير، بساط ديكتاتوریهارا برچينند، روضهخوانی – به هر بهانه – برای القای ناتوانی مردم ما برای بركناری نظام جمهوری اسلامی و استقرار دموكراسی در ايران ، توهين مستقيم به فرهنگ و تاريخ و همميهنان ماست.
مسئله اين است: هزاران هزار ايرانيان خارج از كشور در قالب صدها نهاد دموكراتيك ، حقوقی ، سياسی و فرهنگی – از افقهای گوناگون اما دلبسته به آزادی و استقلال و بهروزی ايران – از اين جنبش ملی مسالمتآميز برای استقرار دموكراسی بر مبنای اعلاميه حقوق بشر – و تفكيكناپذيری اين حقوق – در ايران كه حق مسلم همهی مردم جهان شناخته شده ، پشتيبانی فعال و كارآمد خواهند كرد. و نهادهای بينالمللی را در اين راستا هماهنك میكنند. ديو برفی آب خواهد شد.
پاريس – اول ژوئن ٢٠٠٥
يازدهم خرداد ١٣٨٤ خورشيدي
نعمت آزرم