iran-emrooz.net | Fri, 17.10.2008, 13:18
۱۲۰۰ مدرک دکترا
عبدالعلی پارسا
چند سال پیش کسی به آقای ا. خ. که از همکلاسیهای قدیم من است و شغلی اداری در ایران داشته، مراجعه کرد و از او پرسید که آیا میتوان یک مدرک دکترا از خارج از ایران خرید؟ او گفت که چنین مدرکی را حاضر است تا بیست ملیون تومان بخرد. آقای ا. خ. که با دفتر نمایندگی یک دانشگاه درجه سهی امریکائی در اروپا ارتباط داشت موضوع را با یکی دو تن از کارمندان دانشگاه در میان گذاشت. آنان حاضر شدند مدرکی بسازند و به او در مقابل ۳۰۰ یورو بفروشند. نه تنها این مدرک درست شد و به مبلغ بیست ملیون تومان به فروش رفت، آقای ا. خ. که کار را پر سود دید به بازار یابی افتاد و جمعا تا زمان دستگیری ۱۲۰۰ مدرک دکترا در ایران به فروش رساند.
در حدود پنج سال پیش برخی از خریداران به بی پشتوانه بودن مدرک خود پی بردند و از آقای ا. خ. به دادگستری شکایت کردند. این عده که اشخاص با نفوذی در دستگاه اداری ایران بودند، توانستند آقای ا. خ. را به یک سال و نیم زندان و پرداخت یک میلیارد تومان جریمه محکوم کنند، به پولهائی که داده بودند برسند و مدرکشان مجانی در آید.
آقای ا. خ. یک میلیارد تومان را داد و یک سال و نیم زندان را هم تحمل کرد و بیرون آمد، در حالی که گفته میشود مدارک را حد اقل دوازده و حد اکثر به بیست و چهار ملیون تومان فروخته و از این کار چیزی حدود دست کم چهارده میلیارد تومان سود برده بود.
با فراغت از زندان و اطمینان از زندگی آینده، خانهی بزرگ شیکی در شمال تهران خرید و از زندگی کارمندی نجات یافت. اینک به زندگی سعادتمندانهی خود ادامه میدهد، ضمن این که با عدهای از رجال کشور هم دوست شده است. حتی آنانی که او را به زندان انداختند، توانستند کاری کنند که سر و صدای قضیه در نیاید و محاکمهی آبرومندانهای صورت گیرد، چرا که ممکن بود در آینده باز هم به آقای ا. خ. احتیاج پیدا کنند.
خرید مدرک دکترا، فوق لیسانس و لیسانس در ایران کاری عادی است و یکی از مشتریهای پر و پا قرص آن یکی از سازمانهای بسیار مهم است که پس از انقلاب پیدا شده است و اکنون اعضای آناند که با مدارک قلابی به مشاغل بزرگ دست مییابند. چند سال پیش کسی که در یکی از شهرهای مرکزی ایران کار میکرد و بوسیلهی همتای خود به من معرفی شده بود و توقع داشت تا سفارش او را به استادش در دورهی لیسانس مدیریت بیمارستان بکنم، به من گفت که اگر به شهر ما آمدید ، در فلان بیمارستان میتوانید با نام دکتر ... من را ملاقات کنید و در خدمت شما خواهم بود. او دانشجوی ترم دوم دانشگاه در دورهی لیسانس بود.
قضیه این است که،
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج.
پایهی مدرک قلابی را در ایران اتفاقا کسانی گذاشتند که خیلی لولهنگشان آب بر میداشت. نخست وزیری که خود مدرک فوق لیسانس داشت (یعنی دکترا نداشت)، استاد راهنمای یکی از بستگان نزدیک خود برای گرفتن مدرک دکترا شد. مدرک را به مبارکی و میمنت به ایشان دادند و بلافاصله هم ایشان را رئیس مادام العمر یک دانشگاه کردند.
اینک ما نمیدانیم که امثال آقای ا. خ. در ایران چند تا بوده اند و هستند. البته آقای ا. خ. چون مارگزیده است و به ثروتی هم رسیده که خیالش را نمیکرده، دیگر از ریسمان سیاه و سفید میترسد، اما دیگرانی که از ایشان هنوز شکایتی نشده، به فعالیت مشغولند، زیرا امثال وزیر کشور که از همهی معلومات روزگار تنها امور سطحی دین و ضدیت با فهم و شعور را میشناسد، به چنین مدارکی نیاز دارند. اگر یادتان باشد، رئیس جمهور هم وقتی انتخاب شد، خود را استاد و دکتر معرفی کرد و شما از رفتار و گفتارش میفهمید که میزان سواد و فهمش چیست. منتهی در کشور ما این چیزها دیگر خنده دار هم نیست، زیرا آن قدر مضمون خندیدنی هست که سخنان بی مهارت وزیر کشور یا رئیس جمهور در میان آنها گم میشود. از سوی دیگر ملت چنان از فقر و گرانی در فشارند که به زور حرفهای تندتر از شوخی رئیس جمهور هم نمیخندند.
با توصیفی که شد ۱۲۰۰ مدرک دکترا رقم مهمی نیست. امیدواریم روزی برسد که همهی آدمهای دولتی، از وزرای رئیس جمهور گرفته تا رجالی مانند اسمال تیغ زن همه دکترا داشته باشند و دست کم به خاطر عنوان دکترای خود لحن بی ادبانهی زبانشان عوض شود.