iran-emrooz.net | Wed, 24.09.2008, 19:49
جمهوری اسلامی، ایدز، ف.م. سخن و... برادران علایی
بابک جاودانخرد
۳ سال پیش ف. م. سخن طنزنویس خوشقریحه و نکتهسنج که یکی از پرخوانندهترین بلاگرهای فارسی نویس در شبکه جهانی اینترنت است، در نوشتهای جنجالی تحت عنوان مبارزه با ایدز را علنی کنیم: چگونه در مقابل ایدز حکومتی مصون شویم که بازنوشت آن در یک هفته نامهی گمنام شهرستانی (ندای هرمزگان) نزدیک بود به اعدام یک دختر جوان خبرنگار بیانجامد، کشف ویروس کشندهی ایدز را به انقلاب اسلامی و ورود آیت الله خمینی به ایران در سال ۱۳۵۷ گره زد و طنزنوشتهای خواندنی تقدیم خوانندگان پرشمار خود کرد.
در رویدادی دیگر و در تیرماه سال جاری، دو برادر فرزانه، انسان دوست و سختکوش کرمانشاهی بنامهای دکتر آرش و کامیار علایی که فکر و ذکرشان کمک به بیماران محروم و مطرود مبتلا به بیماری (فعلا) درمانناپذیر ایدز و معتادان مواد مخدریای بود که مستعد ابتلا یا مبتلا به این بیماری خانمانسوز بوده و هستند، طبق معمول و بیهیچ دلیل محکمهپسندی از سوی مقامات امنیتی و"سربازان گمنام امام زمان" رژیم اسلامی دستگیر و روانهی سیاهچالهای بدنام اوین شدند. چندی بعد و در پی اعتراضات گسترده و پیاپی جوامع، نهادها و سازمانهای حقوق بشری و پزشکی داخلی و بینالمللی به این اقدام عجیب و نکوهیده یکی از مقامات قضایی- امنیتی رژیم اعلام کرد که این دو برادر پزشک درصدد "براندازی مخملی" نظام "مقدس" جمهوری اسلامی بوده و به همین انگیزه بازداشت شدهاند. تاکنون نیز به رغم همهی تلاشها و پیگیریهای داخلی و خارجی، این دو پزشک فداکار و پرتلاش هنوز بیهیچ دلیل قانونی و قانع کنندهای در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی در بندند و خبر چندانی از آنها، کم و کیف پرونده ، زمان دادگاه و کیستی وکیل یا وکلایشان داده نمیشود. اما چند روز پیش رییس جمهور اسلامی، احمدینژاد، که به درستی "معجزهی هزاره" لقب گرفته است - چراکه گمان نمیرود هیچ سیاستمدار دیگری در ۹۹۲ سال آینده همچون او بنام دین دروغ ببافد و تجاهل کند و در همانحال بخندد و بخنداند – در چهارمین حضور ایران سوز خود در سازمان ملل ، دربرابر چشم و گوش هزاران بیننده و شنونده، و در پاسخ به پرسش خبرنگاری پیرامون چرایی دستگیری این دو برادر پزشک، برگ "زرین"تر از همیشهای بر زمین زد و این بار اصولا منکر دستگیری (و لابد وجود) آنان شد و این خبر را به "شایعهسازی رسانههای صهیونیستی" نسبت داد. به راستی که باید گفت: هزاران آفرین به خالق بزرگ این مخلوق معجزهگر!
اما از شوخی و طنز گذشته بد نیست پلی میان آن طنز نوشتهی بدیع ف. م. سخن ، فعالیتهای این دو پزشک گرانمایه و افتخارآفرین ایرانی و دستگیری متعاقبشان، اظهارات آن مقام قضایی- امنیتی و "در فشانی" اخیر احمدینژاد در نیویورک زد و دریافت که "سر" این رشتهی دراز ۳۰ ساله به کدام "ته" پیدا و ناپیدایی خواهد رسید.
۱- انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ برابر با ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ میلادی و در مقابل دیدگان بهت وحیرت زدهی مردم ایران و جهان پیروز شد و نظام ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی به تاریخ پیوست. متعاقب این رویداد تاریخی، آیتالله خمینی با لقب "امام" به جای شاه سابق نشست و طی چند همهپرسی و انتخابات مهندسی و هدایت شده کلیهی مقامهای حقیقی و اجرایی شاه را به موجود ناحقی بنام "ولایت فقیه" که در وجود خود وی تجلی مییافت، تخصیص داد.
۲- در سال ۱۳۵۹ برابر با ۱۹۸۱، یعنی یکسال واندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشمندان و پژوهشگران آمریکایی و فرانسوی توانستند پس از سالها پژوهش ویروس یک بیماری خطرناک و همه گیر بنام نامی AIDS را کشف کنند، که حروف نخست یک بیماری بنام Acquired Immunity Deficiency Syndrome است که برگردان تقریبی آن "عارضه اکتسابی نقص سیستم ایمنی بدن" میشود. سرعت رشد این بیماری بقدری بالا بوده است که گفته میشود اکنون بیش از ۳۳ میلیون تن در مراحل مختلف ابتلا به این بیماری قرار دارند و اگر برای آن واکسن یا سرمی پیدا نشود، همهی آنها دیر یا زود خواهند مرد.
۳- در ۱۹۸۸، ۱۳۶۷- ۶۸ ، برادران علایی (آرش، کامیار)، دو پزشک کرمانشاهی، فعالیتهای خودرا برای آشنا کردن مقامات "مقدس" جمهوری اسلامی با بیماری رو به گسترش ایدز آغاز کردند و پس از سروکله زدنهای بسیار با "قدیسین" نظام اسلامی از قبیل خامنهای، رفسنجانی، جنتی، (آیت الله) یزدی و دیگر موجودات بجا مانده از عصر پارینه سنگی، توانستند نظر این "سنگوارهها" را به خطرات مهلک بیماری پست مدرن ایدز جلب کنند. این دو پزشک انساندوست و عالیقدر که دل در گرو مردم بلا دیدهی میهنشان داشته و دارند، توانستند با زحمت و کار توانفرسا اجازهی تاسیس یک انستیتوی پژوهش و درمان خصوصی بنام پارس را بگیرند و به آموزش و درمان بیماران مبتلا به ایدز بپردازند. دکتر آرش و کامیار علایی علاوه بر فعالیتهای خود در ارتباط با ایدز در ایران، کارگاههای آموزشی یی نیز برای مسئولان بهداشتی افغانستان و تاجیکستان، دو کشور فارسی زبان آسیای مرکزی، برگزار کردند و درعین حال برای متحد کردن ۱۲ کشور منطقه تلاشهای مشترکی را در راه مبارزه و پیشگیری ایدز سازمان دادند. این دو پزشک فداکار، بنیانگزار برنامه جدید کلینیکهای مثلثی برای پیشگیری از ابتلا به بیماری ایدز و ویروس اچ .آی. وی بودهاند. سازمان بهداشت جهانی در تایید عملکرد آنها، این کلینیکها را نمونهی قابل اجرایی برای خاورمیانه و شمال آفریقا نیز دانسته و برای کمک به فعالیتهای این دو برادر یک کمک ۱۶ میلیون دلاری (به گفتهی دکتر کامیار علایی در مصاحبه با شبکهی تلویزیونی صدای آمریکا) برای گسترش فعالیتهای آنها تخصیص داد.
۴- بنابراین میبینیم که این دو پزشک چه پروندهی سنگینی از "جرم و جنایت" برای خود دست وپا کردهاند: مبارزهی "براندازانه" با بیماری مهلکی بنام ایدز که از "بد" ِ روزگار خویشاوند "خونی" ، "سببی" و "نسبی" جمهوری "مقدس" از کار درآمده است. وبدتر اینکه، آنها نه تنها در اندیشهی "براندازی نرم" در ایران، که در صدد صدور "انقلاب مخملی" خود به افغانستان و تاجیکستان "اسلامی" و حتا کشورهای "اسلامی" شمال آفریقا بودهاند. و سوم آنکه پول برای "براندازی" ایدز هم گرفتهاند. این هم "کوبیدهی اضافی و مخلفات"اش!
آیا جمبوری اسلامی (به قول شعبون بیمخ) بهتر از این میتوانست در مقابل دیدگان مردم ایران و جهان بر این طنز نوشته ی ف. م . سخن ، هم در حرف و هم درعمل، مهر تایید بزند، کا نٌهو "ویروس ایدز بطور قطع و یقین در سال ۵۷ وارد ایران شد!"