ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 17.09.2008, 7:39
درسی از زیمبابوه

دکتر حسين باقرزاده
سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۷ – 16 سپتامبر 2008
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

«من این توافق‌نامه‌ را به این دلیل امضا كرده‌ام كه اعتقاد من به زیمبابوه و مردم آن عمیق‌تر از آثار زخم‌هایی است كه در جریان مبارزه بر من وارد شده است... به این دلیل كه امید من به آینده قوی‌تر از اندوهی است كه من به خاطر رنج‌های بی‌دلیل سال‌های ‌گذشته احساس می‌كنم». این سخنان را روز دوشنبه مورگان چانگرای در مراسم امضای توافق‌نامه‌ای برای شركت در یك دولت ملی در زیمبابوه ایراد كرد. او پس از سال‌ها مبارزه با رژیم خودكامه موگابه، اكنون قرار است زیر نظر او در یك حكومت ائتلافی شركت كند. این قرارداد پس از ماه‌ها مذاكره با وساطت رییس جمهور آفریقای‌ جنوبی حاصل شده است. بر اساس این توافق‌نامه‌، موگابه ۸۴ ساله كه نزدیك سه دهه با خشونت و اقتدار تمام بر زیمبابوه حكومت كرده و در یك دهه اخیر آن را به افلاس كامل كشانده است هم‌چنان در مقام ریاست جمهوری باقی می‌ماند و فرماندهی كل ارتش را در دست خواهد داشت. آقای چانگرای به عنوان نخست‌وزیر به اداره روزمره كشور می‌پردازد و از جمله، كنترل پلیس را به عهده گرفته است.

آقای چانگرای در انتخابات ریاست جمهوری در ماه مارس گذشته، انتخاباتی كه كنترل آن در دست نیروهای وابسته به موگابه بود، بیشتر از آقای موگابه رأی به دست آورده بود - ولی گفته شد كه او حد نصاب لازم ۵۰ در سد را كسب نكرده است، و انتخابات به دور دوم محول شد. در این دور كه در ماه ژوئن صورت گرفت، طرف‌داران موگابه و پلیس به تهدید و ارعاب و قتل طرف‌داران چانگرای پرداختند تا آن‌جا كه نامبرده به عنوان اعتراض از شركت در دور دوم اجتناب كرد و در نتیجه موگابه به عنوان برنده انتخابات اعلام شد. افتضاح این انتخابات به حدی بود كه از سوی بسیاری از كشورهای جهان مخدوش شناخته شد و محكوم گردید. دولت موگابه كه پیش از آن به علت كارنامه بسیار سیاه نقض حقوق بشر بارها از سوی جامعه جهانی محكوم شده و تحت تحریم قرار داشت، اكنون با تحریم‌های جدیدتری روبرو شده بود. بخشی از این تحریم‌ها كه به دلیل مخالفت روسیه و چین نتوانست از مسیر شورای امنیت سازمان ملل بگذرد مستقیما از سوی كشورهای غربی اعمال می‌شد.

حكومت موگابه كه در آغاز دهه هشتاد میلادی چهره‌ای انقلابی و مستقل داشت در طول سه دهه به یكی از خشن‌ترین، فاسد‌ترین و منحط‌ترین حكومت‌های جهان تبدیل شده و كشوری مرفه و ثروتمند را به روز سیاه نشانده است. بسیاری از مردم این كشور در فقر مطلق به سر می‌برند و حتا از تهیه خوراك روزانه خود و كودكانشان عاجزند. تورم سرسام‌آور ده‌‌ها میلیون درسد، پس‌اندازهای مردم را به صفر مطلق رسانده است. پلیس و ارتش و مزدوران حكومت، از هیچ جنایتی علیه مخالفان موگابه خودداری نمی‌كرده‌اند. از بطن چنین محیطی، «جنبش برای تغییر دموكراتیك» در سال‌های اخیر به رهبری مورگان چانگرای شكل گرفته بود و مبارزه می‌كرد. در این مبارزه، سدها نفر از فعالان این جنبش جان و زندگی خود را از دست دادند، هزاران نفر آواره و بی‌خانمان شدند، و آقای چانگرای خود بارها مورد اذیت و آزار و تهدید و ارعاب و بازداشت و سوء قصد و ضرب و شتم قرار گرفت. در یكی از این حملات در سال گذشته، آقای چانگرای را به شدت زدند و سپس او را كه له و لورده شده بود با سر و صورت زخمی و چشمان ورم كرده رها كردند و او یك‌سره روانه بیمارستان شد. آثار این زخم‌ها هنوز بر چهره آقای چانگرای باقی است.

آقای چانگرای در سخنان خود در روز دوشنبه از این زخم‌ها یاد كرد، ولی اضافه نمود كه اعتقاد او به زیمبابوه و مردم آن عمیق‌تر از آن‌ها است. او كه علا‌رغم همه خطرهای جانی از ناحیه حكومتیان در زیمبابوه باقی مانده بود و به مبارزه خود ادامه می‌داد امروز حاضر شده است با كسی توافقنامه امضا كند، و زیر نظر او به كار بپردازد، كه مسئول مستقیم بسیاری از این جنایات بوده است. او، هم‌چون غالب ناظرانی كه وقایع زیمبابوه را دنبال می‌كنند، می‌داند كه این توافقنامه ساخت و پایه‌های محكمی ندارد و به راحتی می‌تواند از سوی‌ موگابه مورد سوء استفاده قرار گیرد. علاوه بر این، او به همین دلیل می‌داند كه با حضور موگابه در رأس حكومت حل مشكلات اقتصادی و اجتماعی مردم ساده نخواهد بود و به سختی می‌توان سیر نزولی شدید كشور به سوی فقر و نابودی را كاملا متوقف كرد. در عین حال او معتقد است كه این موافقت‌نامه «بهترین فرصت برای ساختن یك زیمبابوه دموكراتیك، مرفه و مسالمت‌آمیز» است و می‌گوید به این دلیل آن را امضا كرده است.

آقای چانگرای البته می‌توانست از هرگونه توافق با رژیم موگابه سر باز زند و از خواست بركناری‌ او یك پله پایین نیاید. برای‌ این كار، او همه شرایط لازم را داشت. در داخل كشور، او از حمایت اكثریت مردم برخوردار بود، و این واقعیت نه از راه تبلیغات یا حدسیات یا نظرخواهی‌ها و بلكه از طریق صندوق رأی به ثبت رسیده و برای همه روشن بود. او در درون كشور با تحمل همه خطرات و حملات مقاومت كرده بود. در سطح بین‌المللی حمایت وسیعی را به دست آورده بود. رژیم موگابه بیش از هر رژیم دیگری در جهان مطرود بود و تحت تحریم قرار داشت. بسیاری از قدرت‌های بزرگ صریحا از بركناری موگابه و جانشینی چانگرای حمایت می‌كردند. ولی چانگرای می‌دانست كه همه این‌ها برای بركناری رژیمی خودكامه و خشن و متكی به نیروهای مسلح پلیس و ارتش ایدئولوژیك كافی نیست. او می‌توانست بر اصول خود ایستادگی كند و با شیطان دست ندهد، ولی‌ سقوط هر چه بیشتر مردم به ورطه فقر و مرگ را ببیند. خود منزه بماند، ولی نظاره‌گر خرابی هرچه بیشتر كشورش باشد. ایستادگی كند، و چه بسا شاهد بروز جنگ داخلی در زیمبابوه شود.

ولی چانگرای ترجیح داده است كه با موگابه كنار بیاید، گذشته‌ها را نادیده بگیرد و به آینده بنگرد، به خاطر مردمش غرور خود را فرو خورد و با دشمن سركوبگر خویش سازش كند. او می‌داند كه عمر سیاسی (و فیزیكی) موگابه بلند نخواهد بود، و وقتی نسیم دموكراسی در كشور بوزد و مردم اثر آن را نه فقط در هوایی‌ كه تنفس می‌كنند و بلكه به صورت غذا بر سر سفره‌های خود ببینند، قدر آن را بیشتر خواهند دانست و آن را پاس خواهند داشت. او استقرار دموكراسی را همراه با رفاه و مسالمت می‌خواهد و خشونت را نمی‌پذیرد. او نشان داده است كه در برابر یك رژیم خشن می‌توان خشونت به كار نبرد و در عین حال آن را به زانو درآورد. و اكنون با كنار آمدن با موگابه، چانگرای فصل جدیدی در تاریح سیاسی زیمبابوه گشوده است. او اعتبار سیاسی خود را وجه‌المصالحه توافقی كرده است كه به اعتقاد او راه گذار این كشور به دموكراسی و رفاه و مسالمت را هموار خواهد كرد. آینده نشان خواهد داد كه این انتظار تا كجا واقع‌بینانه بوده است. ولی‌تردید نباید كرد كه چانگرای با این اقدام خود گام مهمی در راه صلح و آشتی ملی برداشته است و با استقبال جهانی از این اقدام، تا حد زیادی از دردهای روزانه مردم این كشور كاسته خواهد شد.

چندی پیش در مقاله‌ای نوشتم كه ما (ایرانیان) مدعیان صریح یا خجول رهبری زیاد داریم، ولی «آن سان سو كی» یا «مورگان چانگرای» نداریم، و اضافه كرده بودم كه «یك آن سان سو كی یا مورگان چانگرای ایرانی می‌تواند نقش بزرگی در رهبری اپوزیسیون و شكل‌گیری یك جنبش آزادیخواهی و دموكراسی‌طلبی در ایران ایفا كند».(۱) حكومت‌های ایدئولوژیك و خشن ایران و زیمبابوه در سه دهه گذشته خصوصیات مشترك زیادی داشته‌اند. هر دو حكومت (به اضافه برمه) در صحنه جهانی نیز بیش از رژیم‌های دیگر مطرودند و تحت تحریم قرار دارند. ولی در زیمبابوه و برمه رهبرانی پیدا شده‌اند كه توانسته‌اند رژیم را به چالش بكشانند و دست كم در زیمبابوه این چالش اكنون به نتیجه‌ای رسیده و توانسته است نقبی‌ به سوی دموكراسی بزند. در ایران، ما چنین رهبرانی نداشته‌ایم، و اگر در آینده نیز پیدا شوند و بخواهند روشی مشابه كار آقای چانگرای را در پیش بگیرند بدون تردید از سوی بسیاری از نیروهای اپوزیسیون مورد تخطئه قرار خواهند گرفت.

ولی آیا چاره دیگری هم هست؟ مدعیان براندازی نزدیك به سی سال است كه این شعار را سر می‌دهند و برخی از آنان قربانیان زیادی نیز در راه مبارزه مسلحابه با رژیم جمهوری اسلامی از دست داده‌اند. نشستن به انتظار شورش خودجوش مردم هم سابقه چندان كمتری از آن ندارد. دلیلی در دست نیست كه این روش‌ها در ۳۰ سال آینده نیز نتیجه بهتری به دست دهد. راه دیگری كه در سال‌های اخیر از آن سخن زیاد رفته انقلاب‌های مخملی است. ولی یك مطالعه اجمالی از نمونه‌های معدودی كه چنین تحولی در آن‌ها صورت گرفته (جوامع باز یا نیمه‌ باز، نیمه دموكراتیك و غیر ایدئولوژیك) و تفاوت آن‌ها با جامعه ایران تحت جمهوری ایدئولوژیك خشن اسلامی نشان می‌دهد كه انتظار تحولی مشابه از این طریق در ایران تا كجا ناواقع‌بینانه است. البته می‌توان به این راه‌ها دلخوش كرد و سالیان دراز دیگری را در انتظار سرنگونی (خونین یا مخملی) جمهوری اسلامی نشست. یا این كه از دیگران، و به خصوص از جوامعی مانند زیمبابوه كه گرفتار ساخت‌های سیاسی و نوع حكومت‌هایی نزدیك‌تر به ما هستند، درس گرفت و راه برون بست از این كابوس 30 ساله را از كانال‌های عملی، مسالمت‌آمیز و آشتی‌جویانه دنبال كرد.

-------------
۱. http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/15817/