iran-emrooz.net | Wed, 13.08.2008, 8:22
ائتلاف بزرگ در برابر لایحه «ضد خانواده»
دكتر حسين باقرزاده
سه شنبه 22 مرداد 1387 – 12 اوت 2008
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
فراخوان (۱) چند تشكل زنان برای تشكیل یك «ائتلاف بزرگ» مركب از «هر گروه و دسته، و با هر ایدئولوژی و مرام، و از هر قوم و مذهب و جنسیتی» برای جلوگیری از تصویب لایحهای كه به حق آن را «ضد خانواده» نامیدهاند حركتی است كه از یك سو استیصال جامعه مدنی را از تأمین خواستهای ساده و پیشافتاده خود به نمایش میگذارد و از سوی دیگر رشد آگاهی و گسترش فرهنگ همبستگی ملی در مسایل حقوق بشری فراسیاسی و فراایدئولوژیك را در جامعه ما نوید میدهد. این ائتلاف، در واقع دومین حركت اجتماعی فراگیر در جامعه ما در سالهای اخیر بشمار میرود، كه اولین آن كمپین برای برابری (یك ملیون امضا) بوده است. و این واقعیت كه هر دوی این دو حركت به ابتكار زنان كشور ما شروع شده و رهبری آن نیز به دست آنان است، از یك تحول عمیق تاریخی در جامعه ما حكایت میكند. همزمان با شروع این حركت جدید، موج تبلیغاتی شدیدی علیه فعالان این حركتها همراه با حملات شخصی به برخی از نامآوران آنها و به خصوص شیرین عبادی از سوی رسانههای حكومتی به راه افتاده است. این حملات علاوه بر خطراتی كه برای این افراد پیش آورده است در عین حال گویای آن است كه تا چه حد حاكمیت از سوی این حركتها احساس خطر میكند.
خواستهای ائتلاف اخیر چیزهای عجیب و غریبی نیستند. اینان میگویند كه حكومت نباید به آزادی جنسی خانمان برانداز مردان - و به خصوص مردان متمول - میدان باز بدهد و به رفتار بوالهوسانه آنها مقبولیت قانونی ببخشد؛ نباید با رواج و مشروعیت بخشیدن بی قید و شرط به تنخری مردان از طریق صیغه، و حتا عدم لزوم ثبت آن، حیات و آینده زنانی را كه تن به چنین معاملهای میدهند و كودكان محصول این معامله را به خطر اندازد؛ و نباید منزلت نازل زن را در خانواده از آن چه كه هست پایینتر برد و زنانی را كه در چنبره فقر و خشونت و سركوب خانوادگی اسیر میشوند و راهی برای فرار از آن ندارند مستأصل كرد و آنان را به خودكشی یا دگركشی كشاند. این خواستها در هر جامعهای از جهان امروز به سادگی و از طریق بحث و اقناع قابل تعقیب و تحصیل است. ولی در جمهوری اسلامی، كسانی كه این خواستها را پیش میكشند گوش شنوایی نمییابند تا آنجا كه مجبور میشوند برای پیش بردن این خواستهای پیش پا افتاده خود به یك ائتلاف بزرگ ملی دست بزنند.
اهمیت و ضرورت این ائتلاف را میتوان با نگاهی به موج تبلیغاتی كه این روزها از سوی رسانههای دولتی زیر مجموعه امپراتوری دروغپراكنی كیهان به راه افتاده است دریافت. تجربه نشان داده است كه وقتی كه كیهان و اعوان و انصار آن رهبری یك حمله تبلیغاتی را علیه كسی به دست میگیرند و پروندهسازی را آغاز میكنند، نیروهای امنیتی و قضایی به دنبال آن دست به كار میشوند. حملات اخیر به فعالان زنان ظاهرا از سخنرانی پیام فضلی نژاد (۲) كه به گزارش ایرنا «چندی پیش» در جمع ۴۰۰ نفرهای در دانشگاه رامین اهواز ایراد شده شروع شده است. در آن سخنرانی، فضلینژاد كه سمت «پژوهشگر مؤسسه كیهان» را یدك میكشد، از فعالیتهای مدنی زنان (به خصوص كمپین برای برابری) و بخشی از نیروهای اصلاحطلب و نواندیشان مذهبی ایران تحت عنوان «شاخصهای گذار به جهانیسازی صهیونی» نام برده و اضافه كرده است كه در این شرایط «یك بار برای همیشه ... باید دین خود را به انقلاب اسلامی ایران ادا كنیم و در این راه، تنها به دلیران و دریادلان انقلابی محتاجیم». او در این سخنرانی مفصل خود از افراد زیادی از شیرین عبادی گرفته تا روحانیانی كه به گفته او «توسط رسانههای كمپین آیتالله شدهاند» نام میبرد و نقش آنان را در این «توطئه صهیونیستی جهانی» توضیح میدهد. لازم به توضیح نیست كه در قاموس كسانی كه خط سعید امامی و آمران و مجریان قتلهای زنجیرهای را دنبال میكنند این عبارات چه معنا دارد.
به دنبال این زمینهسازی «كیهانی» است كه رسانههای دیگر دولتی و از جمله «ایرنا» كه اكنون زیر نظر یكی از كیهانیان اداره میشود به موج حملات تبلیغی و دروغپراكنی علیه فعالان زنان دست میزنند. پخش «خبر» بهایی شدن نرگس توسلیان در كانادا از سویایرنا (ایرنا یك خبرگزاری است، و لابد آن چه كه پخش میكند «خبر» است) برای تحریك احساسات مذهبیعلیه مادر او شیرین عبادی، از شگردهای شناخته شده تبلیغاتچیهای حكومتی است. برای اینان كه هدف وسیله را توجیه میكند و مكر و خدعه و دروغ در برابر كافران (بخوانید، ناخودیها) مجاز و مشروع شناخته میشود مهم نیست كه گنه كردن آهنگری در بلخ از اصل ممكن است دروغ باشد؛ مهم این است كه میتوان به بهانه آن گردن مسگری را در شوشتر زد. و اكنون سازمانی كه ظاهرا كار آن «خبر»رسانی است و شعار خود را سرعت، «دقت و صحت» اعلام كرده است با اشاعه دروغی به تفتین علیه شیرین عبادی میپردازد و او و دخترش را وا میدارد كه برای امان یافتن از گزند محتسبان و میرغضبان مذهبی، رسما و علنا عقاید شیعی خود را ابراز كنند.
البته ایرنا به این بسنده نمیكند و به جای پوزش از دروغپراكنی خود، به تفتینهای جدید دست میزند. در «گزارش»3 دیگری از این «خبر»گزاری در روز دوشنبه، با الهام از سخنان پیام فضلینژاد كه در بالا به آن اشاره شد، با بافتن آسمان و ریسمان، كمپین برای برابری و تعدادی از فعالان آن، با مجاهدین و فداییان و صهیونیزم و سقط جنین و آمریكا و آیین بهائی و اشرف پهلوی و همجنسگرایی و سلمان رشدی پیوند خوردهاند. در این جا نیز هدف روشن است: پروندهسازی برای فعالان این كمپین و ترساندن آنان از ادامه این مبارزه. حاكمیت جمهوری اسلامی نه فقط از پاسخگویی به خواستهای ساده و پیش پاافتاده فعالان زنان و جامعه مدنی عاجز است و بلكه چنان از فعالیت آنان احساس خطر میكند كه به خشونتبارترین تفتینهای تبلیغاتی و كلامی برای صدمه زدن به آنان یا وادار كردن آنان به كنارهگیری از فعالیتهای مدنی آنان برآمده است. همزمانی این تبلیغات و دروغپراكنیها با فراخوان ائتلاف برای مبارزه با لایحه (ضد) خانواده نیز تصادفی نیست. كسانی كه در حكومت وظیفه اصلی اجتماعی خود را در تسهیل بوالهوسیهای مردان متمول و سرویس پایینتنه آنان به بهای تحقیر و سركوب زنان و از هم پاشیدن پیوندهای انسانی و عاطفی خانوادهها خلاصه كردهاند ظاهرا برآنند كه در صورت امكان به هر بهایی این ائتلاف نوپا را در نطفه خفه كنند و از فعالیت آن مانع شوند.
این واقعیت نشان میدهد كه چرا این ائتلاف لازم است و چرا باید ائتلاف بزرگ باشد و چرا به گفته صادركنندگان فراخوان، همه «ایرانیان آزادهای كه به سرنوشت زنان كشورشان و نیز به زندگی عادلانه بین زن و مرد در خانوادهای بر مبنای انسانیت و عطوفت میاندیشند» باید به این فراخوان پاسخ مثبت دهند و به ائتلاف بپیوندند. اگر حكومت در برابر خواستهای انسانی سادهای از این قبیل چنان مقاومت میكند كه حاضر است با دروغ و تفتین برای فعالان آن پروندهسازی كند و حیثیت و جان و آزادی آنان را به خطر اندازد، ایرانیان آزادهای كه به انسانیت و حقوق بشر اعتقاد دارند باید متقابلا به كمك این زنان حقطلب بشتابند و به آنان یاری رسانند. این خواستها خواستهایی انسانی و حقوق بشری است و هیچ مرز سیاسی و ایدئولوژیك و گروهی و فرقه ای نمیشناسد. فعالان حقوق زنان در صف مقدم فعالیتهای حقوق بشری در جامعه ما مبارزه میكنند و دهها نفر از آنان تاكنون تحت تعقیب و بازداشت و محكومیتهای زندان و جریمه و شلاق قرار گرفتهاند. آزادی جامعه در گرو آزادی زنان است. درست به همین دلیل مقامات حكومتی با خشونت با فعالان زنان برخورد میكنند - و درست به همین دلیل آزادیخواهان باید از هر امكانی برای كمك رساندن به جنبش زنان دریغ نكنند.
استقبال یك پارچه ایرانیان آزادیخواه از كمپین برای برابری نشان داد كه ارزشها و خواستهای حقوق بشری بهترین و قویترین پلاتفرمی است كه میتواند غالب گرایشهای سیاسی از راست و چپ، آشتیطلب و برانداز، انقلابی و اصلاحطلب، جمهوریخواه و پادشاهیطلب، مذهبی و لائیك، ملیگرا و قومگرا (یا ملیتگرا) را به خود جذب كند و مرزهای ایدئولوژیك و سیاسی و گروهی و فرقه ای را در هم شكند. اكنون با صدور فراخوان جدید فرصتی دیگر به دست آمده است تا این تجربه همبستگی ملی تكرار شود. باید از این فرصت استقبال كرد و همچنان كه صادركنندگان فراخوان گفتهاند «هر گروه و دسته، و با هر ایدئولوژی و مرام، و از هر قوم و مذهب و جنسیتی، در هر كجای عالم كه زندگی میكنند» به این ائتلاف بپیوندند و همراه با فعالانی كه مستقیما در حال مبارزه علیه لایحه (ضد) حمایت خانواده هستند به مقاومت در برابر آن برخیزند. حكومت در صدد تصویب لوایح ضد حقوق بشری دیگر نیز هست - از جمله، لایحه مجازات اسلامی كه نه فقط مجازاتهای خشن معمول گذشته را تأیید و تشدید میكند و بلكه جرایم تازهای (از جمله ارتداد) را بر جرایم مرگآور پیشین نیز میافزاید. مبارزه مؤثر با این موج وسیع لوایح و قوانین خشونتبار و ضد حقوق بشری در گرو شركت هرچه وسیعتر نیروهای آزادیخواه است.
--------------
1 http://www.iran-emrooz.net/index.php?/news1/16480/
2 http://www.elaw.ir/archives/news/2008/08/000869.php
3 متن كامل این «گزارش» ظاهرا از سایت ایرنا برداشته شده است. خلاصهای از آن را میتوانید در نشانی زیر ببینید:
http://balatarin.com/permlink/2008/8/11/1371608