iran-emrooz.net | Mon, 14.01.2008, 2:41
سخنی با دکتر حسن حبيبی
عليرضا كرماني
جناب آقاي دكتر حسن حبيبي؛
آنچه مرا بر آن داشت تا برگي سياه كنم و اين چيزها را بنويسم، بازداشت خانمها و آقاياني در صحن دانشگاه و بهبهانهي برگزاري مراسم مستقل براي گراميداشت شانزدهم آذرماه است. اينك بيش از يك ماه است از آنان خبري نيست و همچون موارد ديگر، داستان بيشتر به آدمربايي ميماند تا بازداشت قانوني.
همچنين، اينكه آقاي سعيد حبيبي، برادرزادهي شماست، از يكسو و از سوي ديگر، اينكه اين دستگاه، ساليان سال از چهرهي نجيب شما بهرهبرداري كرده است، مرا به فكر انداخت تا از شما بخواهم دستكم در راه نيكخواهي براي همان دستگاه هم كه شده، "از خويش برون آييد و كاري بكنيد."
گماندارم؛ شما هنوز باور داشته باشيد كه هيچ انديشهاي را نميتوان با سركوب حذف كرد؛ زيرا هر انديشهاي در هستي بيرون از ذهن، از وزن و پايگاهي برخوردار است به اندازهي خود و نميتوان با بريدن سر و پاي آدميان يا كشيدن تن آنان، همه را به اندازهي تخت حاكم درآورد.
شما كه در روزهاي انقلاب و پس از پيروزي و هنگام تهيهي پيشنويس قانون اساسي و تصويب آن، در جريان ديدگاههاي مردم و رهبران بودهايد، بهتر از هر كس ميدانيد؛ رويهاي كه در برابر ديگرانديشان و نيز شيوهاي كه براي بازداشت و زندانيكردن كسان بهكار گرفته شده است و ميشود، با پيماني كه رهبران با مردم بستهاند، همخواني ندارد و ميتوان آنرا پيمانشكني نام نهاد.
از شما ميپرسم؛ آيا بزرگداشت سالگرد شانزدهم آذر، آنهم در فضاي دانشگاه و گيريم با نام دانشجويان عدالتخواه و برابري طلب يا چپ يا هر نام ديگري از اين دست، با قانون اساسي يا همان پيمان دوسويهي مردم و رهبران مغايرت دارد يا ربودن و بردن آدمها به جايهاي پنهان از چشم قانون و بروز دادن رفتارهاي شرمآگين؟ مبادا با اين آقايان و خانمها هم رفتاري بشود بهگونهي رفتاري كه بر سه دانشجوي دانشگاه اميركبير رفت و آزار و شكنجه و...
در تبليغات خبري، ميخوانيم و ميبينيم و ميشنويم كه آنچه را در زندانهاي گوانتانامو و ابوغريب رفته است، شرمآور ميخوانند، اما مانند همان رفتارها را پي ميگيرند. پرسش اين است كه آيا از نگاه برخي، نسبت آنان با زنان و كارگران و دانشحويان و اقوام ايراني، نسبت نيروي اشغالكننده است با مردماني از سرزميني ديگر؟
شايد نيروهاي گمنام، به شما خبرهايي داده باشند، اما بازداشت اين شمار از دانشجويان و فعالان سياسي، اگر همراه با آگاهيهاي روشني براي همگان نباشد، بهگونهاي "تشويش اذهان عمومي" خواهد بود.
نهتنها حق خانوادهي هر بازداشتشده كه حق مسلم تكتك ايرانيان است؛ از جاي نگهداري و اتهام كسانيكه بههر بهانه بازداشت و زنداني ميشوند و نيز رفتاري كه با آنان ميشود آگاهي داشته باشند؛ چرا كه آنچه كارگزارن نظام ميكنند، قانون نيست، بلكه آنان بايد بر پايهي قانون رفتار كنند و مردم حق دارند بدانند كه كارگزاران نظام چهميكنند و بر چه پايه.
اينهمه پايفشردن بر رفتار فراقانوني، اگر براي آن است تا مردم بپذيرند كه آنچه شحنه و گزمه ميكند، همان قانون است، تلاش بيهودهايست كه فرجام ناخوشايندي براي همه دربرخواهد داشت. نميدانم صحنههايي از خشم مردم پاكستان را كه بهبهانهي درگذشت خانم بينظير بوتو سرريز كرد، ديدهايد يا نه و نيز در مقياسي بسيار كوچك، اما درست مانند آن را همين چند هفته پيش و در اقليد فارس؟ آقايان با نام و گمنام، خود ميدانند كه اينگونه رويدادهاي خشمگنانه، اگر همزمان در بيش از بيست شهر روي دهد، توان رويارويي ندارند و آنگاه ديگر نه از تاك، نشان ميماند و نه از تاكنشان.
از شما كه به "ائمهالمسلمين" نزديك هستيد، خواهش ميكنم هم نصيحت بفرماييد و هم بسپاريد كه آگاهيرساني روشني از وضعيت بازداشتشدگان سالروز شانزدهم آذر انجام بگيرد؛ آنهم بدون برچسبهاي ناچسب از گونهايكه به سه دانشجوي دانشگاه اميركبير زدند يا بسياري موارد پيش از آن كه هربار نيز دروغ بودن اتهامها روشن شد.
راستي؛ ضمن نصيحت، اين نكته را هم يادآوري بفرماييد كه ايرانيان از ديرباز تاكنون، دروغ و رياكاري را دوستنداشتهاند و ندارند. چشمبهراه و گوشبهزنگ ديدن و شنيدن نتيجهي كوششهاي شما ميمانم.
با ادب و احترام؛ عليرضا كرماني
روزنامهنگار