iran-emrooz.net | Mon, 10.12.2007, 17:36
مسیر متضاد تاریخ و طبیعت
امیر مومبینی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
اکنون به روشنی میتوان دید که انقلاب زیستبومی با پیام مرگ و ویرانی خود را به زندگی نزدیک میکند. آنان که در دگرگونیهای نور، آب، هوا و خاک کرهی زمین پژوهش میکنند و رها از سودای جامعهی فسیلی میکوشند چند و چون خطر و امکانات بشر برای مقابله با آن را ارزیابی کنند خود دچار چنان هراسی میشوند که بدون پناه بردن به احتمال و شانس نمیتوانند پیام شادیبخشی برای آیندگان داشته باشند. واقعیت تلخ این است که اگر از کاربرد زبان رسمی خاص سیاست پرهیز کنیم و بحران زیستبومی را با زبان واقعیت شرح دهیم آن وقت ناچار باید بگوییم برای خیلی از کارها دیگر دیر شده است و نبرد ما تنها بر سر آن بخشهایی از شرایط و محیط زیست است که هنوز امکاناتی برای نجات آنها وجود دارد.
چه کارهایی دیر شده است؟
- جلوگیری از تکامل جامعهی فسیلی در مسیر متکی شدن جهان به سوخت فسیلی و هستهای، یعنی متکی شدن جهان به مصرف بیبازگشت محیطزیست، یعنی زندگی کردن از طریق تولید شرایط مرگ.
- جلوگیری از واژگونی جهان متکی بر روستا و طبیعت و چرخهی طبیعی زیست. جلوگیری از پایمال شدن جنگلها و مرتعها و خاک سرشار از زندگی توسط آسفالت و سیمان و آجر و پلاستیک.
- جلوگیری از رشد انفجاری جمعیت بشر و جمعیت حیوانات خوراکی. گزینش حیوانات مناسبتر برای خوراک و کاستن شدید جمعیت برخی حیوانات، خصوصاً گاوها، این ماشینهای دودزای طبیعت.
- جلوگیری از تولید بمبهای هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی. جلوگیری از جنگهای عظیمی که خود ویرانکنندهی محیطزیست و بزرگترین محرک پیشرفت تکنولوژی کثیف شدهاند.
- جلوگیری از گسترش جامعهی مصرف و اقتصاد بازار آزاد در شکل رایج آن، همراه کردن دموکراسی سیاسی با نوعی از کنترل دموکراتیک اجتماعی بر اقتصاد و تکنولوژی، با هدف انطباق آن با نیازهای انسان و زیست و مصالح زیستمحیطی.
- جلوگیری از نابودی هزاران هزار انواع موجوداتی که دیگر وجود ندارند و زندگی نوع آنها فدای خودپرستیها و هوسهای بشر شده است. آیا توحشی بالاتر از این هست که نوع جانور رشدیافته و زیبایی چون یوزپلنگ به دلیل رواج پالتو پوست و یخهی پوست یوز از بین برود؟ یا فیل شکوهمند و ارجمندی را به خاطر عاج آن از پای در آورند؟
آیا انسان میتواند یا میخواهد این خطاهای خود را جبران کند؟ هیچ روشن نیست. جامعهی بشری اکنون در دورهی جشنهای پیروزی فردگرایی و بازار آزاد و مصرفگرایی بر جمعگرایی و کنترل اجتماعی به سر میبرد. میلیونها سیاستورزی که پس از شکست دیکتاتوریهای «سوسیالیستی» تازه متوجهی مزهی بازار آزاد و فردگرایی شدهاند به دشواری میتوانند در چنین لحظات جنونآسایی یک بار دیگر سخن از ضرورت کنترل اجتماعی و مصرف کنترل شده بشنوند؟ یکی از دشواریهای بشریت این است که نظام کنترل اجتماعی هنگامی پیر و مغلوب شد که خود تازه میبایست متولد میشد و نظام بازار آزاد و جامعهی مصرف و فردگرایی هنگامی خویشتن را در اوج پیروزی میبیند که میبایست مغلوب شده و از دروازهی تاریخ بیرون رانده میشد. در این مقطع زمانی مسیر تمدن بشر و مسیر محیط زیست در جهت خلاف همدیگر قرار دارند. جامعهی موجود جامعهی مصرف است، طبیعت موجود طبیعت مصرف شده است. جامعهی موجود جهان را به یک بازار تبدیل کرده است و تولید و مصرف جنونآسا، رقابت بیحد و مرز در تولید و بازار، بارزترین مشخصههای آن است. طبیعت اما پیر شده است و دیگر گوشت تنش پاسخگوی آبگوشت کاپیتالیسم نیست. تا بیست سال دیگر اقیانوسها و دریاها از ماهی تهی خواهند شد و قیمت هر کیلو ماهی پرورشی احتمالاً برابر یک پنجم کل حقوق یک کارمند خواهد شد. آب و خاک به سرعت از نعمت تهی میشوند. آفریقا به سوی خشکسالی پایدار قارهای سوق داده میشود که با قحطی و مرگ میلیونی انسانها همراه خواهد بود. خاورمیانه گرمای نزدیک به ۶۰ درجه را تجربه خواهد کرد و اروپا دچار سیلهای هولناک و برآمدن سطح آبها و فرو رفتن شهرهای پست ساحلی خواهد شد. حال طبیعت از کاپیتالیسم و مدرنیسم و جامعهی مصرفی و بازار آزاد و تکنولوژی سیاه به اصطلاح «سوسیالیستی» به هم خورده و مشغول استفراغ شده است. با این همه سه میلیارد چینی و هندی تازه شروع کردهاند به تولید نوع مدرن و هر روزه میلیونها تن کالا را به قیمتی نزدیک مفت به سوی بازار آزاد جهان سرازیر میکنند. در حالی که طبیعت و زندگی فریاد میکشند و کمک میخواهند آمریکا و چین و هند و روسیه، این ارکان تخریب طبیعت، همچنان به مسابقهی تولیدی تسلیحاتی خود شتاب میدهند و هیچ کدام نمیخواهند به حساب خود کاری برای بحران زیستبومی انجام دهند. طبیعت از بیماری استفراغ میکند اما پیشرفتهترین کشور دنیا یعنی آلمان بدترین خودروهای جهان را تولید میکند. مسابقهی جوامع بشری هنوز مسابقهای در مسیر افزایش تولید و گسترش مصرف و بالا بردن رفاه و اندوختن ثروت است. مسابقهی طبیعت با جوامع بشری اما در سمت عکس آن است. مسیر طبیعت مسیر الزامآور کاهشتولید، تحدید مصرف، پایین آوردن رفاه و پایان دادن به ثروتاندوزی لگام گسیخته است. کرهی زمین درک جدیدی از تولید و مصرف و رفاه و ثروت را میطلبد، درکی که مطابق با آن رفاه از رفاه طبیعی شروع میشود، از داشتن هوا و آب و خاک تمیز و کافی برای زیستن.
با همهی تضادی که در سمتگیری جامعهی معاصر و سمتگیری طبیعت وجود دارد، جای امید هنوز وجود دارد. مسأله بر سر مرگ و زندگی است و انسان و جامعهی پیشرفتهای که او ساخته است میتواند و باید به خود آید و بپا خیزد. در مسابقهی جاری بین جامعه و طبیعت، در مسابقهی بین سرعت اقدامات مثبت جامعهی بشری و سرعت تحولات منفی طبیعت، هر ساعت و هر روز یک فرصت مهم است که نباید از دست برود.
نمودارهایی از خطر:
- در نتیجهی گرمایش زمین، یخ و برف منطقهی سیبری در روسیه با سرعتی سرسامآور آب میشود. در زیر یخهای این منطقه انبار عظیمی از گاز متان و انواع دیگر گازها وجود دارد که با نازک شدن سطح یخ آمادهی فوران میشوند. هم اکنون در برخی نقاط منطقه گاز متان به بیرون نشت کرده و مشتعل شده است. با نازک شدن و سرانجام آب شدن یخهای سیبری آن چنان مقدار عظیمی از گاز در هوا رها خواهد شد که به تنهایی به اندازهی مجموع گازهای مجموع وسایل موتوری و سوختفسیلی جهان جو را آلوده خواهد کرد. برخی معتقدند که این تحول هولناک ممکن است تا دو سال دیگر صورت بگیرد.
- در زیر دریاها و اقیانوسها بزرگترین منابع گاز متان وجود دارد. دانشمندان زیادی معتقدند که با افزایش دو تا سه درجه بر گرمای زمین تحولاتی پدید میآید که باعث فوران این گازها به سطح دریاها و اقیانوسها و منفجر شدن آنها خواهد شد. در چنین صورتی شعلههایی به ارتفاع صد متر میتواند بر سطح اقیانوسها پهن شود و خود همچون یک بخاری جهنمی هراسآور جو را به جوش آورد و با افزودن شدید بر ضخامت و غلظت لایهی گازی پیرامون زمین زندگی را در زیر لحاف جو خفه کند.
- بر اساس محاسبات دقیق انجام یافته، از حدود ۴۰ سال پیش تا کنون بیش از بیست در سد از درخشندگی آفتاب در زمین از بین رفته است. یعنی در این زمان روشنایی کرهی زمین نسبت به چهل سال پیش بیش از بیست درصد کمتر شده و جهان تاریکتر شده است. علت این اتفاق ذرّات است که توسط ماشینها و کارخانجات به هوا ساطع میشود و جلو تابش آفتاب را میگیرد و نور را به فضا بازتاب میدهد. با نسب فلیترهای جدید در لولههای خروج دود در خودروها و برخی از کارخانهها مقدار ذرات منتشره در هوا کم شده است و تدریجاً بر روشنایی روزانهی برخی شهرها از جمله در اسکاندیناوی افزوده شده است. اما در نتیجهی این تصفیهی هوا از ذرات اتفاق عجیب دیگر افتاده است. از آنجا که از ضخامت گازهای گلخانهای اطراف زمین کم نشده بلکه تنها از حجم ذرات معلق در هوا کم شده است، روشنایی بیشتر هوا، یعنی تابش بیشتر خورشید، باعث شتاب گرفتن باز هم بیشتر دما شده است. در چنین شرایطی مسئولان امر هنوز نمیدانند آیا بگذارند هوا همچنان تاریکتر شود و یا بدون توجه به گرمایش زمین هوا را روشنتر کنند. احتمالأ بزودی شاهد برداشتن فیلترهای تصفیه ذرات از جلو دودکشهای وسایل موتوری خواهیم بود، چرا که گرمایش مسألهای بازهم شدیدتر از تاریک شدن تدریجی کرهی زمین است. یکی از پیشنهادهای مطرح در آمریکا (اگر چه خیالی) این است که از راه کاهش تابش از شتاب گرمایش جلوگیری شود. ناسا پیشنهاد کرده است که با نصب آینههای عظیم پیرامون کرهی زمین نور خورشید را به فضا باز گردانند و از این طریق با گرمایش مقابله کنند هر دوی این حوادث، هم گرمایش زمین و هم تاریک شدن زمین تأثیر بس مخربی بر کشاورزی و زندگی گیاهی کرهی زمین دارند. بدین گونه، ما کمکم با چنان بحرانهای زیست بومی رو به رو میشویم که در مقابله ی با آنها باید خود از بحرانهای دیگری کمک بگیریم. این همه نشان میدهد که بحران پیچیده و پیچیدهتر میشود.
نظر کاربران:
با نوشتهی آقای مومبینی کاملا موافقم.
ما انسان های دوپا داریم درعمل نشان می دهیم که لیاقت زندگی برروی این کرهی زیبا و بی تا را نداریم . بروبرگرد هم ندارد. همه به مسابقه ی تولید و مصرف روی آوردهایم و شوربختانه پایانی هم برآن دیده نمیشود. وقتی این جستار کوتاه و مفید را خواندم، یکباره به یاد بخش نخست فیلم علمی-تخیلی " متریکس " افتادم وآن سکانس فراموش نشدنیاش که آن آدم ماشینی هوشمند به فرمانده مورفیوس اسیر می گوید که "شما آدمها برخلاف تصور خودتان پستاندار نیستید ، چرا که پستانداران معمولا یک توازنی با محیط زیست شان برقرار میکنند. ولی شما این چنین نیستید. آنقدر از منابع محیط زیست تان مصرف
می کنید تا این منابع ته می کشد و سپس به جای دیگری کوچ می کنید و روز از نو، روزی از نو!" سپس به آن فرمانده اسیر می گوید "در میان همه موجودات زنده فقط یک موجود شبیه شماست : ویروس! ...ما هم پاد زهرتان هستیم ."
حالا حکایت ماست. انگار جز نابودی انسان که این روزها سالگرد ۶۰ سالگی تدوین اعلامیه حقوقاش را جشن گرفته ایم ، راهی برای نجات وحفظ این کره ی آبی- خاکی زیبا وجودندارد. دارد؟!