ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 20.05.2005, 23:46
ایران: سرزمین حیرت‌ها و حسرت‌ها

مسعود نقره‌کار
شنبه ٣١ ارديبهشت ١٣٨٤

ایران ما یکی از شگفت‌انگیزترین سرزمین‌های جهان است : سرزمینی با تاریخی ۲۶۰۰ ساله ، یا به روایتی ۷۵۰۰ ساله، که ادعا می‌شود نطفه‌ی منشور " حقوق بشر" با فرمان پادشاهی از این سرزمین در ۵ قرن قبل از میلاد مسیح در این دیار بسته شد، سرزمینی با پیامبری که "پندار نیک ، گفتارنیک و کردار نیک " پیام‌اش بود. اما دراین سرزمین تا پیش از اَنکه به فرمان جانشینان پیامبری دیگر اندیشه‌ها‌ی بارور و خاک زاینده‌اش به جنون و خون کشیده شود نیز چیزی بنام "حقوق بشر" در اَن جاری و مرعی نشد ، و صاحبان پندار و گفتار و کردار نیک در حبس پوسیدند، به قتل رسیدند ، و یا پندار و گفتار و کردارشان را در پستوی خانه‌ها و صندوقخانه‌ها پنهان کردند.
سرزمینی که حمله‌ی غارتگرانه‌ی اعراب راهگشای حملات قبایل عقب مانده دیگر به اَن شد که علیرغم جانفشانی‌ها و تلاش‌ها‌ی روشنگرانه‌ی پراکنده ، بر بسترجنایت پیشگی و حماقت رهبران جامعه و بی‌لیاقتی و زبونی برخی از حکمرانان ایرانی و نیز شرایط اجتماعی، فرهنگی ، مذهبی و جغرافیائی ، بیش از پیش به کشتگاه نفرت و کینه و دگراندیشی کشی و عقب ماندگی بدل شد.
سرزمینی خاستگاه رخداد‌های حیرت انگیز، که به دنبال ده‌ها جنبش سیا سی ، اجتماعی و دینی سرانجام انقلاب مشروطه در اَن رخ داد، و نخستین سرزمینی شد که در منطقه‌ای وسیع بانگ آزادی و مساوات وقانون از اَن بر خواست. اما دریغ که حسرت اَزادی و مساوات و قانون بر دل‌های عاشق آزادی ماند و لغزش‌ها و خطاها‌ی "منورالفکرها " و بخشی از مردم و نیز شرایط جامعه مشروطه را به سوی ناکجا اَباد کشاند ، مشروطه‌ای که "مشروعه خواهان " نیز مترصد ذبح شرعی‌اش بودند.
سرزمینی که گرچه مشروعه خواهان‌اش خون اَزادی و مساوات و قانون را برپهنه‌اش ریخته‌اند اما حتی نابهنگام‌ترین و خشن‌ترین اولادشان ، یعنی جمهوری اسلامی نیز هنوز نتوانسته است به ذبح شرعی اَزادی و مساوات وقانون بنشیند.
باری ، گفتن و نمونه دادن در باره اینکه ایران ما یکی از حیرت انگیز‌ترین سرزمین‌های جهان است حدیث کهنه شده‌ای ست ، و براستی چه چیزی حیرت انگیزتر از سلطه‌ی بیش از ربع قرن جمهوری اسلامی و رهبران‌اش بر این دیار و مردمان رنج کشیده‌اش؟، و شاهد مثال هم شاید همین چند گفته و نکته در باره‌ی نحوه مدیریت و ارائه رهنمود برای اصلاح جامعه از سوی یکی از کاندید‌های انتخاب ریاست جمهوری ، یعنی آَقای‌ هاشمی رفسنجانی یکی از پرنفوذ‌ترین رهبران حکومت اسلامی باشد، کاندیدی که "ربع قرن تجربه مدیریت"‌اش در جمهوری اسلامی را یک "سرمایه ملی" ‌جا زده است. (۱)

********

هاشمی رفسنجانی و چند فقره جنایت

- انتخابات ریاست جمهوری در راه است ، علیرغم بادست پیش کشیدن‌ها و با پا پس زدن‌ها و ترفند‌های چند ماهه بالاخره آقای ‌هاشمی رفسنجانی "داروی تلخ را مصرف کرد"(۲) و کاندیداتوری خود را اعلام نمود چرا که خود نیز می‌داند بهترین شانس را برای کسب این مقام داراست. اما هم وا ژه انتخابات ، به عنوان نمودی از دمکراسی ، و هم اَدمی به نام علی اکبر‌هاشمی رفسنجانی، نماد رهبری سیاسی یک حکومت ارتجاعی ، از موارد حسرت و حیرت در این سرزمین‌اند.

- انتخابات در سرزمینی که یک نفرخود را نماینده خدا و پیغمبر ، و جانشین امام بخواند و حرف اَخر را در هر عرصه‌ای بزند وقوانین اساسی‌اش هم ۱۴۰۰ سال پیش نازل شده باشد ، حیرت انگیزو حسرت ساز نیست؟ سرزمینی که اَنچه به نام انتخابات به خورد مردم‌اش می‌دهند چیزی جز انتصابات نیست ، یعنی کاندیداها می‌باید از صافی‌ی یکی از نمادها ونهاد‌های ارتجاعی که شورای نگهبان باشد بگذرند وتا اَن جا که امکان دارد به لباس این نماد و نهاد ملبس شوند تا جواز ورود به بازی‌های انتصاباتی را بگیرند، وسپس بخشی ازمردم نیز از میان دستچین شده‌ها به ناچار به برگزیدن میان بد و بدتر روی اَورند.

اَقای‌هاشمی رفسنجانی هم که به گفته‌ی اَقای بنی صدر- رئیس جمهور بر کنار شده‌ی جمهوری اسلامی - از همان روز‌های اول انقلاب" همه کاره بودند"(۳)، در این بساط به عنوان یکی ازپر نفوذ‌ترین و موثر‌ترین شخصیت‌های جمهوری اسلامی ، نماد سیاست ورزی و سیاست بازی در حکومت اسلامی بوده و هست. او تائید کننده و تحکیم کننده‌ی نظام ولایت فقیه و شورای نگهبان است ، و نیز رئیس یکی از ارگان‌های فرا قانونی به نام "مجمع تشخیص مصلحت نظام "، مجموعه‌ای که رابطه شان با پدیده‌ای به نام اَزادی و دموکراسی حکایت جن و بسم الله است. البته ایشان با تیز هوشی‌ی فرصت طلبانه ا ش پیش از اعلام کاندیداتوری‌اش گاه ژست‌های دموکرات منشانه هم گرفته‌اند که دیگر حنای بی‌رنگی ست، که این گفته‌ی ایشان نمونه ایست : " اگر رسانه‌ها حقایق را صادقانه به مردم بگویند اَن‌ها نیز به خوبی انتخاب می‌کنند و انسان‌های نا صالح کنار می‌روند"(۴) اما همگان می‌دانند که انسان‌ها‌ی صالحی که حقایق را در باره‌ی ایشان ، که یکی از ناصالح‌ترین افراد جامعه هستند، گفتند درشکنجه گاه‌های رژیم به سر می‌برند و روزنامه‌های حقیقت گو نیز تعطیل شده اند. البته اَقای رفسنجانی برای نشان دادن یک نمونه ی" صالح " روزنامه‌ی جمهوری اسلامی را مثال می‌زنند، که می‌توان حدیث مفصل از این مجمل خواند.

- باری ، بیانیه اعلام کاندیداتوری‌هاشمی رفسنجانی که در بیستم اردیبهشت ۱۳۸۴ منتشر شد یکی از ریاکارانه‌ترین بیانه‌های این" سرمایه ملی" در" ربع قرن مدیریت"‌اش است. این بیانیه بار دیگر نشان داد که " دروغ مصلحت اَمیز" ! از مبانی فلسفی اندیشه و رفتار این "سرمایه ملی "ست. در این سند - که پرداختن به اَن هدف این مقاله نیست - ایشان ادعا می‌کنند" کشور رادرمسیرتوسعه و اعتدال" به رئیس جمهور بعدی –خاتمی ـ سپرده اندواگر انتخاب شود با ادامه‌ی مدیریت‌اش " توان ملی کشور را درهمه زمینه‌ها افزون و معضل بیکاری را حل خواهد نمود"و"... فقر، فسا د و تبعیض را به معنای واقعی کلمه ریشه کن خواهد کرد". و نیز فرموده‌اند که می‌اَید تا با شعار "همه با هم" مسیر "اَزادی ، اَسایش و همزیستی مسالمت اَمیزباجهانیان را طی کنیم و...." ! یعنی همان "همه با هم "ای که در پرتو اَن، امام ایشان ، "عارف الهی" و "پیر جماران "، خون ده‌ها هزار نو جوان و جوان ایرانی را بر خاک مهینمان ریخت ، اَزادی را به بند کشید ، نفاق و کینه را درجامعه جاری ساخت ، گورستان‌هاو زندان‌ها و شکنجه گاه‌ها را اَباد کرد ، شیوع گسترده فقر و فسا د وفحشا را در جامعه سبب شد و حیثیت ایرانیان را در جهان بر باد داد. در این بیانیه اَ قای رفسنجانی از حقوق فردی ایرانیان ، از " امنیت ، رفاه و اَزادی " سخن گفته است ، حقوقی که "عالیجناب سرخپوش "، طی ربع قرنی که مسئولیت‌های حیاتی در میهنمان داشته، در زمره مثله کنندگان‌اش بوده است.

- برشمردن اینکه اَقای رفسنجانی در مقام‌های کلیدی چه کرده‌اند کار سخت و پیچیده‌ای نیست : ایفای نقش درفجایع سال‌های ۶۰ و ۶۱، کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در سال ۶۷، قتل‌های زنجیره‌ای ، کشتار مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی درخارج کشور، به بند کشیدن مخالفین سیاسی خود- که به زندان انداختن روزنامه نگار و نویسنده شجاع ، اکبر گنجی، نمونه‌ای ست - فقره‌هائی از کارهای ایشان است.( ۵) طبیعی ست که ایشان به دلیل ویژگی‌های صنفی و شخصیتی نیز در رابطه با جرائمی که مرتکب شده‌اند خود را به فراموشی بزنند و از اینکه مردم نیز یک بار دست رد بر سینه شان زد ند ککشان هم نگزد و به این نیز نیندیشند که چرا "در دهه‌ی اَغاز هفتاد سالگی‌اش به نحو حزن انگیزی تنها مانده است "(۶). واقعیت این است که قدرت باردیگر ایشان را" عارفانه مست کرده است ".

*********
اَ قای‌هاشمی رفسنجانی اَن هنگام که" سردار سازند گی" بودند در کابینه و بساط شان افرادی چون علیمحمد بشارتی، علی فلاحیان ، اسدالله لاجوردی و.... انجام وظیفه می‌کردند ، قاتلینی مورد تائید رفسنجانی که کشتار دگراندیشان عبادت و کسب و کارشان بود. بد نیست از باب یاداَوری نگاهی به این "عبادت وکسب و کار بیاندازیم ":
علیمحمد بشارتی : قائم مقام وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی و وزیر کشورکابینه‌ی اَقای رفسنجانی از "متفکرین و برنامه ریزان " گروه قنات در شهر جهرم بود، گروه‌ای که اَزار و اذیت ، شکنجه و کشتار دگراندیشان و مخالفین سیاسی و عقیدتی‌ی جمهوری اسلامی از وظائف شان بود. این گروه قربانیان خود را پس از شکنجه‌های وحشیانه به قتل می‌رساندند و سپس اجساد اَنان را درون قنات‌های اطراف جهرم می‌انداختند. شاهدان عینی جنایات این گروه شهادت می‌دهند : "..... قناتی‌ها به سوی بیمارستان شهر جهرم راه افتادند تا بقول خودشان کار چند مجروحی که براثر شکنجه‌ی آنان در بیمارستان بستری بودند را یکسره کنند. کارکنان و رئیس بیمارستان مقاومت کردند و سعی کردند مانع ورود آنان به بیمارستان شوند اما قناتی‌ها با تهدید و تیراندازی در حیاط بیمارستان و شکستن درو پنجره ، وارد بیمارستان شدند.....آنان به اتاق احمد حکیمی نژاد رفتند و اَنچنان او را بر تخت بیمارستان به رگبار مسلسل بستند که خون از دیوارها و سقف اتاق جاری شد....سپس به اتاق حمید غفوری رفتند. سرم را از دست او دراَورده و سوزن اَن را در چشم حمید فرو کردند و پیکر نیمه جان او را با همان تخت بیمارستان با خود بردند...... چند روز بعد مامورین ژاندارمری جسد حمید را پیدا می‌کنند، جسدی متلاشی شده...تمامی ناحیه کمر با اَتش سیگار سوخته بود، ناحیه شکم و سینه با کارد و چاقو ورق ورق شده بود، چشم‌ها را از حدقه در آورده بودند، بینی و اَلت تناسلی‌اش را بریده بودند و....."(۷)
و اَقای‌هاشمی رفسنجانی وزارت کشور میهنمان را به دست مغز" متفکر و برنامه ریز " چنین گروهی داد تا او نیز چون ریاست جمهورش خاک بر چشم مردم بپاچد و فرمایش بفرمایند که: " اَمریکا و دنیای غرب از اسلام می‌هراسند چون از درون تهی بوده و..." یا "ایرانیها اکنون به اَن درجه از آگاهی و پختگی رسیده‌اند که بتوانند عقاید خود را اَزادانه بیان کنند..." و سخن از "اَزادی فعالیت سیاسی احزاب " بکند !(۸)

***********
علی فلاحیان ، وزیر اطلاعات کابینه اَقای رفسنجانی نیز یکی از " برنامه ریزان " کشتار مخالفین جمهوری اسلامی در خارج کشور و قتل‌های زنجیره‌ای است.
جنایت کافه میکونوس( اَلمان- برلین) یکی از ده‌ها کشتاری ست که وزیر اطلاعات کابینه‌ی اَقای رفسنجانی و دارودسته‌اش مرتکب شدند. هفدهم سپتامبر سال ۱۹۹۲ مزدوران جمهوری اسلامی دکتر صادق شرفکندی و یارانش را در برلین به قتل رساندند اما این بار جمهوری اسلامی نتوانست همچون جنایات مشابه‌ای که درفرانسه، سوئیس ، اتریش و... مرتکب شده بود به راحتی بگریزد. دادگاه برلین پس از حدود چهار سال رسیدگی به این پرونده رای شجاعانه‌ی خود راصادر کرد، این دادگاه پس از بررسی مدارک و شواهد و شهادت ده‌ها نفر به این نتیجه قطعی رسیدکه فرمان قتل چهار قربانی‌ی کافه میکونوس توسط سید علی خامنه‌ای ( ولی فقیه) وهاشمی رفسنجانی ( رئیس جمهور) صادر شده و علی فلاحیان ( وزیر اطلاعات ) مامور اجرای آن بوده است. در این دادگاه به ثبوت رسید که کمیته‌ای مرکب از افراد یاد شده و علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه قتل‌های سیاسی خارج از ایران را ترتیب می‌دادند.
اَقای علی فلاحیان از" متفکرین و مجریان" قتل‌های زنجیره‌ای نیز بود که به دست سعید امامی (اسلامی )‌ها و پشتیبانی روح الله حسینیان‌ها، که به قاتل بودن خودافتخار کرده است، اجرا شدند. قتل روشنفکران و روشنگرانی همچون سعیدی سیرجا نی ، احمدمیرعلائی ، غفارحسینی ، ابراهیم زال زاده ، احمد تفضلی و.... درهمین دوره یعنی در هنگام ریاست جمهوری "سردارسازندگی " رخ داد. دردوره وزارت آقای فلاحیان و ریاست جمهوری اَقای رفسنجانی ستمگری بر اقلیت‌های مذهبی نیز اوج تازه‌ای گرفت ونه فقط بهائیان که یهودیان ، مسیحیان ، زردشتیان ودیگر اقلیت‌های مذهبی نیزاَزارو اذیت وشکنجه و کشتار شدند. در همین دوران فیض الله مخوباد( یهودی)، هایک هوسپیان، میخائیلیان ومهدی دیباج ( کشیشان مسیحی )، حاج محمد ضیائی ( سنی) و چند تن دیگر از رهبران اقلیت سنی و.... به طرز وحشیانه‌ای توسط ماموران اَشکار و پنهان وزارت اطلاعات به قتل رسیدند. وزارت خانه‌ای که اَقای‌هاشمی رفسنجانی ادعاکرده‌اند که : " در دوره‌ی مسئوولیت اینجانب ، وزارت اطلاعات تمیز‌ترین دوره را داشته است. "!(۹)

*********
اسدالله لاجوردی نیز تا هنگام که زنده بود مورد حمایت "سردار سازندگی‌" بود. اَقای رفسنجانی یکی از رهبران برجسته جمهوری اسلامی بوده و هستند که تلاش کرده‌اند واقعیت‌های زندان‌های جمهوری اسلامی را قلب کنند و یکی از مخوف‌ترین و ضد انسانی‌ترین زندان‌های جهان را هم صدا با جلاد اوین "محیطی اَموزشی " جا بزنند. به هنگام ریاست جمهوری اَقای رفسنجانی ست که اَقای اسدالله لاجوردی در باره گزارش گالیندوپل – فرستاده ویژه سازمان ملل ـ که وجود شکنجه‌های سبعانه در زندان‌های جمهوری اسلامی را تائید کرد ، گفتند: "..... به این مساله اعتقاد داریم که خشونت بزرگترین عامل بازدارنده است ، لذا با کوچکترین خشونتی بر خورد می‌کنیم ، زیرا خشونت را بزرگترین سد در مقابل برنامه‌های فرهنگی زندان‌ها می‌دانیم. در زندان‌های ما نه تنها ضرب و جرح وجود ندارد بلکه با برخورد غیر محترمانه نیز بر خورد می‌شود و هیچکس حق ندارد با زندانی بر خوردی غیرمودبانه داشته باشد تا چه رسد به اینکه شکنجه‌ای در کار باشد......" ! (۱۰) و چندی بعد در حالیکه لاجوردی ادعا کرد :" در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد "(۱۱) یار دیگر اَقای رئیس جمهور اَقای موسوی تبریزی ، دادستان کل کشور فرمودند که "مترقی‌ترین نوع حقوق بشر در جمهوری اسلامی حاکم است " و ریاست جمهور هم از رفتار " شرافتمندانه " با زندانیان سخن گفتند. البته اَاقای رئیس جمهور از رفتار غیرشرافتمندانه بازندانیان در امریکا ، که گاه در" قل و زنجیر" دیده می‌شوند درست هنگامی انتقاد "انسان دوستانه" نمو دندو ادعا کردند "در ایران چنین فجایعی وجود ندارد" که بلافاصله عکس‌های اَقای امیر انتظام، یکی از شریف‌ترین و شجاع‌ترین زندانیان سیاسی جهان با قل و زنجیر بر تخت بیمار ستان ، "حقوق بشر اسلامی" را به جهانیان نشان داد. (۱۲)

**********
اَقای‌هاشمی رفسنجانی بارها نشان دادند که تحمل هیچگونه انتقادی را ندارند. اینکه ایشان منتقدین خود را "بازیچه‌های انگلیس و اسرائیل و امریکا "، " سخیف "، " نادان " ، " طبل دجال " و.... می‌خوانند به جای خود ، اما به یاد ماندنی ست که "مرد عبوراز بحران‌ها " در سال ۱۳۶۸ با ۹۰ نفر، که طی یک نامه سر گشاده به عملکرد ایشان انتقاد کردند چه کرد. البته مخالفین سیاسی ایشان همچون تعدادی از این ۹۰ نفر و یا امثال اکبر گنجی‌ها فقط زندان و شکنجه شامل حالشان نشده است، برخی همچون سعیدی سیرجانی‌ها و زال زاده‌ها جان شریف شان گرفته شد. گفته شده است که ؛" مهم‌ترین انگیزه قتل زال زاده نوشتن نامه‌ای سرگشاده از سوی زال زاده به‌هاشمی رفسنجانی ست که در زمان سردبیری‌اش در مجله‌ی معیار با عنوان "اَقای رئیس جمهور ، اجازه بدهیداذان بی‌وقت بگوییم " نوشت و در اَن نامه به صراحت نوشته بود:" اَقای رئیس جمهور، هیچ رژیمی در ایران پایدار نبود و شما بهترمیدانید که اگر رژیم نتواند از تاریخ درس بگیرد و منطبق با خواست‌های مردم حرکت نکند، سرنگون خواهد....."(۱۳)
البته پاسخ اَقای رفسنجانی به منتقدین‌اش روشن است :"‌ پشت این حرف‌ها غرض و مرض است....من یک ذره هم نمی‌توانم خودم را قانع کنم که این حرفها با حسن نیت زده می‌شود.... این حرف‌ها از کسانی است که یا هیچ اطلاع ندارند، یا خیلی شیطان هستند."(۱۴)، و بد یهی ست که از نظر اَقای رفسنجانی پسر اَقای اَیت الله خزعلی فردی پر اطلاعات ودر زمره فرشتگان باشند چرا که در مورد ایشان چنین اظهار نظر کرده اند:"‌... نظر حقیر این است که جناح راست دست‌هاشمی را ببوسد و جناح چپ پای‌هاشمی را و ضمن عذ رخواهی از ایشان دعوت نمایند تا جامعه را بسوی سازندگی هدایت کند."( ۱۵)

**********
قصد من پرداختن به افکار و عملکرد‌هاشمی رفسنجانی ، به عنوان یکی از قدرتمند‌ترین مردان حکومت اسلامی در طی ۲۷ سال گذشته نیست ، که این کار را دیگران به خوبی انجام داده اند، آنچه نوشتم یاد اَوری میزان ارزش گذاری این فرد به حرمت و کرامت انسان وانسانیت است. البته بد نیست نگاهی نیز به افکار ایشان در باره‌ی پاره‌ای از حقوق زنان و مقوله‌ی سکس و هنر، ورهنمودهای اصلاحی‌شان بیاندازیم، افکار موجودی که در بیانیه نامزدی خود برای نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادعا کرده است که می‌اَید تا ایران "....با عشق و نشاط و اعتدال شاهراه همکاری و همگرائی را با هدف توسعه همه جانبه و پایدار ، طی کند و.... ".
ایشان به عنوان امام جمعه موقت تهران در یکی از نماز جمعه‌ها در باره " تلذذ جنسی" فرمودند: "... اسلام با تلذذ جنسی مردها و خانمها نه تنها مخالف نیست بلکه بیشتر از تمام مکتب‌ها مشوق مردان و زنان برای این عمل است... تلذذ مرد و زن خیلی هم جدی ست... از این نعمت خداوند باید در محدوده خانوادگی و در محدوده مقررات اسلامی ودر چهارچوب خانوادگی استفاده کرد..... خانم‌ها مامور و موظف هستند که از لحاظ اَرایش برای محیط محرم خودشان ، خودشان را همیشه تمیز و مرتب نگهدارند برای اینکه دامن بزنند به این حس انسانی که خداوند در انسان قرارداده است...ولی اسلام به مردها و زن‌ها اجازه نمیدهد که خارج از محدوده حلال و مباح ومورد ترغیب، وسیله عیاشی و چشم چرانی و وسیله تحریک بشوند و جو جامعه را اَلوده بکنند. اَنجا هم خیلی سختگیری می‌کند.....حضرت علی می‌فرماید من و حضرت زهرا (س) خدمت پیامبر رفتیم. دیدیم پیامبر گریه می‌کند. گفتیم یا رسول الله چرا گریه می‌کنید؟ پیامبر فرمودند: شبی در معراج بودم اَنجا خانمهائی از زنان امت خودم را در انواع عذابها دیدم و اَن منظره که الان یادم می‌اَید گریه می‌کنم......احتمالا"پیامبر ازاَن روز، زمان ما را می‌دیدند و اوضاعی که در بخشی از جهان اسلام حاکم است. بعد حضرت رسول چند نوع عذاب خانمها را که مشاهده کرده بودند میگویند و یکی یکی این عذاب‌ها را شرح می‌دهندکه این عذاب برای چه خانمی بوده و چه گناهی کرده که این عذاب را دارد... یکی از صحنه که پیامبر دیده بودند این بود که بعضی از زنها با موی سرشان اَویزان شده بودند، پیامبر فرمودند؛ اینان کسانی هستند که موی سرشان را از مردان اجنبی نمی‌پوشاندند ، همین بی‌حجاب معمولی که هیچ حجابی هم ندارد، همین خانمی که تمام و یا بخشی ازموی سرش را برای نامحرم باز می‌کند....زنانی بودند که گوشت بدن خودشان را می‌خوردند، اینها خانمهائی هستند که بدن خود را برای اجنبی اَرایش می‌کردند.... خانمهائی دست و پایشان به هم بسته شده بود و نمی‌توانستند از خودشان دفاع کنندو عقرب‌ها و مارها اینها را نیش می‌زدند و روی اَنها زهر می‌ریختند.اینها خانمهائی هستند که لباسهایشان کثیف است..... عده‌ای کور و کر و گنگ بودند و در عذاب ، اینها نعوذ بالله حامله می‌شوند از نا محرم و بیگانه و بعد بچه را به شوهرشان نسبت می‌دهند و این بچه زنا را به خانواده خودشان ملحق می‌کنند.... عده‌ای از خانمها بدنشان با قیچی چیده می‌شد اینها خودشان را برای عمل حرام به مردهای اجنبی عرضه می‌کنند.... خانمهائی بودند که بدنشان مانند الاغ و سرشان مثل خوک بود اینها کذاب و سخن چین هستند که دو بهم زنی می‌کنند..خانمهائی به صورت سگ در عذاب بودند که اَتش از بخشی از بدن وارد می‌شد و از دهانشان بیرون می‌رفت اینها خانم‌های خواننده بودند و با خوانندگی وسیله فساد دیگران را فراهم می‌کردند......" !(۱۶) و.....

***********
واین‌ها بخشی از اعمال و افکار یکی از قدرتمندترین رجل سیا سی حکومت اسلامی ست که بار دیگر به بهانه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی مطرح شده است ، رجل سیاسی‌ای که دشمن اَزادی و دموکراسی ست، و زنده است تا به قول خودش اجازه ندهد :"....تاریخ مشروطه باجهل و خامی عده ای، مجد دا" تکرا ر وسرنوشت حماسه‌ی تاریخی استقرار نظام جمهوری اسلامی در این مملکت به دست افراد نادان ویا دانای شرور رقم بخورد."(۱۷) ، رجل سیاسی‌ای که به دلائل جرائم آشکاری که مرتکب شده است و نیز افکار عقب مانده و غیر انسانی اش، کناره گیری‌اش از فعالیت سیاسی و اجتماعی حداقل کاری ست که باید انجام شود تا شاید روزی به جرائم‌اش در دادگاهی صالح ، و عادلانه رسیدگی شود. چنین باد.

--------------------------
زیرنویس:
۱- بیانیه‌هاشمی رفسنجانی برای اعلام نامزدی انتخابات ریاست جمهوری ، بیستم اردیبهشت ۱۳۸۴
۲-‌ هاشمی رفسنجانی در سخنرانی خود در مجمع تولیدکنندگان بخش کشاورزی در تهران در رابطه با کاندیداتوری خود گفتند:"اما فکرمی کنم این داروی تلخ را باید مصرف کنم واتفاقی که مایل نبودم روی بدهد درحال وقوع است "- به نقل ازخبرگزاری جمهوری اسلامی ، بیست و پنجم تیرماه ۲۵۰۰
۳- گفت وگوی حسین مهری( رادیوی ۲۴ ساعته، صدای ایران ) با ابوالحسن بنی صدر – سال۱۹۹۹ ۴- سخنان‌هاشمی رفسنجانی به هنگام افتتاح دفتر جدید روزنامه جمهوری اسلامی ، سال ۱۳۸۳، پژواک ، کالیفرنیا
۵- پیرامون افکار و عملکرد‌هاشمی رفسنجانی کتاب‌ها، مقاله‌هاو مصاحبه‌های زیادی منتشر شده است، که نوشته‌های شجاعانه ، مستدل و مستند اکبر گنجی نمونه اند.
۶- صادق زیبا کلام ، سایت ایران امروز ، فروردین ۱۳۸۴
۷- رجوع کنید به مقاله‌های متعد د مسعود نقره کار در باره گروه قنات که در سایت "ایران امروز" منتشر شده است. این مقالات براساس اطلاعات داده شده از سوی شاهدان عینی‌ی اعمال این گروه نوشته شده اند.
۸- علیمحمد بشارتی ، ایران تایمز، ۲۵تیرماه ۱۳۷۲، شماره ۱۱۳۱
۹- مصاحبه ی‌هاشمی رفسنجانی با روزنامه همشهری، ۱۹ و ۲۰ دی ماه ۱۳۷۸
۱۰- اسدالله لاجوردی ، روزنامه رسالت ، ۱۳ دی ماه۱۳۷۱
۱۱- سمینار سراسری مسئولان قضائی ، ۸ تیر ماه ۱۳۷۳
۱۲ – مسعود نقره کار، روشنفکران دینی و فرهنگ خشونت و حذ ف، نشریه حقوق بشر، شماره ۴۸ ، بهار ۱۳۸۰
۱۳ – عباس معروفی، گفت وگو ، نشریه دیدار ، شماره ۱، سال اول، خرداد ماه ۱۳۷۱، اَلمان
۱۴- روزنامه‌ی ایران ۷ ، ۱۱ ، ۱۳۷۸
۱۵- شهروند ، شماره ۶۸۹، جمعه ۱. مهر ۱۳۸۳
۱۶- نماز جمعه‌ی سوم مرداد ماه ۱۳۶۵ ( ایران تایمز شماره ۷۶۷، جمعه دهم مرداد ماه۱۳۶۵)
۱۷- روزنامه رسالت۱۱٫۸، ۱۳۷۸