iran-emrooz.net | Thu, 01.11.2007, 10:51
ایران و جنگ جهانی سوم
شهلا صمصامی
پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۶
اگر به چهار سال پیش برگردیم، میبینیم مهمترین موضوع روز صدام حسین، اتمی شدن عراق و خطر وجود سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی بود. مقایسه صدام با هیتلر و سخن از خطر چهارمین ارتش نیرومند دنیا برای آمریکا و جهان، زمینهای برای شروع جنگ شد. اینها همه پیش از ۱۱ سپتامبر بود. امروز زمزمههای مشابهای میشنویم. بتازگی «پرزیدنت بوش» در یک مصاحبهی مطبوعاتی گفت: «اگر بخواهیم از جنگ سوم پیشگیری کنیم، باید جلوی دسترسی ایران را به دانش اتمی بگیریم».
«پرزیدنت بوش» همچنین اعلام کرد که باید از اروپا در مقابل خطر روز افزون ایران دفاع کرد. معاون رئیس جمهور «دیک چینی» ضمن ابراز نگرانی گفت: «اقدامات ایران برای ایجاد بی ثباتی در خاور میانه و برای سلطه یافتن در منطقه است. ما نمیتوانیم اجازه دهیم که یک کشور پشتیبان ترور آمال تجاوزگرانه خود را دنبال کند». نا گفته نماند که تمام صلح دوستان جهان و کسانی که نگران ادامهی خشونت در خاور میانه هستند، چه ایرانی چه غیر ایرانی، بر این عقیدهاند که داشتن سلاحهای اتمی نه تنها به ثبات ایران کمکی نخواهد کرد، بلکه میتواند عواقب شومی برای این کشور، خاورمیانه و شاید دنیا داشته باشد. ولی در عین حال سخنان رئیس جمهور آمریکا که میگوید حتا دست یافتن به دانشِ ساختن نیروی اتمی ایران، میتواند به جنگ سوم بیانجامد، ادعای بسیار خطرناکی است.
نظیر این سخنان در مورد عراق و صدام حسین، به حمله و اشغال نظامی عراق انجامید. به این جهت، ناظران سیاسی بر این عقیدهاند که سخنان اخیر رئیس جمهور و معاون وی میتواند زمینهای برای بمباران مناطق ویژهای در ایران باشد.
واقعیت چیست؟
«فرید زکریا» یکی از صاحبنظران آگاه امور خاور میانه در مقالهای در «نیوزویک» این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد. «زکریا» معتقد است که مباحث آمریکا در مورد ایران ارتباط خود را با واقعیت از دست داده است.
برای نمونه «زکریا» به سخنان «نورمن پاد هورتز» Norman Podhoretz یکی از نظریه پردازان «نئوکنسرواتیو» که مشاور «پرزیدنت بوش» است رجوع میکند که میگوید: «رئیس جمهور ایران احمدی نژاد مانند هیتلر است، یک انقلابی است که هدفش تغییر سیستم جهانی و جانشین کردن آن با یک روند جدیدی است که تحت سلطهی ایران بوده و قوانین مذهبی ـ سیاسی و فرهنگی اسلام افراطی در آن حکمرواست». «زکریا» اضافه میکند:«... و آقای «پادهورتز» هیچ مدرکی برای چنین ادعای تکان دهندهای نیز ارائه نمیکند.»
واقعیت چیست؟ «زکریا» میگوید «واقعیت اینست که از نظر اقتصادی، ایران قابل مقایسه با کشور فنلاند است. بودجهی دفاعی ایران سالیانه 4،8 بیلیون دلار است و از اواخر قرن ۱۸ به هیچ کشوری حمله نکرده است. در مقابل، تولید ناخالص ملی آمریکا 68 برابر ایران است.
مخارج و بودجه نظامی آمریکا بیش از ۱۱۰ برابر این کشور است. در حال حاضر با تشویق آمریکا، اسرائیل و تقریباً همه کشورهای عربی، به غیر از عراق و سوریه، بی سر و صدا علیه ایران متحد شدهاند و هنوز ما باور داریم که تهران در صدد برانداختن سیستم بین المللی کنونی بوده و میخواهد آنرا جانشین یک نظام اسلام فاشیستی سازد.»
«فرید زکریا» در مورد قدرت احمدی نژاد یادآوری میکند که زمانیکه محمد خاتمی در ایران رئیس جمهور بود، «کنسرواتیو»ها میگفتند که او قدرتی برای تغییر جامعه در ایران ندارد و قدرت واقعی با آیت الله خامنهای است. این واقعیت است. ولی حالا که احمدی نژاد رئیس جمهور است، دست راستیها در آمریکا ادعا میکنند که انگشت احمدی نژاد بر روی دکمهی بمب اتمی است. در حالی که همه میدانیم ایران هنوز بمب اتمی ندارد. بر اساس گزارش «سیا» بین ۳ تا ۸ سال لازم است که ایران بتواند بمب اتمی بسازد که تا آن زمان احمدی نژاد ممکن است دیگر رئیس جمهور نباشد.
دخالت در امور عراق
اگر سخنان «پرزیدنت بوش» اعلان خطر جدی به حساب نیاید، بد نیست به سخنان یک مسئول عالیرتبه وزارت خارجه آمریکا توجه کنیم که میگوید: «سران حکومتی تهران مستقیماً نیروهای ایرانی در عراق را رهبری میکنند، نیروهایی که دولت آمریکا معتقد است مسئول مرگ صدها نفر از نظامیان آمریکاست.»
«دیوید ساتر فیلد»یکی از مشاوران عالیرتبه در امور عراق گفت: «هیچ شکی نداریم که سپاه پاسداران تحت رهبری یکی از رهبران ارشد حکومت ایران است». اهمیت این موضوع به این جهت است که بارها دولت آمریکا اعلام کرده است که مواد منفجره که به قتل سربازان آمریکایی میانجامد، توسط نیروی نظامی و مأموران امنیتی حکومت ایران در اختیار «ملیشا»ی عراق قرار میگیرد. بارها مقامات دولتی و ارتش آمریکا سپاه قدس را مسئول دخالتهای نظامی در عراق دانستهاند. اخیراً ژنرال ارتش آمریکا «دیوید پترایس» David Petraeus در مصاحبهای در مورد مسائل امنیتی عراق گفت: «ایران از طریق سپاه قدس اسلحه، مهمات و تعلیمات نظامی در اختیار «ملیشا»ی عراق میگذارد».
به این ترتیب سخنان «پرزیدنت بوش» مبنی بر اینکه امکان دارد جنگ سوم آغاز شود ، اگر ایران به بمب اتمی دست یابد و سخنان «دیک چینی» که آشکارا اعلام کرد آمریکا و متحدان آن نخواهند گذاشت ایران به بمب اتمی دست یابد، زنگ خطر بزرگی برای حمله به ایران است. در عین حال عدم توجه حکومت ایران به در خواستهای اتحادیهی اروپا و آمریکا به این احساس ناامیدی و سوء ظن میافزاید.
افزایش تحریم اقتصادی
دولت «جرج بوش» بتازگی به تحریمهای اقتصادی علیه ایران افزود. در دو سال گذشته آمریکا کوشید متحدان اروپایی خود را قانع کند که یک تحریم اقتصادی وسیع و همه جانبه را در مورد ایران بانجامد برسانند. ولی آمریکا، اتحادیهی اروپا، چین و روسیه به نتایج یکسانی در این زمینه نرسیدند.
تحریمهای اقتصادی آمریکا سابقه دار است، و بخش مهمی از آن بر میگردد به سال ۱۹۸۴ که وزارت خارجه آمریکا از ایران بعنوان کشوری که تروریسم را حمایت میکند نام برد. از آن زمان، هر نوع روابط اقتصادی بین آمریکا و حتا شرکتهای آمریکایی با ایران قطع شد. تحریمهای اخیر هدفش تحت فشار قرار دادن دولت، مقامات دولتی و سازمانهای بانکی و مالی ایران است. این تحریم اقتصادی اخیر شامل وزارت دفاع، نیروهای نظامی و سازمانهای وابسته به آن، بانک صادرات و شعبات وابسته، بانک ملی و تمام شعبات وابسته، بانک ملت و شعبات وابسته میباشد.
همچنین پنج تن از فرماندهان سپاه پاسداران و ۹ شرکت دیگر و برخی دیگر از سازمانهای دولتی و غیر دولت جزء این لیست میباشند. آمریکا میتواند با این تحریمهای جدید بخش مهمی از ارتش ایران و هر کس که در داخل و یا خارج از ایران با ارتش معاملات دارد را تحت فشار شدید مالی قرار دهد.
تحریمهای اقتصادی که در دو سال اخیر بوجود آمد، مشکلات زیادی برای به ویژه امور تجارتی در ایران بوجود آورد. این تحریمهای جدید بدون شک برای مقامات دولتی، تجار و مردم عادی مشکلات بیشتری را بوجود خواهد آورد. از جمله انتقال پول به ایران تقریبا غیرممکن است، بطوری که سفارتهای خارجی در تهران برای مصارف خود از کارکنان سفارت میخواهند که پول نقد بهمراه خود بیاورند. اگر چه کشورهای اروپایی بطور مستقیم در این تحریمها شرکت نکرده اند، ولی ادامهی معاملات برای شرکتهای اروپایی با ایران مشکل تر شده است. زیرا در بازار وسیع جهانی امروز، کمپانیهای بزرگ اروپایی و آمریکایی با یکدیگر ارتباطات مشترک داشته و جدا کردن این فعالیتها کار سادهای نیست. اگر چه انگلیس و فرانسه از این تحریمها پشتیبانی کرده اند، ولی چین، روسیه و آلمان این تحریمها را نپذیرفتهاند. در حالیکه روابط «پرزیدنت بوش» با «پوتین» رئیس جمهور روسیه تیره تر میشود، مسکو و تهران بهم نزدیک تر شده و صحبت از اتحاد ایران و روسیه در مقابل آمریکاست.
ناگفته نماند این اولین باری است که ارتش کشوری تروریست خوانده میشود. سپاه پاسداران دارای ۱۲۵ هزار عضو نظامی و مأموران ضد اطلاعاتی است. ۱۴ عضو از ۲۱ عضو دولت ایران و ۸۰ کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس متعلق به اعضای پیشین سپاه پاسداران است.
تئوری مرد دیوانه
در ۱۹۶۹ در حالی که جنگ ویتنام رو به وخامت بود، «پرزیدنت نیکسون» نقشهای میکشد که روسیه شوروی و ویتنام را مجبور به مذاکره کند و آن استفاده از بمب اتمی بوده است. «نیکسون» این نقشه را «تئوری یک مرد دیوانه» خواند. «لوس آنجلس تایمز» در یکی از سر مقالات اخیر خود مینویسد: «به نظر میآید که دولت «پرزیدنت بوش» هم قصد دارد این تئوری را به اجرا بگذارد. باین معنی که معاون رئیس جمهور «دیک چینی» آشکارا صحبت از بمباران پایگاهای اتمی ایران و مراکز سپاه پاسداران میکند تا شاید تهران به این وسیله تسلیم شود. اشکال عمده در این «تئوری مرد دیوانه» این است که کاخ سفید میپندارد که مقامات ایرانی در این مورد علاقلانه رفتار خواهند کرد. ولی چنین نیست و رئیس جمهوری ایران میتواند از ما در این «بازی مرد دیوانه» پیش دستی کند. در شرایط عادی رئیس قوای سه گانه آمریکا میتواند از امکان حملهی نظامی صحبت کند. بطور معمول رئیس جمهور باید بتواند با تهدید راه را برای مذاکره باز کند. ولی اکنون زمان متفاوتی است. به ویژه که «پرزیدنت بوش» و دولت او در گذشته، در مورد اینکه چه اقدامی برای حمایت از امنیت ملی آمریکا لازم است، قضاوت نادرستی داشتهاند. حملهی نظامی، آخرین اقدام است. در حال حاضر ارتش آمریکا با درگیری در عراق و افغانستان هیچ نوع آمادگی برای یک جنگ جدید را ندارد، بخصوص که ایران هیچ خطر فوری برای آمریکا نیست».
در این سر مقاله، اشاره به آخرین اطلاعات سازمانهای جاسوسی و همچنین گزارش دریادار «مایک مک گانل» شده است که میگوید: «ایران تا ۲۰۱۵ قادر است بمب اتمی و یا موشکهای بالستیک تهیه کند.»
در پایان نویسنده سرمقاله توصیه میکند که «پرزیدنت بوش» باید از تهدید ایران دست بردارد ،چه بطور غیر مستقیم وچه مستقیماً از طریق معاون رئیس جمهور، و اضافه میکند: «چنانچه در آینده لازم باشد که رئیس جمهور دیگری برای حملهی نظامی به ایران اقدام کند، نیاز به اجازه کنگره و حمایت مردم امریکا دارد. در حال حاضر «پرزیدنت بوش» نمیتواند هیچ کدام را بدست آورد. وی باید به دیپلماسی قناعت کند».
اگرچه سازمان ملل و اتحادیه اروپا از عدم همکاری دولت ایران نگران و دلسرد هستند ولی هیچ کشوری آمریکا را در حملهی نظامی به ایران حمایت نخواهد کرد. حتا اخیراً وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد که ایران تهدیدی برای اسرائیل نیست و گفت «پرزیدنت اولمر» میخواهد با ایجاد ترس، خطر ایران را بزرگ جلوه دهد. به یاد داشته باشیم در حال حاضر خطر بزرگی که صلح خاور میانه را تهدید میکند، موقعیت حساس پاکستان، خطر درگیری ترکیه با کردهای عراق و ادامه خشونت، خونریزی و نابسامانی در عراق است. عدم توجه به این مسائل حساس و تمرکز کردن روی ایران میتواند عواقب شومی برای آمریکا، خاور میانه و صلح جهانی داشته باشد.