iran-emrooz.net | Mon, 22.10.2007, 6:54
مبارزه در دو جبهه
محسن قائم مقام – نیویورک
"شه مست و جهان خراب و دشمن پس و پیش
پیداست کز این میان چه بر خواهد خواست!"
لاادری، شاعری در دوران حمله مغول به ایران
خطر حمله نظامی به ایران و گشودن آتش جنگ بدرون کشور هر روز محتمل تر میشود. نئوکانها در امریکا با انواع توطئهها و بازیهای سیاسی امریکا را بسوی جنگ با ایران میکشانند. این حرکات هر روزه قویتر میشود و مردم امریکا را نگرانتر از ایران مینماید.
در این میان ماجراجوئیهای جمهوری اسلامی مهمترین عامل و بهانه برای ادامۀ توطئهها و کوبیدن طبل جنگ است.
مبارزان راه آزادی و دمکراسی در ایران وضع دشواری را در جلوی رو دارند. چه حکومتی که مسؤل دفاع از ایران است خود با سیاستهای نابخردانه و ماجراجویانهاش عامل و بهانهساز این اوضاع نابسامان گردیده است. و لذا مبارزه اجبارآ باید در دو جبهه صورت پذیرد: مبارزه با سیستم و حکومت حاکم که مسؤل این نابسامانیهاست و مبارزه علیه توطئههای جنگ طلبانه علیه ایران.
اینکه اینگونه مبارزه مشکل است و یکی از آن بشکلی میتواند پاگیر دیگری باشد، تردیدی نیست. این یک تراژدی است که حکومت جمهوری اسلامی برای ما بارمغان آورده است. ولی ما چارهای بجز از گدشتن " خوان "های این مبارزه سخت و طولانی در پیش نداریم. واقعیت این است که اگر حملهای نظامی در ایران صورت پذیرد، با اطلاع از قدرت تخریب سلاحهای امروزی، زیر بنای اقتصادی ایران صدمهای مهلک و دور از تصّور پیدا خواهد نمود و مردم ایران دهها سال بعقب رانده میشوند و با کشیده شدن آتش جنگ در کشورهای همسایه، مرمت خرابیها امکان دارد که دههها زمان بخواهد. و صدمهای که بامریکا و غرب هم زده میشود باز در دنیای وابستگی اقتصادی بسهم خود باز بر ایران اثر خواهد بخشید. و کودتاچیان سپاه پاسداران را با دستی باز تر بجان مردم خواهد انداخت. " سرداران " ، " دکترهای سردار "، و یا با تمام عناوین " ممتاز " موجود در کشور که به " چنگ " خود گرفته اند، " عقب افتادگان سیاسی و اجتماعی " و مذهبیهای خشک را برای سالهائی بر مردم سوار خواهد کرد. بیجهت نیست که جمهوری اسلامی و رهبران آن بدنبال پایان ماجراجوئیها نیستند!
در کنار توطئههای مربوط به حملات نظامی به ایران، نقش گروهها و سازمانهای کناری این جریان، که امروزه قدم بقدم بدنبال نقشه کشان حمله به ایران، به امید قبول ایشان به اجراء نقش چلبیهای ایران، روانند، بسیار قابل توجه است. در صدر این گروه حزب دمکرات کردستان (کلمه ایران را با ناسپاسی از نام خود حذف کردهاند) قرار دارد که تبریک به پرزیدنت بوش میگویند و بخشی از نیروهای نظامی خود را در عراق نگهداری میکنند و منتظر زمانی میباشند که نو اربابها اجازه حمله به ایران را به ایشان بدهند. از زنده یادها دکتر عبدالرحمن قاسملو و دکتر شرفکندی که نام ایران برایشان معنیای داشت، خبری نیست و از ایشان یاد با معنیای هم شنیده نمیشود. بقیه گروههائی از این قماش تصور میکنند با مردمانی کودن طرف هستند که هر روز نظر خود را در باره ایران عوض مینمایند و همزبان با بقیۀ همگنان میگویند ما " تمامیت ارضی " ایران را بقیمت حق اختیار داری سرزمینهائی از ایران قبول داریم. مانند زمان قاجار دنبال کسب "تیول داری" از حکومت میباشند! معلوم نیست در کدام انتخابات اینان نمایندگی مردمان این سرزمینها را بدست آورده اند؟ و افراد مجهول الهویهای که بنام مردم بلوچستان و سیستان اعلامیه میدهند و هر روز در پشتیبانی از صاحبان قدرت در منطقه " ایران ستیزی " میکنند. هر روز عنوان " ستم " خیالی " فارسها " را بجای سرکوبگری جمهوری اسلامی عنوان میکنند و زمینه را برای تجزیه ایران فراهم میآورند. پس از هشت سال جنگ خانمانسوز ایران و عراق، در حالیکه عربهای شیعه مذهب خوزستان بشهرهای مرکزی ایران گریختند و اعراب شیعه مذهب عراق دنبال جدا شدن از عراق و پیوستن به خمینی نشدند، باز نغمه جدا سازی خوزستان و بکار بردن نامهای منسوخ و فراموش شده شهرهای آنرا ، ساز کرده اند. این گروههای " ایران ستیز " دشمنی را تا آنجا جلو بردند که د رخارج از کشور پرچم ایران را آتش میزدند و جلوی حضور پرچم ایران را در نشستهای بزرگ مبارزین خارج از کشور گرفتند. ازحضور آنهائیکه به ترکی یا کردی سخن نمی گفتند، در مجالسشان جلوگیری کردند ووو. البته رفتار جنایتکارانه جمهوری اسلامی در این مناطق همانند سایر نقاط ایران براه حلهای تجزیه طلبانه این گروهها، که مورد حمایت قدرتهای خارجی هستند، روح دیگری میبخشد و آنرا متظلّمانه میکند. واقعیت این است که این جمهوری اسلامی است که به این نغمههای ناموزون امکان رشد میدهد. و با این روند اگر روزی با شوربختی قدرتهای سود جو بتوانند نقشه تجزیه ایران را بزور نیروی نظامی عملی نمایند، مسؤلیت اصلی آن با جمهوری اسلامی است. این جمهوری اسلامی است که بجای پاسخگوئی به مسائل و مشکلات اقوام و اقلیتهای ایرانی با ادامه سرکوبگری و خفقان عمومی نالهها را به فریاد و فریادها را بشورش تبدیل مینماید! موضوع آذربایجان و قدرتهای درگیر در این منطقه برای ایجاد آشوب و بزعم خود اشاعه فکر جدا سری مقوله دیگری است و تاکنون مردم آگاه آذربایجان پاسخ دندان شکنی به تجزیه طلبان وابسته به قدرتهای بیرون مرزهای ایران داده اند.(۱) اینگونه حرکتها ، تحت نام ساختگی " جنبشهای قومی "، مبارزه اصلی ما را که مبارزه برای جایگزین کردن یک سیستم دمکراتیک و آزادیخواه بجای یک سیستم دیکتاتوری و سرکوبگر است را از راه درست خود منحرف مینماید. حل هر گونه مسآله قومی بدون حل مسأله اساسی مملکت که برقراری آزادی و دمکراسی است غیر عملی است. و چشم داشت حل مسائل قومی قبل از برقراری آزادی و دمکراسی در مملکت انتظاری غیر واقعی میباشد و ما را به بیراهه میبرد.
تجمع ۹ گروه بمنظور ایجاد شروع یک هماهنگی در مبارزات سازمانی علیه جمهوری اسلامی بسیار ارزنده و بموقع صورت گرفت. در این جمع ناظرین جبهه ملی ایران همراه برخی دیگر از گروههای شرکت کننده کوشیدهاند تا بطور مشخص معلوم گردد که این تجمع از " تمامیت ارضی ایران" دفاع مینماید و مخالف با "تجزیه طلبی" در هر شکل آنست. و علاوه بر آن راهبرد حل مسائل مملکتی و ملی تنها با شیوۀ مسالمت آمیز قابل قبول است. مبارزات رهائی بخش قرن گذشته نشان داد که شیوه مسلحانه تنها گروه مسلح جدیدی را جانشین سرکوبگران پیشین مینماید و هیچگاه این روند به پیدایش آزادی و دمکراسی در مملکت یایان نمیگیرد. دوستان صمیمی در میان جمع ۹ گروه باید بخاطر داشته باشند که حزب دمکرات کردستان و کومله تنها بدنبال تأئید مواضع "ایران ستیزی" خود در جامهّ دوستی باین جمع آمده اند و گرنه آتش گرم شما در آهن سرد ایشان کاری نتواند بود. با صحبتهائی که مینمایند و رفتاری که انجام میدهند، بنظر میرسد که مدتهاست که آرد خود را بیختهاند و قربیل خود را آویختهاند. و صحبتهای ما با ایشان کتابی خوانده است. ما با گروهی تفنگ بدست طرفیم که حضور ارتشی که حمله نظامی بایران را در سر میپروراند، گاه با تأئید و گاه با سکوت استقبال مینمایند. ما از چنین گروهی نمیتوانیم همکاری در جهت کمک بمردم ایران را انتظار داشته باشیم. آنها امروزه نام ایران را هم با اکراه بزبان میآورند. ما با گفتمان و دیالوگ مسألهای نداریم. این دیالوگها اگر ایشانرا هم براه نیاورد احیانآ به افکار مردد عناصری در میان ایشان کمک خواهد بخشید. ما همواره باید از دیالوگ و گفتمان پشتیبانی نمائیم و بهمین دلیل در کنار حزب دمکرات ایران و کومله در جمع ۹ نفر نشستهایم. ولی اتحاد عمل و ائتلاف یا اتحاد مقولهای جدا از دیالوگ است. ما همواره باید به گفتمان باور داشته باشیم. گفتمان نه تنها با آنهائیکه با ایشان روبرو هستیم بلکه بیشتر درناظرین و شنوندگان گفتمان تأثیر خواهد داشت.
ما در خارج از کشور اگر متحد و منظم عمل نمائیم نیروی با ارزشی برای اقدام در هر دو مورد را در اختیار خواهیم داشت. مسأله هدایت مبارزه در ایران و یا مقایسه مبارزات خارج و داخل مملکت در میان نیست. بلکه در گسترده مبارزه برای آزادی و دمکراسی در ایران هر گوشهای از پهنه شرکت کنندگان در مبارزه، چه در درون مرزها و چه بیرون از آن، نقشی در مبارزه و پیشبرد آن پیدا مینماید. این درست است که مرکز مبارزه در ایران است ولی خارج از کشور در آن هنگامی که حتی معدودی از آزادیخواهان در شهرهای عمده بیرون مرزها حضور داشتند نقشهای ارزندهای در پیشبرد و فکر بخشیدن به مبارزه را از خود نشان دادند و امروزه که چند ملیون ایرانی در خارج از کشور زندگی مینمایند، اگر نه مانند گذشته در صحنه نیستند ولی نظرشان بسوی مبارزین آزادی است و بدون تردید با پشتکار و عملکرد درست ما بسیاری از ایشان با ما همکاری خواهند نمود. و خوشبختانه حکومت در این میان برای خود، بجز معدودی از وابستگان و گماشتگانش ، نتوانسته است هوادارانی برای خود دست و پا نماید. با توجه باین احوال خارج از کشور میتواند و ظرفیت آنرا دارد که بمرکز عمدهای برای اجرای نقشهای با ارزشی در جنبش دمکراسی خواهی در ایران بدل گردد و در این میان کمک رسانی بمبارزات آزادیخواهانه در ایران، بسیار عمده خواهد بود. اگر این گروههای تجزیه طلب و "ایران ستیز" در عمل، روزی بیدار شوند و راه گذشتگان با ارزش خود همچون قاسملو و شرفکندی را در پیش گیرند، دوباره در قلب همه جای خواهند گرفت. ما با افراد مجهولالهویه که در نقاط حساسی از ایران با استفاده از سرکوبیهای جمهوری اسلامی در محل و با پشتیبائی از نیروهای بیرون از مرزها بدنبال تقویت زمینه تجزیه ایران هستند، گفتمانی نداریم.
روند وقایع در این روزها و لحظات سخت تاریخی، که هر زمان شاهد نقشی از آن در میهنمان و جهان هستیم، وظائف سنگینی را بر دوش مبارزان راه آزادی و دمکراسی، قرار داده است. حکومت جمهوری اسلامی سر انجام جنگ و حمله نظامی بایران را پلهای برای برقراری سیستم نظامی در جهت سرکوب کامل آزادیخواهان در ایران، در سر میپروراند. جلو گیری جدی از جنگ در راستای برنامههای خود کامه جمهوری اسلامی نمی باشد. سران حکومت گروهی بیخبر و قدرت طلب و سود جو هستند که بهر قیمتی، حتی با قیمت بآتش کشیدن ایران و مردمانش حاضر به دنبال کردن سیاستی که نفع جامعه را بنفع گروهی و شخصی خود ترجیح دهند، نیستند. حضور چنین روند خطرناک و هولناکی است که ما را بمبارزه خود با حکومتیان و سیستم سرکوبگر ایشان مصمم تر میکند.
ما مبارزه در دو جبهه را باید با جدیت ادامه دهیم. ما در طول راه هر روزه تجربیات بیشتری خواهیم آموخت و بهتر میتوانیم هر دو مبارزه را به بهترین شکلی بعمل بگذاریم و جلو ببریم. ما اطمینان داریم که پشتیبانی مردم ایران و حمایتهای آزادگان جهان را بدنبال خواهیم داشت!
محسن قائم مقام – نیویورک
20 اکتبر 2007
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
---------------------------------
۱. در این زمینه ها توجه شما را بمقاله بسیار مستند آقای محمد امینی جلب مینمایم. هرچند ایشان به نادرستی در مقاله شان دیالوگ با ۹ گروه را بجای ائتلاف و یا اتحاد با حزب دمکرات کردستان و یا کومله تعبیر نموده بودند:
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=11755