iran-emrooz.net | Thu, 16.08.2007, 20:41
بازهم درباره شکست ايران در بازیهای جام ملتهای آسيا
بابک بمی
قصد داشتم در مقالهای به تحليل علل شکست تيم ملی فوتبال ايران در بازیهای جام ملتهای آسيا بپردازم، که نويسنده گرامی دکتر فرهاد بهکوش زحمت اينکار را کشيدند و در مقالهای در همين سايت به تحليل ريشههای اين شکست پرداختند. ضمن ابراز تشکر از آقای دکتر بهکوش و تاييد نوشته ايشان، از آنجا که تکرار آن مطالب را ضروری نمیبينم، تنها به ذکر چند نکته که شايد به جای خود قابل تأمل باشند میپردازم.
1- همانطور که دکتر بهکوش نوشتهاند؛ انتخاب قلعه نوعی در جلسهای که نام آنرا "خرد جمعی" گذاشتند، با شرکت گروهی "بله قربانگو" و با تصميمات از قبل تعيين شده انجام پذيرفت.
در آغاز قرار بر انتخاب بهرام مايلی کهن بعنوان سرمربی تيم ملی ايران بود، که او از پذيرش آن خودداری کرد. مايلی کهن فردی است، که بيش از همه بخاطر رفتار مذهبی تظاهر آميزش، مثل بردن فوتباليستها در شب قبل از مسابقه به مراسم سينه زنی و يا اخراج فوتباليستهای جوان بعد از چند هفته شرکت در اردو به جرم تخته نرد بازی کردن، معروف است.
2- جناح نظامی - امنيتی حاکم بر روی پيروزی تيم ملی ايران در بازيهای آسيايی حساب سياسی بزرگی باز کرده بود و قصد داشت از آن برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه حداکثر استفاده را بکند. قرار بود، علی آبادی رئيس تربيت بدنی و معاون احمدینژاد در صورت به فينال رسيدن ايران، به مالزی سفر کند و در بازگشت، بازيکنان و مربی پيروز بديدار رئيس جمهور احمدینژاد بروند.
همزمان بودجههای ميليارد تومانی در اختيار مديران تيمهای محبوب و ورشکسته استقلال و پرسپوليس قرار گرفت. بودجههايی که مثل سالهای گذشته نه در راستای اقدامات بنيادی مثل ساخت زمين و امکانات ورزشی و يا تقويت تيمهای پايه ای، بلکه خرج اردوهای گرانقيمت در خارج از کشور وخريد بسيار گران بازيکنان جديد میشود. اين روشی است که بهترين امکان را برای پورسانت گيری دلالهای خودی از بودجهً دولتی اين تيمها ايجاد میکند.
3- طی يکسال گذشته اکثر پستهای مديريت ورزشی، توسط افرادی اشغال شده، که تجربه مديريت شان در سازمانهای ورزشی، حداکثر رياست حراست تربيت بدنی يا استاديومها بوده.
4- امروز با شکست تيم ملی ايران، مردم و اکثر کارشناسان مستقل فوتبال ايران، مسئوليت اين شکست را نه بر عهدهً قلعه نوعی که به اذعان همگان از دانش و تجربه مربيگری، بخصوص در سطح تيم ملی برخوردار نبود، بلکه بر عهده سياستمدارانی میگذارند، که با اقدامی کودتايی رئيس سابق فدراسيون ومربی خارجی تيم ملی را برکنار کردند و با اصرار بر انتخاب مربی ايرانی، آنهم از نوع وابستگان به جناح خودشان، شکست تيم ملی ايران را با همهُ ستارگان بينالمللی اش رقم زدنند.
5- شکست حاصل از مديريت امنيتی – نظامیها در ورزش ايران تنها به مسابقات فوتبال آسيايی بزرگسالان محدود نمیشود.
در يکسال گذشته تيمهای فوتبال نوجوانان، جوانان، اميد والمپيک هم در مسابقات بين المللی شکست خوردند و از رفتن به مرحله بالاتر محروم شدند، فدراسيون جهانی فوتبال FIFA، يکبار ايران را از شرکت در تمام مسابقات بين المللی محروم کرد و تيم استقلال، قهرمان باشگاههای ايران از شرکت در مسابقات قهرمانی باشگاههای آسيا محروم شد.
6- محمد نبی دبير موقت فدراسيون فوتبال، بعد از شکست تيم ملی فوتبال ايران اعلام کرد؛ قرارداد کادر فنی تيم ملی برای يکسال ديگر تمديد شده است.
متاسفانه تجربه سالهای گذشته نشان داده، که امنيتی – نظامیهای حاکم بر ورزش ايران قادر به درس گرفتن از اشتباهات خود نيستند و حد اکثر دست به عقب نشينیهای تاکتيکی برای حفظ مواضع اصلی خود میزنند.
به گمان نگارنده تغيير مسير حرکت فوتبال ايران از روش مخرب امروز و رفتن در راه پيشرفت و خدمت به جوانان و ورزش دوستان کشور بدون تغيير مديريت کل ورزش کشور امکانپذير نيست.