iran-emrooz.net | Sat, 19.05.2007, 10:38
ائتلاف و اتحادعمل نیروها
فرهنگ قاسمی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
حرکتهای اجتماعی که امروز در جامعه ما صورت می گیرد، بسیار مهم و با ارزش هستند. جنبش دانشجویان، جنبش زنان، جنبش کارگران و کارمندان، مطالبهء داشتن سندیکاهای مستقل، مطالبهء داشتن حق اعتصاب، مطالبهء داشتن حق مذاکره با کارفرمایان دولتی و خصوصی و مبارزات گوناگون برای بدستآوردن آزادیهای اساسی ... نشاندهنده اینست که جامعه ایرانی به دنبال بدستآوردن مجدد ارزشهایی است که بعداز کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ از دست داد.
تمرکز قدرت در دست الیگارشی آخوندی و چپاول ثروت ملت ایران درجه فقر را به حدی رسانیده است که جامعه در حال انفجار است. اشتباهات رژیم حاکم در سیاست خارجی او را به مرحله انزوا بزرگی سوق داده است.
نیروهای اپوزیسیون داخل کشور، علیرغم شرائط اختناق، با قبول و تندردادن به انواع مخاطرات نه تنها دست از مبارزه بر نداشتهاند، بلکه با حرکتهای حسابشده خود روحیه مقاومت و ضرورت عملیات اعتراضی را در مردم تقویت می کنند.
رژیم از همهء امکانات سرکوب استفاده کرده با کشتارهای دستهجمعی جوانان و مبارزان در سالهای ١٣٦٠ و ١٣٦٧ و کشتارها و ترورهای روزانه و بیامان خود نتوانسته است از پس امواج خروشان اعتراضات اجتماعی و مطالبات آزادیخواهانه مردم درآید.
انواع و اقسام اقدامات رفورمیستی گروه رفسنجانی، خاتمی و ... نتوانست کاری از پیش ببرد. در نتیجه هر روز شکاف بین مردم و رژیم عمیقتر می شود. امروز دیگر چارهای غیر از فروپاشی تمامی رژیم باقی نمانده است و این فروپاشی توسط قیام همگانی مردم صورت خواهد گرفت.
بخشی از توده مردم در حرکت اعتراضی است، بخشی در حرکت مقاومتی، و بخش بزرگی در حالت مشاهده و بیتصمیم، بدون اینکه علاقهای نسبت به ادامه حیات جمهوری اسلامی داشته باشد که ظرفیت گرویدن به دو گروه دیگر را در یک برهه بحرانی دارد.
بدون تردید، اینبار نیز اپوزیسیون میانه و چپ میانه داخل کشور به خرمن جنبش اجتماعی جرقه نخستین را خواهند زد.
سؤال مهم اینست، چگونه باید حرکت را مدیریت و رهبری کرد تا در میهن حداقل خسارت به بار آید و امور جامعه در راه درست بیفتد؟
هر قدر براندازی معقولانهتر باشد، شانس بیراهه رفتن کمتر، امکانات بازسازیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشتر خواهد بود.
نیروهای سیاسی جامعه ما از چپ گرفته تا چپ میانه، میانه و میانه راست امروز برنامهای را برای جامعه ارائه میدهند که نهضت ملی ایران ٥٠ سال پیشتر از این عرضه کرده بود. اگر بخواهیم قدری منصف باشیم، می توانیم با کمی تساهل بگوئیم که حداقل ٨٠ درصد از برنامههای جبهه ملی و احزاب وابسته به آن، بهویژه احزاب سوسیال دموکرات، مانند حزب ایران و نیروی سوم خلیل ملکی همان برنامهای است که امروز اکثریت بزرگی از اپوزیسیون ارائه میدهد. این وضعیت می تواند یک نقطه مثبت برای جبهه ملی و احزاب وابسته به آن باشد و می تواند یک نقطه منفی برای نیروهای دیگر مانند حزب توده تلقی گردد. (*) اصل مطلب نه این است و نه آن! مهم اینست که نه تنها جامعه سیاسی و اجتماعی ما در طول این ٥٠ سال گذشته به پیش نرفته، بلکه عقبنشینی بزرگی نیز داشته است؛ زیرا برنامه سیاسی و اجتماعی جامعه ما، اگر در نطفه خفه نمی شد و روند درستی را می پیمود امروز باید از نظر دموکراسی، از نگاه حاکمیت ملی، از دیدگاه استقلال و همچنین عدمتمرکز قدرت و ثروت در میان اقشار مختلف جامعه با وضعیت دیگری روبرو می بودیم.
جای بسی خوشبختی است که امروز چپ متفکر و غیروابسته خود را در کنار چپ میانه و میانه غیروابسته می جوید و می یابد. امید باید داشت تا این همفکری تبدیل به همکاری و وحدتعمل و اتحاد مبارزاتی گردد و باید آرزومند بود این وحدتعملها روزی به ائتلافهای عقلائی متکی بر منافع مردم ایران و در جهت استقلال و تمامیت ارضی میهن بیانجامد.
انگیزههای ائتلاف
مدتی است که سازمانهای اپوزیسیون خارج کشور بیش از گذشته در اندیشه و در عمل درهای گفتگو و مذاکرات را برای یک هماهنگی وسیعتر نیروها یا یک ائتلاف باز کردهاند. بر این امر باید کوشید. اما بیش از اندازه نباید خوشبین بود و گمان نداشت که میتوان شاهی و جمهوریخواه، چپ افراطی و راست افراطی، مدافعین استقلال و تمامیت ارضی ایران را با علاقهمندان به دخالت آمریکا در یکجا و برروی یک سطح مشترک به تفاهم و توافق اصولی رسانید.
انگیزش و یا انگیزههای ائتلاف می تواند یک یا چند مورد از چهار مورد زیر باشد.
١. اهداف استراتژیکی و برنامه عملیاتی یک سازمان نسبت به یک یا چند سازمان دیگر نزدیک است. برای افزایش شانس برندهشدن، نیروها را در یک سازمان واحد متشکل می کنیم تا قوای ضربتی خود را مستحکمتر و گستردهتر نمائیم و احتمالاً و یا حتماً بعداز براندازی یا برکناری قدرت حاکم در امر سازندگی، نیروی متخصص و کاردان و مدیران شایسهتری را در کنار خود داشته باشیم.
٢. یک سازمان سیاسی نیروی خود را با نیروی دشمن مقایسه می کند و در این مقایسه مشخص میشود که امکانات لازم برای براندازی قدرت حاکم را ندارد. بنابراین از برنامه حداکثر خود صرفنظر کرده در یک پلاتفرم ائتلافی با یک یا چند سازمان دیگر مشارکت مینماید.
٣. سازمان به دلائل گوناگون در بحران است، گامی به پیش برنمیدارد، دور باطل می زند، امکان از بینرفتن یا خفهشدن وجود دارد؛ رهبری آن به سوی سازمان یا سازمانهای دیگر می رود تا خون تازهای در شریانهای سازمان خود جاری گرداند؛ در این صورت برای دستیافتن به تحرک بیشتر اگر لازم باشد اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی خود را مورد سؤال قرار داده و در آنها بازنگری بوجود می آورد. در واقع به نوعی خواست و مطالبات خود را با واقعیت جامعه یا با واقعیت سرشت عینی سازمانهای دیگر تطابق می دهد.
٤. اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی برای بدستگرفتن قدرت و ایجاد و اداره نظم جدید آنچنان عمده و بزرگ است که باید بزرگترین نیروهای موجود را به کار گرفت تا بتوان به سوی موفقیت گام برداشت. برای پاسخگویی به نیازهای دوران براندازی و دوران سازندگی باید از نیروی عظیم مردم و تحرکی که در داخل و اطراف سازمانهای دیگر موجود است و از آشنائیهای عملیاتی و فنی آنها استفاده کند. برای رسیدن به این ائتلاف سازمانهای داوطلب باید قادر باشند در عرصه اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی خود با شفافیت کامل به حداقل مورد توافق برسانند، در غیر اینصورت ائتلاف امکانپذیر نیست.
خصائل اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی
در هر چهار مورد بالا همواره مسئله اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی عمده می باشند. اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی باید خصائل زیر را دارا باشند:
١. باید قابل دسترسی باشند.
٢- ساده، روشن و شفاف باشند.
٣- منطبق با امکانات محیط فعالیت باشند.
٤- منطبق با کمیت و کیفیت نیروی انسانی موجود باشند.
٥- امکانات فنی و مادی آن با واقعیتهای عملیاتی مطابقت کنند.
٦- مؤلفه همهء این امکانات باید در جهت استراتژی و عملیات قرار گیرند.
٧- رهبری و مدیران برنامهها نسبت به اهداف استراتژیک و برنامههای عملیاتی اعتقاد راسخ داشته و از قدرت تجزیه و تحلیل و تطابق خود نسبت به شرائط تازهایکه در خلال عملیات بوجود خواهد آمد بهرهمند باشند، لازم است که رهبری دگمگرا نبوده با مدّنظر قراردادن اهداف کلی و منافع عمومی، از قدرت تساهل و انعطاف برخوردار باشد.
اهداف استراتژیک میهن ما کدامند؟
منظور از اهداف استراتژیک برنامه سیاسی حداقلی است که بتواند در روند رشد و پیشرفت اجتماعی ایران قرار داشته باشد؛ بتواند دموکراسی را به عنوان روش زندگی و ممارست اجتماعی مردم در همه سطوح جامعه از سطح خانواده گرفته تا مدیریت و رهبری جامعه گسترش داده و جلوههای متحول آنرا با توجه به شرائط واقعی جامعه ما بنیان گذارد. این اهداف شامل ٥ اصل زیر می باشند:
١- حاکمیت ملی، که از طریق آزادیهای اساسی یعنی آزادیهای فردی و اجتماعی در اثر انتخابات آزاد نمایندگان واقعی مردم در شرائط یک جامعه لائیک امکان پذیر است. فراموش نشود که تضمین حاکمیت ملی در گرو جدائی قوای سهگانه از یکدیگر است.
٢. استقلال و تمامیت ارضی کشور، هدف از استقلال یعنی اختیار کامل در تصمیمگیریهای داخلی، منطقهای و بینالمللی با توجه به شرائط متغیری که می تواند در اثر تحولات مختلف بوجود آیند، بطوریکه هیچ قدرت دیگری نتواند بجای رهبری جامعه تصمیم بگیرد یا ملاحظات خود را به آن اعمال نماید. تمامیت ارضی بدین معناست که علیرغم تجدیدنظرهائی که باید در مورد وضعیت اقلیتهای قومی و یا ملی – حساسیت به این کلمات را باید کنار گذارد - بوجود آید، نباید به مرزهای کشور کوچکترین لطمهای وارد شود و باید با هرگونه تجزیهطلبی شدیداً مقابله نمود.
٣. عدم تمرکز قدرت و ثروت، قدرت اداری و قدرت تصمیمگیری باید از حداقل تمرکز برخوردار باشد، به گونهای که بر سرعت عمل در تصمیمگیری اثر منفی نگذارد. شیوههای آن باید توسط کارشناسان بررسی شده به رأی عمومی گذارده شود، در بکاربردن واژههائی از قبیل فدرالیسم نباید هراسی داشت. مهم محتوای آن است که باید قابل دسترسی و تطابق با شرائط میهن ما باشد. عدم تمرکز ثروت، بکارگرفتن مناسباتی از تولید، کار، سرمایه و خدمات اجتماعی است که عدالت اجتماعی سرلوحه آن بوده و در عینحال ممانعتی با قدرت آفرینش و حضور در بازار جهانی رقابت اقتصادی نداشته باشد.
٤. جمهوری ایران و قبول لائیسیته، حاکمیت موروثی خلاف حاکمیت ملی است. تاریخ میهنمان نشان داده است که نظام شاهنشاهی نمی تواند ضامن دموکراسی و استقلال، عدم تمرکز قدرت و ثروت باشد. لائیسیته چیزی غیر از رعایت روابطی نیست که در آن اعتقادات مذهبی و غیرمذهبی هر فرد ممانعتی برای حقوق اساسی وی بوجود نیاورد. در همین رابطه هرگونه حکومت مذهبی و ایدئولوژیک بخودی خود رد است.
٥. رعایت و احترام به منشور جهانی حقوق بشر و همچنین میثاقهای وابسته به آن و کوشش برای لغو مجازات اعدام.
دو نتیجه مهم
چکیده اهداف استراتژیک جامعه آینده در بالا در ٥ اصل آمد. اما هر ائتلافی باید:
١- با کسانی انجام پذیرد که این اصول را چه در دوران براندازی و چه در دوران بازسازی نه تنها قبول داشته باشند، بلکه در عمل و کردار و رفتار سیاسی و اجتماعی خود رعایت نمایند.
٢- باید با آنچنان ابزار و وسائل و متدولوژی انجام پذیرند که مغایرتی با ٥ هدف فوق نداشته باشند. یعنی ضد جمهوری و لائیسیته، ضد حاکمیت ملی، ضد استقلال، ضد تمامیت ارضی، ضد منشور جهانی حقوق بشر و لغو اعدام و ضد عدمتمرکز قدرت و ثروت نباشند.
در نتیجه نه جمهوریخواهان باید به دنبال مشروطهخواهان باشند و نه مشروطهخواهان به دنبال جمهوریخواهان؛ اندیشه چنین ائتلافهایی باطل و اتلاف وقت است. یک فرد سیاسی باید از هدردادن وقت و نیرو پرهیز کند.
حرکت به سوی ائتلاف و حرکت به سوی ابتکار عمل سیاسی
کوشش برای ائتلاف و حرکت بدین سو می تواند بسیار ضروری باشد و می تواند بسیاری از بدبینیها و سوءتفاهمها، فورمولبندیهای غلط، بدسلیقهگیها، عدماعتمادها را از بین برده و شرائط را برای نزدیکشدن به یکدیگر فراهم آورد. اما مسئله مهم این است که چنین کاری نیاز به وقت فراوان و مدت زمان طولانی برای تفهیم و تفاهم دارد. حرکت به سوی ائتلاف نباید باعث گردد تا نیروهای اپوزیسیون از ابتکار عمل سیاسی برای بر زمین کوبیدن جمهوری اسلامی غافل باشند. توجه داشته باشیم که گفته شد، ابتکار عمل سیاسی و نه عکسالعمل در مقابل برنامههای تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی یا قدرتهای جهانی. از سوی دیگر، شعارها دیگر بس است باید شعار را تبدیل به عمل کرد.
اندیشیدن در یافتن ابتکارعمل سیاسی یکی از وظائف بزرگ اپوزیسیون است. ابتکارعمل باید از ویزیون و بینش لازم و کافی همهی اوضاع و احوال خودی و دشمن برخوردار بوده باشد.
هر اپوزیسیون آگاه باید این دو اهرم حرکتی – یکی حرکت بسوی ائتلاف عقلائی و دیگر حرکت به سوی اقدامات عملی – را در دو جهت همسو بکار اندازد تا بتواند تودههای خود و نیروهای جامعه را بسیج کند تا قدرت و انرژی لازم برای ادارهکردن قبل و بعداز برکناری رژیم را در سرمایه خود داشته باشد. به عبارت دیگر میتوان چنین استنتاج کرد:
قدرت مردم = مردم × حرکت². این فورمول را در ابتدای قرن بیستم انیشتین تحت فورمول E = m ×c² آورده است. ( E = انرژی، m = ماده و C = سرعت حرکت نور ) که می توان آنرا با اجازه علمای علوم دقیقه و با صرفنظر از وجه نسبیت، بر علم مدیریت و سیاست انطباق داد. نیاز از بیان این تشبیه بیشتر برای این است که به اهمیت حرکت و سرعت عمل در امر مدیریت و اصولاً مدیریت سیاسی پافشاری گردد. در یک جریان سیاسی یا یک سازمان تولیدی و خدماتی عامل سرعت عمل و حرکت امکانات، اساسیترین فاکتور است. این حرکت و سرعتعمل است که ماده را به انرژی و انرژی را به تغییر و تحول مبدل می سازد. با فرض بر اینکه آماده برنامههای عملیاتی باشیم، در تعیین آنها باید ٥ مورد زیر را مورد توجه قرار داد:
١- انتخاب نوع عمل باید مطابق امکانات و شرائط موجود مکان و زمان و صددرصد قابل دستیابی باشد.
٢- برنامههای عملیاتی به متدولوژی ویژه خود نیاز دارد.
٣- با تاکتیکها باید در چارچوب پروژههای عملیاتی برخورد کرد و بُعد زمان را باید حتماً مورد توجه قرار داد.
٤- در عملیات تاکتیکی نباید از چنان امکانات و متدی استفاده کرد که با " اصول برنامه جانشینی " مباینت داشته باشد.
٥- در تعیین هر ابتکار عملیاتی باید مدیران عملیاتی و کارشناسان سیاسی با هم همفکری و همگونی داشته و بهترین، روشنترین، عملیترین آنها را تعیین نمایند.
طرح پیشنهادی
پیشنهاد انتخابات آزاد یکی از پروژههای عملیاتی است که طیفهای گوناگون اپوزیسیون در سالهای گذشته نسبت به آن توجه داشتهاند. نویسنده این سطور به هیچوجه کاشف آن نیست؛ این طرح به همهء اپوزیسیون تعلق دارد، این موضوع در ماه مارس در جمع عدهای از افراد سرشناس اپوزیسیون به شکل یک طرح پیشنهادی با راهکارهای عملیاتی آن مطرح شد که شرکتکنندگان نظرات تکمیلی خود را در این باره اظهار داشتند. بعداز در نظرگرفتن این نظرات، پیشنهاد به شکل یک مقاله انتشار یافت و به دنبال آن عکسالعملهایی از سوی فعالین و سازمانهای سیاسی نشان داده شد.
نویسنده این سطور تحتعنوان "درباره طرح پیشنهادی انتخابات آزاد در ایران " مقاله دیگری تحریر کرده و منتشر نمود. بسیاری از کوشندگان سیاسی از آن پشتیبانی کردند؛ جبههملی در ایران طی اعلامیهای به تاریخ سوم اردیبهشت ١٣٨٦ تحتعنوان " بحرانهای شدید کشور را با افزودن فشار بر جامعه و برخوردهای پلیسی – امنیتی نمیتوان چاره کرد " بعداز برشمردن وضعیت بحران و ورشکستگی کامل رژیم چنین نتیجهگیری کرده است:" در پایان یادآور می شویم پیش از این که فرصت از دست نرفته است، حاکمان به خود آیند و مدیریت کلان کشور را به خواست ملت ایران در چارچوب یک انتخابات آزاد به نیروها و جریانهای ملی بسپارند که قادر خواهند بود تا برای رهائی کشور طرحی نو در اندازند و با حمایت ملت، کشور را از بحرانهای شدید و فاجعهآمیز رهائی بخشند."
بخشی از اپوزیسیون ِ خودی ِ جمهوری اسلامی نیز اخیراً مدافع انتخابات آزاد شدهاند. بعلاوه اخیراً مقالهای توسط آقای کمال ارس از فعالین جبهه ملی در اروپا و عضو رهبری اتحاد جمهوریخواهان ایران تحت عنوان " به اراده آزاد ملت تن بدهید! " نگاشته و به ضرورت این امر پرداخته و تصویبنامه سازمان بینالمجالس را ضمیمه آن ساخته است. مطلبی نیز به قلم آقای احمد پورمندی تحتعنوان " با کدام شعارها؟ " در رابطه با امر ائتلافهای گسترده و به مناسبت همایش پیشروی اتحاد جمهوریخواهان به رشته تحریر در آمد و در سایت اینترنتی اخبار روز منتشر شد که در آن از انتخابات آزاد بعنوان یکی از شعارهای مبرم و اساسی رشد و توسعه در برهه کنونی نام برده است.
به نظر میرسد، اهمیت این اقدام را تمامی کسانیکه مدافع حاکمیت ملی می باشند، در مدنظر قرار میدهند. طبیعی است که تحلیلها و زوایای بررسیها یکی نیست و نمی تواند یکی باشد. اما هدف نویسنده این سطور از طرح پیشنهادی انتخابات آزاد بیشتر براین بوده است که اپوزیسیون خارج کشور در اثر همکاری با اپوزیسیون داخل بر آزادیهای لازم برای ایجاد انتخابات آزاد پافشاری کند. اگر همه آزادیهای لازم مانند آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بازگشت تبعیدیها به ایران، آزادی تأسیس و فعالیت احزاب و سندیکاها و سایتهای اینترنتی، آزادی انتخابشدن و انتخابکردن بدون دخالت و تأئید مقامی یا فردی ... وجود نداشته باشد، شرائط انتخابات آزاد فراهم نیست. اپوزیسیون باید با حرکات سنجیده خود بتواند به جهانیان و طرفداران آزادی و دموکراسی و حقوق بشر نشان دهد که این شرائط وجود ندارند و بکوشد آنها را با خود همصدا و همفکر نماید.
در زیر تابلوئی را ارائه میدهم که شیوههای برکناری یا براندازی رژیمهای دیکتاتوری دهههای اخیر را نشان میدهد. طبیعتاً روش و متد براندازی در بوجودآمدن نوع نظام جانشین مهم است و این تابلو سعی دارد آنها را ترسیم نماید.
سرنوشت رژیمهای دیکتاتوری، نوع براندازی و آینده دموکراسی در جامعه
ردیف / رژیم برانداختهشده و سرنوشت آن / نوع و وسیله براندازی / رژیم جایگزین / کارنامه رژیم جایگزین
١. صدام در عراق / قتلعام سران رژیم گذشته / نیروی نظامی خارجی / وابسته به قدرتهای خارجی و حکومت نظامی / هرج و مرج، ناآرامی عمومی ویرانی جامعه و جنگ دائمی در شهرها
٢. پاکستان- مشرف / کودتای نظامی با همکاری قدرت خارجی / حکومت نظامی، دستنشانده خارجی / هرج و مرج و عدم امنیت
٣. طالبان در افغانستان / کشتار برخی از سران رژیم قبلی، جنگ داخلی / قوای نظامی خارجی / دستنشانده خارجی، حکومت نظامی/ هرج و مرج، ناآرامی، عدم امنیت، ویرانه جامعه و جنگ دائمی شهری
٤. بورقیبه، تونس / کنار رفتن آرام و بدون جنگ و خونریزی / کودتای آرام با توافق خارجی / ادامه عقلائی همان رژیم نوعی دیکتاتوری نظامی / آرامش نسبی، سرکوب اپوزیسیون
٥. رژیم کمونیستی در لهستان / اعتصاب همگانی و مذاکره قدرت مردم / غیروابسته، انتخابات آزاد / گذار به سوی دموکراسی، رشد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی
٦رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی / کنار رفتن آرام بدون جنگ و خونریزی / مبارزه مردم، فشار افکار بینالمللی، درایت رهبری / انتخابات آزاد، همبستگی نیروها / حرکت بسوی دموکراسی و رعایت حقوق بشر
٧. شیلی و پینوشه / کناررفتن آرام، بدون جنگ و خونریزی / مبارزه مردم، فشار بینالمللی، نقش پینوشه و درایت رهبری / انتخابات آزاد / حرکت به سوی دموکراسی و رعایت حقوق بشر
٨. رژیم پهلوی ایران / قتلعام سران، فراریشدن شاه / مبارزه مردم، فشار بینالمللی، نقش رهبری و ضعف شاه / سرکوب بقیه نیروها و قبضهکردن تمامی قدرت / ایدئولوژی واحد، دیکتاتوری، واپسگرایی جامعه
٩. جمهوری اسلامی ایران؟؟؟
هدف حاکمیت ملی و برقراری آزادیهای فردی و اجتماعی و حرکت به سوی دموکراسی است. اپوزیسیون باید درایت و کاردانی خود را به خوبی نشان داده جمهوری اسلامی را وادار به اطاعت از رأی مردم و رعایت اصول منشور جهانی حقوق بشر و حاکمیت ملی نماید. در غیر اینصورت رژیمی که به آرامی کنار نرود بیدریغ توسط قیام همگانی مردم ایران واژگون خواهد شد. این نوشته را با نقلی از هراکلید (HERACLID ) که میگوید:" هیچ چیزی دائمی نیست غیر از تغییر. " پایان میدهم.
------------------
فرهنگ قاسمی، کارشناس دفتر فرانسوی کیفیت در مدیریت آموزشی و عضو کمیته اجرائی فدراسیون اروپائی مدارس عالی
* بازگشتی بود به گذشته تا شاید چراغ راه آینده باشد.
Farhang GHASSEMI
L’opposition iranienne: la Coalition et l’unité de l’action des forces politiques
18 mai 2007