iran-emrooz.net | Fri, 13.04.2007, 21:48
حقوق بشر و دم خروس روشنفکر دینی
علیمحمد طباطبایی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
من ابتدا خیال نداشتم که در بارهی سخنرانی جدید آقای گنجی «دین و حقوق بشر» چیزی بنویسم و صرفا به یک یاداشت اعتراضی به بعضی از سایتهایی که این متن را منتشر کرده بودند کفایت کردم. واقعیت این است که دین مورد علاقهی آقای گنجی چنان فضایی در جهان ایجاد کرده است که حتی برای کسانی که در امنیت کامل در دنیای آزاد زندگی میکنند بررسی حساب سود و زیان نوشتن نقدی بر اسلام، شخص را از هر گونه موضع علنی منصرف میکند، حالا کسانی که در خود این کشورها هستند به کنار.
به طور خلاصه نتیجهی نهایی آنچه آقای گنجی در آن سخنرانی میخواهد بیان کند (و شاید حتی به طور ناخودآگاه) این است که ادیان ـ و در این مورد اسلام ـ نه تنها هیچ تنافری با حقوق بشر ندارند که حتی دستورات الهی آنها خود منابع الهام اولیه برای حقوق بشر بودهاند. به دیگر سخن ایشان کار دکتر شریعتی را تکرار میکند، اما اگر او در پی بیرون آوردن سوسیالیسم و فلسفهی وجودی سارتر از دل اسلام بود، هنر آقای گنجی بیرون کشیدن حقوق بشر، و لابد در آینده دموکراسی از شریعت اسلامی است. مشکل بزرگ ایشان این است که واقعیتهای تاریخی که ادعای آقای گنجی را ثابت کند در حد صفر است، یا به عبارت دیگر رویدادهای شناخته و ثبت شده در تاریخ تمامی ادیان و در مورد ایشان اسلام درست عکس ادعای ایشان را ثابت میکند.
اما اصولا برای رسیدن به حقوق بشر امروزی یکی از موانع اصلی که باید برداشته میشد خود ادیان و مذاهب و دخالتهای آنها در زندگی اجتماعی و خصوص افراد بوده است. پند و اندرزهای معمولی که در سخنرانی آقای گنجی نیز به آنها اشاره شده چنان کلی است که حتی گویندهی آنها میتواند آدولف هیتلر باشد و دایره شمول آنها نژاد آریایی و مگر نه این که کلیسا حق انسان بودن را قبلا از رنگین پوستان مضایقه کرده بود و بعدا با سکوت و همکاری خود با نازیها از یهودیان.
فاصله میان حق نامحدود آزادی بیان و حق داشتن هر دینی ـ و البته نداشتن آنها ـ و انتقاد از هر مقامی با هر درجهای حتی پیامبران با آن پند و اندرزهای مورد اشارهی ایشان زمین تا آسمان است. اما اگر شخصی هنوز هم به این تفاوتها پی نبرده است در واقع به معنای سکولاریسم پی نبرده است که گنجی آنهمه از آن دم میزند. انگیزهی شخص به ظاهر سکولاری که میخواهد دموکراسی و حقوق بشر را از دین بیرون بکشد این است که برای او پذیرش جدایی دین از دولت و کنار گذاردن سیطرهی دین بر زندگی خصوصی افراد بسیار مشکل است، بنابراین باید به هر طریقی که هست ثابت کند و نشان دهد که تمامی این امتیازهای زندگی مدرن در دین هم وجود دارد.
آیا شما تا به حال دیدهاید که محقق و دانشمندی که اتفاقا به دینی هم باور دارد بخواهد در تحقیقات تخصصی خود از کتابها و دستورات دین مورد نظر کمک بگیرد؟ چنین شخصی قاعدتا باید توانسته باشد خود را قانع کند که مرز کاملا مشخص و غیر قابل عبوری میان تحقیقات علمی و دینی وجود دارد. در غیر این صورت تحقیقات علمی او به یک سری کلی گوییهای فلسفی خواهد انجامید نه به دستاوردهای علمی. فرد سکولار اما معتقد به یک دین نیز باید بپذیرد که بیرون کشیدن دموکراسی و حقوق بشر و آزادی بیان از دین را کنار بگذارد. اگر موفق به چنین مهمی نشود ـ که ظاهر آقای گنجی در آن ناکام مانده ـ پیامد اندیشههای او چیزی جز افکار التقاطی و در نتیجه گمراه کردن خود و کسانی که سخنان او را حجت میدانند نخواهد بود.
اما انتقاد دیگر من از سایتهایی است که به ناگهان همگی برای عقب نماندن از بقیه متن سخنرانی ایشان را در صفحهی اصلی خود انتشار دادند. این علاقه و توجه به انتشار این گونه مطالب بی پایه و گمراه کننده نشان میدهد که التقاط در افکار و شناخت سطحی از اندیشههای روشنگری بسیار وسیع تر از آنچیزی است که تصور میشود. وقتی این گونه است دیگر چرا باید مرتب از خود گله و شکایت کنیم که صد سال است درجا میزنیم!
فعلا به نظر میرسد که این گونه درجا زدنها ادامه خواهد داشت.