iran-emrooz.net | Mon, 26.02.2007, 19:51
قطار بدون ترمز جنگ
امير مومبينی
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۵
«مثل قطاری بدون ترمز و دندهی عقب» بسوی جنگ پیش میرویم. با این وضعیت دیر یا زود آمریکا به ایران حمله میکند. مردم ایران مخالف جنگ هستند. در ایران هیچ اکثریتی عظیمتر از اکثریت مخالف جنگ نیست. با این همه، سیاستی که دولت ایران پیش میبرد کشور را در تلهی جنگخواهان ایالات متحده و اسرائیل میاندازد. این همه سماجت و یکدندگی، این مانورهای تحریککننده در این شرایط فوق خطیر، باورنکردنی است. نشاندادن بازوی نظامی، انجام مانور، شلیک راکت فضایی، اینها تنها در شرایط تناسب بازدارندهی قوا یا امکان ضربهی جدی به حریف ممکن است از نظر نظامی اقدامات بازدارنده تلقی شوند. در وضعیتی که هم اکنون ایران دارد، چنین اقداماتی تنها تحریک کننده هستند و بیش از پیش بهانه به دست حریف میدهند.
تقلید از کرهی شمالی اشتباه است
اگر جمهوری سلامی قصد دارد روش کرهی شمالی را بکار ببندد در اشتباه است. کشور فقیر و بینفوذ کرهی شمالی اهمیت ایران را ندارد. کره در یک منطقهی بسیار متفاوت قرار دارد که کوچکترین اشتباه در آنجا میتواند برای آمریکا فاجعهبار باشد. بزرگترین اشتباهات و آسیبهای سیاسی و نظامی آمریکا تا کنون در خاور دور بوده است. این امر ایالات متحده را به سوی شکیبایی بیشتر میکشاند. فرماندهی ارتش کرهی جنوبی در دست آمریکا است و قوای بزرگ آمریکا در آنجا در دو قدمی مرزهای کرهی شمالی هستند. کرهی شمالی برای تهاجم به قوای آمریکا احتیاجی به موشک و راکت بلندبرد ندارد. کرهی شمالی اگر یک بمب اتمی را در خاک خود و در مجاورت مرزهای جنوبی منفجر کند منجر به آسیب جدی به کرهی جنوبی و قوای آمریکایی مستقر در آنجا میشود. کشتار مردم کرهی شمالی در جنگ با آمریکا، باعث گسترش جو ضدآمریکایی در کرهی جنوبی میشود. جنگ با کرهی شمالی، جنگ در مرزهای ناپهناور کره و با کرهایها است. زردها به لحاظ اجتماعی سازمانیافتهترین و همپیوستهترین مردم جهان هستند. آنها به هنگام جنگ بیش از پیش یکپارچه میشوند و ایجاد آشوب در صفوفشان بسیار دشوار است. در هم شکستن یک جامعهی خاور دور سختترین وظیفهایست که ممکن است بر عهدهی یک جنگ نهاده شود. ژاپن و کره و ویتنام را همه به خاطر دارند. برای آمریکا پرهیز از خسارات عظیم در چنین جنگی کمتر امکان دارد. از سوی دیگر، برای آمریکا همواره امکان مذاکره با چین در رابطه با کره وجود داشته است و اکنون نیز میبینیم که با واسطهی چین بحران در مسیر دیگری قرار گرفته است. آمریکا خیلی مواظب اژدهای زرد است. آنجا دیگر جای بازیهایی از نوع بازیهای خاورمیانهای نیست. آنجا میدان عظیمی است که جنگ سوم جهانی به آن فکر میکند! بدین گونه، کاربست روش کرهای فرصتهای صلح را میسوزاند و کشور ما را به کام جنگ پرتاب میکند.
عراقگونه کردن ایران هدف جنگ است
اگر جمهوری اسلامی فکر میکند که آمریکا در عراق شکست خورده است و از این رو از تهاجم به ایران واهمه دارد باز در اشتباه است. جنگخواهان آمریکا اتفاقاً میخواهند همان وضعیتی که در عراق پیشآمد در ایران پیش بیاید. آنها قبل از هر چیز عراقیزه کردن ایران را میخواهند. دولت آقای بوش به همهی هدفهای خود در عراق نرسید. اما این به معنی شکست در هدف اصلی نیست. دولت بوش، متحد نزدیک آن دولت اسرائیل و لابی یهودیان در آمریکا، قبل از هر چیز انهدام قدرت عراق را میخواستند. محو کردن عراق به عنوان یک قدرت و یک صدای ناهمگون هدف اصلی آنها بود. به این هدف کاملاً رسیدند. اکنون در جهان کشوری بیچارهتر از عراق وجود ندارد. عراق یک جهنم کامل است. مردم ستمدیدهی عراق، مردم زحمتکش معمولی عراق، بیش از هر چیزی از انتقامجوییهای مذهبی و قومی و کشتار بیامان روزانه رنج میبرند. کشتار روزمرهی مردم عراق یک تیتر تکراری رسانههای «معتبر» جهانی شده است. آقای بلر میگوید که جنگ آنها جنگ برای تمدن است. اما، توحشی که تمدن آقایان بوش و بلر در عراق آفریده است روی خونخوارترین وحشیهای تاریخ را سفید کرده است.
در حمله به عراق، انهدام به عنوان هدف اعلام نشده نبود. گفته میشد که قصد دارند سلاحهای کشتار جمعی عراق را نابود کنند و صدام را بردارند و دموکراسی مستقر کنند. اما، در حمله به ایران، انهدام قدرت ایران هدف اعلام شده است. انهدام قدرت ایران و برگرداندن آن به «نقطهی مادون خط قرمز» هدف اصلی است. نه تنها به این خاطر که ایران خطری برای آمریکا و اسرائیل و منطقه است. همچنین بخاطر این که حذف قدرت ایران حذف قسمتی از قدرت محور روس و چین است. بیشترین اهمیت استراتژیک ایران به جایگاه آن در تناسب تخاصمآمیز ناتو با محور روسیه و چین برمیگردد.
پس، عراق شدن ایران نه تنها آمریکا را به هراس نمیافکند بلکه هدف آن است. در این هدف امکان پیروزی بسیار است. مهاجم در وضعیت کنونی قصد مستقر کردن نیرو در ایران مرکزی را ندارد. آنها به لشکر کشی متکی نخواهند شد. آنها میخواهند ایران را بکوبند و ویران کنند و ایرانیان را به جان هم بیندازند و جهنمی را که در عراق پدید آوردهاند در اینجا نیز پدید بیاورند. برای آنان بدترین چیز در عراق گیر افتادن نیروهای آمریکایی است و گرنه فروپاشی عراق و جنگ شیعه و سنی برایشان بد نیست. در ایران میتوانند از گیر دادن نیروی زمینی پرهیز کنند و تنها از «برکات جنگ» بهرهمند شوند. آیا سران جمهوری اسلامی فکر میکنند که تنها آنها هستند که از برکات جنگ آگاهی دارند؟ آقایان برای درک همهی برکات جنگ باید در مکتب عمو سام آموزش ببینند. همانطور که برکت جنگ قبلی به جام زهر تبدیل شد برکت جنگ کنونی هم به زهر افعی تبدیل میشود. برکت جنگ را بروید بالای صدها هزار قبری تماشا کنید که عشاق واقعی مذهب شما در آن جا خاک میشوند. تنها ارواح دوزخی میتوانند از برکت جنگ و استبداد و تروریسم دم بزند.
جنگ با ایران کوتاه نخواهد بود
اگر جمهوری اسلامی فکر میکند که ضربات و خسارات یک جنگ کوتاه مدت را تحمل کند و پس از آن برنامههای خود را پیش ببرد در اشتباه است. اگر جنگ شروع شد ممکن است تا دههها حالت جنگی بین طرفین باقی بماند. عملیات اصلی جنگ ممکن است کوتاه باشد اما وضعیت جنگی متعاقب آن هرگز کوتاه نخواهد بود. باید در نظر گرفت که ژاپن و آلمان و کره چند دهه پس از جنگ همچنان قیدهای ناشی از جنگ را بر گردن داشته و یا دارند. بیش از شصت سال پس از جنگ هنوز ژاپن قیدهای سنگین شکست را بر گردن دارد و ناچار است میزبان نیم میلیون سرباز آمریکایی باشد. چند دهه پس از جنگ کرده هنوز فرماندهی مستقیم نیروهای نظامی آنجا در دست ایالات متحد است. در طول وضعیت ویژهی پس از جنگ هر آینه که بخواهند کشور ما را مورد حمله قرار میدهند و به آن زور میگویند. به جای برقراری رابطهی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل بین دو کشور چرا باید از جنگ و وضعیت جنگی استقبال کرد. کدام طلسم مانع از این است که دولت ایران دست از سر اسرائیل بر دارد و با آمریکا وارد یک مناسبات مبتنی بر دوستی و اعتماد متقابل شود؟ چرا کشور هفتاد میلیونی ایران باید بازیچهی توهّمات و تعصبات ماجراجویان در قدرت شود؟
هدف بمبارانها تنها تاسیسات اتمی نخواهد بود
احتمال لشکر کشی به سرزمین اصلی ایران (در شرایط کنونی) کم است. لشکرها به پیروزی نخواهند رسید. اما، هواپیماها و موشکها و بمبها شکست نخواهند خورد. مقاومتی خواهد شد. ولی با کدام پدافند میتوان موشکهای مرگ و ویرانی را خنثی کرد؟ غیرت و غرور و هیاهو و تبلیغ، توی گوش موشک فرو نمیرود. مهاجمان ایران را به گستردهترین شکل از زمان جنگ جهانی دوم به این سو آماج حملهی هوایی و موشکی خواهند کرد. به جز بمبهای عظیم اتمی، کاربست هر صلاحی علیه ما ممکن خواهد بود. هدف کوچک و بعدی این تهاجم نابود کردن تأسیسات اتمی ایران است. هدف نخست و بزرگ این تهاجم قوا و تأسیسات نظامی و مجموع تأسیسات زیربنایی کشور است. فرودگاهها، کارخانهها، جادهها، پلها، سدها، تأسیسات برقرسانی، تأسیسات نفتی، اسکلهها و بندرگاهها، مکانهای مهم دولتی و نظامی، تأسیسات رادیو و تلویزیون و تلفن، کشتیها و جزایر مهم همه آماج حمله خواهند شد.
حمله فقط هوایی و موشکی نخواهد بود. کشتیهای نفتکش متوقف و ربوده خواهند شد. عبور و مرور در خلیج زیر سیطرهی نیروهای نظامی ایالات متحده قرار خواهد گرفت. فروش نفت ایران به نزدیک صفر خواهد رسید. برخی جزایر بلعیده خواهند شد. برخی کشورهای عربی لقمههای چربی دریافت خواهند کرد. تمام شبه جزیرهی عربستان عملاً و نیمه پنهانی در این جنگ شرکت خواهد کرد. خوزستان و سواحل و جزایر خلیج فارس در خطر جدی قرار خواهد گرفت. و وضعیت آبستن حوادثی پیشبینی نشده خواهد شد.
همانطور که در جنگ کثیف عراق دیده شد، مهاجم از پیش دیوار سکوتی گرد هدف میکشد و سپس حمله را آغاز میکند. در طول حمله، دنیا شاهد یک آتش بازی قشنگ و پرشکوه و بس تماشایی توسط عموسام خواهد بود. CNN هیجانانگیزترین فیلم قرن را به مردم جهان نشان خواهد داد. مردم با وجدان آمریکا و اروپا، شبها که از سر کار خسته و کوفته برگشتند با پاکتهای بزرگ چیپس و قوطیهای آبجوشان جلو تلویزیونها پلاس خواهند شد. این را ما در جنگ عراق به چشم خود دیدیم. اگر در جنگ عراق فروش چیپس در آمریکا سه برابر و نیم شده بود احتمالاً در جنگ ایران فروش آن به ده برابر خواهد رسید.
این فاجعه واقع خواهد شد، مگر این که دولت ایران، که تا کنون تنها آب به آسیاب این نقشه ریخته است، به خود بیاید و از حداکثر امکانات دیپلماتیک و عملی برای رفع سریع بهانهها استفاده کند. رفع بهانهها مساوی با صلح نیست بلکه در خدمت آن است. دولت پرزیدنت بوش از پیدا شدن راه حل شاد نخواهد شد و تلاشها برای هموار کردن راه حمله ادامه خواهد یافت. با این همه، تنها شانس در این است که دولت ایران با پذیرش پیشنهادهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و ارائهی طرحی عملی و قابل قبول برای اروپا، بهانهها را از دست جنگخواهان بگیرد و خطر جنگ را کاهش دهد.
مردم ایران باید نظر بدهند
همانطور که اکثریت مردم آمریکا و دو مجلس ایالات متحده مخالف جنگ هستند و میکوشند دست دولت آقای بوش را در این ماجراجوییها ببندند، مردم ایران هم مخالف جنگ هستند و باید بتوانند نظر و ارادهی خود را اعمال کنند. جنگ امری سرنوشتساز است. اگر حکومت نمیتواند برای صلح تلاش کند، در مورد جنگ باید همهپرسی شود. مردم ایران باید بطور مستقیم در این باره نظر بدهند. مردم در بارهی تصمیم حکومت مبنی بر غنی کردن به هر قیمت باید نظر بدهند. صلح و مذاکره به قیمت تعلیق غنیسازی، یا عدم تعلیق غنیسازی به قیمت جنگ. مردم در این باره باید نظر بدهند. مردم حق دارند نشان دهند که در کدام سمت ایستادهاند.