اخیراً گروه هکری موسوم به «Codebreakers» مدعی شده است که با نفوذ به سیستمهای بانک سپه، به اطلاعات بیش از ۴۲ میلیون مشتری، از جمله برخی مقامات نظامی و حکومتی جمهوری اسلامی ایران، دسترسی یافته است. این گروه اعلام کرده که بیش از ۱۲ ترابایت داده، که ظاهراً سوابق مالی از سال ۱۳۰۴ تا ۱۴۰۴ را در بر میگیرد، در اختیار دارد و تهدید به انتشار اطلاعات کامل ۲۰ هزار مشتری حقیقی و حقوقی کرده است.
در میان دادههای افشاشده، نام برخی مقامات پیشین و کنونی حکومتی مشاهده میشود که به نظر میرسد از طریق بهرهمندی از رانتهای مختلف، از جمله تسهیلات بانکی، به ثروتهای قابلتوجهی دست یافتهاند. با این حال، این اطلاعات تنها بخشی از داراییهای این افراد را نمایان میکند و شامل تمامی اموال منقول و غیرمنقول آنها، نظیر املاک، زمین، ارز و طلا، نمیشود. این افشاگری را میتوان نوک کوه یخی دانست که بخش اعظم آن در قالب داراییهای گوناگون در ایران و خارج از کشور پنهان باقی مانده است.
اقتصاد رانتی و نپوتیسم در ایران
اقتصاد ایران بهطور گستردهای بر شبکههای آشکار و پنهان رانتی و ساختارهای الیگارشیک استوار است که در آن دسترسی به منابع مالی، اعتبارات بانکی و امتیازات اقتصادی به شبکهای از وابستگان به نهادهای قدرت و خویشاوندسالاری محدود میشود (رجوع شود به: North, Wallis, & Weingast, 2009, در تحلیل اقتصادهای رانتی). این ساختار نه نتیجه تصادف یا تلاش فردی، بلکه محصول نظامی است که در آن نپوتیسم (خویشاوندسالاری) به ابزاری برای حفظ و بازتولید قدرت تبدیل شده است. در نظامهای استبدادی، نپوتیسم فراتر از روابط خانوادگی سنتی عمل میکند و به شبکهای پیچیده از منافع متقابل میان نهادهای نظامی، مذهبی، اقتصادی و امنیتی تبدیل میشود (Acemoglu & Robinson, 2012).
در مورد ایران، این الگو را میتوان تحت عنوان «نپوتیسم ولایی» تحلیل کرد؛ ساختاری که منابع اقتصادی کشور را در اختیار یک الیگارشی بسته متشکل از حوزویان و معممین، مدیران و دیوانسالاران فاسد، مقامات نظامی و امنیتی، بخش خصولتی و خصوصی وابسته، قرار داده و همزمان اکثریت جامعه را با فقر و نابرابری مواجه میسازد. نپوتیسم ولایی، بهویژه در چارچوب رژیم خمینی-خامنهای، با تکیه بر پیوندهای خویشاوندی، رانتی و گفتمان شیعه اثنیعشری ولایی، بر حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نظامی سیطره دارد و از این منابع برای تداوم و گسترش خود بهره میگیرد. این ساختار شباهتهایی با مدلهای «دولت عمیق» و «الیگارشی مذهبی» در نظامهای نفتی و شبهتوتالیتر دارد (رجوع شود به: Tilly, 1990, در تحلیل ساختارهای قدرت متمرکز).
تعریف و کارکردهای نپوتیسم ولایی
الف) مفهوم نپوتیسم در نظامهای شبهتوتالیتر
نپوتیسم به اعطای امتیازات و مناصب بر اساس روابط خویشاوندی یا وابستگیهای نزدیک در میان حاکمیت سیاسی اشاره دارد. در نظامهای شبهتوتالیتر و الیگارشیک، این پدیده چهار کارکرد اصلی دارد:
- بازتولید قدرت در شبکه بسته نخبگان: حفظ قدرت در میان خویشاوندان و نزدیکان هسته مرکزی (Elitist Reproduction).
- تضمین وفاداری از طریق منافع مشترک: ایجاد سیستم حامی-پیرو (Patron-Client System) برای تأمین امنیت و ثروت.
- کنترل متمرکز جامعه: استفاده از هستهای فشرده از تصمیمگیرندگان خانوادگی و گفتمان ایدئولوژیک.
- بازتوزیع رانت: تخصیص منابع به شبکه نپوتیستی برای تداوم ساختار.
ب) نپوتیسم ولایی در ایران
نپوتیسم ولایی گونهای خاص از نپوتیسم است که با تلفیق عناصر دینی (گفتمان شیعه اثنیعشری)، پیوندهای خانوادگی و نهادهای نظامی-امنیتی شکل گرفته است. برخلاف نپوتیسم صرفاً اقتصادی (مانند روسیه) یا سیاسی (مانند کره شمالی)، این مدل ترکیبی از الیگارشی مذهبی، نظامی و مالی را تشکیل میدهد که قدرت را در دست خانوادهها و گروههای خاص متمرکز کرده است (رجوع شود به: Chabal & Daloz, 1999, در تحلیل نپوتیسم در نظامهای پسااستعماری).
ساختار نپوتیسم ولایی: مدل اختاپوس قدرت
ساختار نپوتیسم ولایی بر سه محور اصلی استوار است:
محور خانوادگی و خویشاوندی:
- انتصاب بستگان مقامات ارشد در مناصب کلیدی.
- شکلگیری طبقهای موروثی از مدیران و وابستگان حکومتی.
- گسترش نفوذ خانوادگی در بنیادهای مالی، آموزشی و نظامی.
محور گفتمانی-رانتی:
- ارتباط مستقیم با رهبری و نهادهای ولایی (دفتر رهبری، شورای نگهبان).
- بهرهگیری از مشروعیت مذهبی برای توجیه توزیع رانت.
- کنترل بودجههای دولتی تحت پوشش بنیادهای مذهبی.
محور امنیتی-نظامی:
- نفوذ نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران در تخصیص مناصب.
- حضور فرماندهان سابق سپاه در نهادهای اقتصادی و اجرایی.
- مدیریت شرکتهای خصولتی تحت نظارت حلقههای امنیتی.
شبکههای قدرت نپوتیسم ولایی
این شبکهها در سه سطح اصلی سازماندهی میشوند:
الف) هسته مرکزی
خانوادههای متصل به رهبری، مانند خانواده خامنهای، خمینی، لاریجانی، حدادعادل و سایر مقامات ذی نفوذ راس حاکمیت که بر اقتصاد رانتی، نهادهای امنیتی و بنیادهای مذهبی سیطره دارند.
ب) حلقه میانی
شامل خانوادههای نزدیک به سپاه، ارگانهای سرکوب و نهادهای حکومتی، مانند قالیباف، جنتی، طائب و فرزندان مصباحیزدی و سایر حوزویان وابسته مشابه، که در عرصههای نظامی، نظارتی و گفتمانی فعالاند.
ج) حلقه بیرونی
شبکههای پیمانکار قدرت، مانند خانوادههای مخبر، شمخانی و رضایی، که در اقتصاد، تجارت و نهادهای سرکوب و امنیتی نقش دارند.
اقتصاد رانتی و توزیع منابع
الیگارشیهای حاکم از طریق روشهای مختلف به بهرهبرداری از منابع کشور میپردازند:
- نفت و انرژی: قراردادهای بدون مناقصه و صادرات غیرقانونی توسط خانوادههای وابسته به سپاه.
- بانکداری و پولشویی: استفاده از شبکههای بانکی زیرزمینی و تسهیلات کلان.
- زمینخواری: مصادره املاک توسط بنیادها و نهادهای حکومتی.
- واردات و انحصار: کنترل بازار با ارز ترجیحی و تسهیلات بانکی.
نتیجهگیری
افشاگری گروه «Codebreakers» نهتنها نقض امنیت سایبری بانک سپه را نشان میدهد، بلکه پرده از بخشی از ساختار نپوتیسم ولایی و اقتصاد رانتی در ایران برمیدارد. این ساختار، که ترکیبی از خویشاوندسالاری، گفتمان مذهبی ولایی و نفوذ نظامی-امنیتی است، منابع کشور را در اختیار یک اقلیت الیگارشیک قرار داده و نابرابری و فقر را در جامعه تشدید کرده است.
——————————-
منابع:
Acemoglu, D., & Robinson, J. A. (2012). Why Nations Fail: The Origins of Power, Prosperity, and Poverty. Crown Business.
Chabal, P., & Daloz, J.-P. (1999). Africa Works: Disorder as Political Instrument. Indiana University Press.
North, D. C., Wallis, J. J., & Weingast, B. R. (2009). Violence and Social Orders. Cambridge University Press.
Tilly, C. (1990). Coercion, Capital, and European States, AD 990-1990. Blackwell.