نیوریورک تایمز ــــ جمعه ۲۸ فوریه ۲۰۲۵
پس از پنج هفته که طی آن، رئیسجمهور ترامپ عزم خود را برای کنار گذاشتن منابع سنتی قدرت آمریکا — یعنی اتحادهای آن با دموکراسیهای همفکر — و بازگرداندن کشور به دورهای از مذاکرات خام قدرتهای بزرگ آشکار ساخت، یک پرسش بیپاسخ باقی ماند: او تا چه اندازه حاضر است اوکراین را قربانی چشمانداز خود کند؟
درگیری خارقالعادهای که بعدازظهر جمعه در دفتر بیضی و در برابر دوربینها رخ داد، پاسخ این پرسش را روشن کرد.
هنگامی که ترامپ، رئیسجمهور ولودیمیر زلنسکی را سرزنش کرد و به او هشدار داد که “تو برگهای برندهای برای مذاکره با رئیسجمهور ولادیمیر پوتین نداری” و زمانی که معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس، رهبر اوکراین را بیادب و ناسپاس خواند، مشخص شد که همکاری سهسالهی واشنگتن و کییف، از هم گسیخته است.
اینکه آیا این رابطه قابل ترمیم خواهد بود و اینکه آیا توافقی که هدف اصلی این سفر بود — تأمین درآمدی برای ایالات متحده از منابع معدنی اوکراین — بار دیگر سرهم خواهد شد یا خیر، هنوز مشخص نیست.
اما واقعیت مهمتر این است که این تبادل خصمانه، که نهتنها مخاطبان آمریکایی و اروپایی را — که هرگز شاهد چنین حملات آشکاری از سوی متحدان نبودهاند — بلکه شخص پوتین و مشاوران کرملین را نیز در شوک فرو برد، نشان داد که ترامپ، اوکراین را مانعی بر سر راه پروژهای بهمراتب مهمتر میبیند.
به گفتهی یک مقام ارشد اروپایی که در روزهای پیش از این تنش سخن گفته بود، هدف اصلی ترامپ، عادیسازی روابط با روسیه است. اگر این هدف مستلزم بازنویسی تاریخ حملهی غیرقانونی مسکو در سه سال پیش، کنار گذاشتن تحقیقات دربارهی جنایات جنگی روسیه، یا امتناع از ارائهی تضمینهای امنیتی بلندمدت به اوکراین باشد، ترامپ — با توجه به این ارزیابی از نیتهایش — آمادهی انجام چنین معاملهای است.
برای هر کسی که با دقت گوش میداد، این هدف در پسزمینهی سفر فاجعهبار زلنسکی به واشنگتن بهوضوح جریان داشت.
وزیر امور خارجه، مارکو روبیو — که زمانی از اوکراین و حاکمیت ارضی آن دفاع میکرد، اما اکنون به حامی بازیهای قدرتی ترامپ تبدیل شده است — در مصاحبهای با خبرگزاری Breitbart News روشن کرد که زمان آن رسیده است که از جنگ فراتر برویم و به دنبال ایجاد روابطی سهجانبه میان ایالات متحده، روسیه و چین باشیم.
او گفت: “ما با روسها اختلافاتی خواهیم داشت، اما باید با هر دو طرف رابطه داشته باشیم.” وی بهدقت از بهکار بردن عباراتی که نشان دهد روسیه متجاوز است یا اینکه، در صورت عدم مجازات برای حمله به اوکراین، ممکن است کشور بعدی را از میان اعضای ناتو هدف بگیرد، خودداری کرد.
او افزود: “اینها کشورهای بزرگ و قدرتمندی با زرادخانههای هستهای هستند. آنها توانایی اعمال قدرت در سطح جهانی را دارند. به نظر من، ما مفهوم بلوغ و عقلانیت را در روابط دیپلماتیک از دست دادهایم.”
ترامپ، سیستم پس از جنگ جهانی دوم را دشمن قدرت آمریکا میداند
ترامپ آشکارا معتقد است که سیستم نظم جهانی که پس از جنگ جهانی دوم توسط واشنگتن ایجاد شد، قدرت آمریکا را تحلیل برد.
این سیستم، پیش از هر چیز، بر روابط با متحدانی که به سرمایهداری دموکراتیک پایبند بودند، تأکید داشت، حتی اگر این اتحادها هزینههایی برای مصرفکنندگان آمریکایی در پی داشت. همچنین، این سیستمی بود که تلاش میکرد از دستاندازی به سرزمینهای دیگر جلوگیری کند، بهویژه از طریق تأکید بر رعایت قوانین بینالمللی و احترام به مرزهای شناختهشدهی جهانی.
اما از نظر ترامپ، چنین سیستمی به کشورهای کوچکتر و کمقدرتتر، اهرم فشاری علیه ایالات متحده میداد و موجب میشد که آمریکاییها بیش از حد هزینهی دفاع از متحدان و تأمین رفاه آنها را متحمل شوند.
درحالیکه رؤسای جمهور پیشین — چه دموکرات و چه جمهوریخواه — همواره تأکید داشتند که اتحادهای آمریکا در اروپا و آسیا بزرگترین عامل تقویت قدرت این کشور بوده و به حفظ صلح و رونق تجارت کمک کرده است، ترامپ آنها را زخمی در حال خونریزی میبیند.
در جریان کمپین انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶، او بارها پرسید که چرا آمریکا باید از کشورهایی دفاع کند که با ایالات متحده مازاد تجاری دارند.
در پنج هفتهای که از آغاز دورهی دوم ریاستجمهوریاش میگذرد، ترامپ اجرای برنامهای را برای نابودی این سیستم آغاز کرده است. این برنامه، علت درخواست او برای واگذاری کنترل گرینلند از سوی دانمارک به آمریکا را توضیح میدهد، همانطور که علت درخواست او از پاناما برای بازگرداندن کانالی که آمریکاییها ساختهاند را روشن میکند.
و هنگامی که از او پرسیدند چگونه میتواند اراضی مستقل در غزه را برای اجرای برنامهی خود — موسوم به “ریویرای خاورمیانه” — تملک کند، او پاسخ داد: “تحت حاکمیت ایالات متحده.”
اما اوکراین همیشه موردی پیچیدهتر بود
تنها ۲۶ ماه پیش، ولودیمیر زلنسکی در واشنگتن همچون یک جنگجوی دموکراسی مورد استقبال قرار گرفت. او به نشستی مشترک در کنگره دعوت شد و از سوی دموکراتها و جمهوریخواهان، به دلیل ایستادگی در برابر تجاوز آشکار دشمنی خونریز، تحسین شد.
اما ترامپ و ونس ماهها بود که نشان داده بودند در ذهن آنها، تعهد آمریکا به حاکمیت اوکراین به پایان رسیده است. سه هفته پیش، ترامپ در مصاحبهای گفت که اوکراین، جمهوری سابق شوروی که استقلال خود را پذیرفته، روابط نزدیکی با اروپای غربی برقرار کرده و خواستار پیوستن به ناتو بوده است، “شاید روزی بخشی از روسیه شود.”
این اظهارات، متحدان آمریکا را در شوک فرو برد. دو هفته پیش، ونس در کنفرانس امنیتی مونیخ حضور یافت و هیچ اشارهای به این موضوع نکرد که هرگونه آتشبس یا توافق ترک مخاصمه باید با تضمینهای امنیتی برای اوکراین همراه باشد یا اینکه روسیه باید هزینهای برای حملهی خود بپردازد.
در عوض، ونس به نظر میرسید که از حزب راست افراطی در آلمان و همتایان آن در سراسر اروپا حمایت میکند. دیگر خبری از شعارهای دورهی بایدن مبنی بر حمایت از اوکراین “تا هر زمان که لازم باشد” به منظور جلوگیری از وسوسهی روسیه برای ادامهی جنگ به سمت غرب نبود.
زلنسکی البته همهی اینها را میدید — او نیز در مونیخ حضور داشت — اما آشکارا نتوانست فضا را آنگونه که حامیان اروپاییاش درک کرده بودند، بخواند. در حالی که رئیسجمهور امانوئل مکرون از فرانسه و نخستوزیر کییر استارمر از بریتانیا، پیش از او به دفتر بیضی رفته بودند و با طرحهای مفصل تلاش کرده بودند تا ترامپ را آرام کنند و توضیح دهند که اروپا در حال افزایش هزینههای نظامی خود است، زلنسکی فریب خورد، بهویژه زمانی که ونس شروع به تمسخر تلاشهای اوکراین برای جذب سربازان کرد.
او واکنشی تهاجمی نشان داد و به ترامپ گفت که اقیانوسهایی که آمریکا و روسیه را از هم جدا میکنند، تا ابد این کشور را در امان نخواهند گذاشت. ترامپ صدایش را بالا برد و به رئیسجمهور اوکراین گفت که او باید خوششانس باشد که حتی یک آتشبس نصیبش شود، و تأکید کرد که هر توافقی — یا حتی بدون هیچ توافقی — بهتر از شکست حتمی او خواهد بود.
زلنسکی پاسخ داد: “من خواستار تضمینها هستم.”
دقایقی بعد، او کاخ سفید را ترک کرد؛ ناهار مرغ کبابی با رزماری و کرم برولهی او دستنخورده باقی ماند، توافق معدنی امضا نشد و آیندهی توانایی کشورش برای مقاومت در برابر حملهی مجدد روسیه به کییف در هالهای از ابهام فرو رفت.
عقبنشینی جهان به مواضع آشنا
تقریباً بلافاصله، جهان به مواضع آشنای خود بازگشت.
مکرون، در حمایت از زلنسکی، از غرب خواست تا از اوکراینیها بابت دفاعشان از آزادی قدردانی کند. او با حمایت کشورهای اروپای شرقی، بهویژه لهستان، لیتوانی و لتونی همراه شد. اما در محافل خصوصی، چندین دیپلمات اروپایی ابراز داشتند که ممکن است آسیب وارد شده جبرانناپذیر باشد.
در سوی دیگر، روسها از بخت و اقبال خود جشن گرفتند. دیمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق روسیه، از ترامپ بابت “گفتن حقیقت” به زلنسکی تشکر کرد و از او خواست که کمکهای باقیماندهی آمریکا را نیز متوقف کند.
مارکو روبیو یکی از نخستین افرادی بود که رئیسجمهور را بابت “سر جای خود نشاندن” مردی که پیشتر بهعنوان چرچیل مدرن با تیشرت مورد ستایش قرار گرفته بود، تحسین کرد.
روبیو در شبکههای اجتماعی نوشت: “متشکرم، @POTUS، که به روشی که هیچ رئیسجمهوری تاکنون جرأت انجامش را نداشت، از آمریکا دفاع کردید. متشکرم که آمریکا را در اولویت قرار دادید.” (@POTUS حساب کاربری ترامپ در شبکه ایکس است.)
نابودی نظم جهانی موجود، آسانتر از ایجاد یک نظم جدید است
البته، تکرار شعار مورد علاقهی ترامپ و نابود کردن یک نظم جهانی موجود، بهمراتب آسانتر از ایجاد یک نظم جدید است.
دههها طول کشید تا قواعد تعاملات جهانی پس از جنگ جهانی دوم شکل بگیرد و با وجود همهی کاستیهایش، این سیستم در دستیابی به اهداف اصلی خود موفق بود: جلوگیری از جنگ میان قدرتهای بزرگ و تشویق به وابستگی متقابل اقتصادی.
ترامپ هرگز بهطور مفصل توضیح نداده است که چه چیزی را جایگزین این قواعد خواهد کرد، جز اینکه گفته است از قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا برای معامله استفاده خواهد کرد — اساساً، این استدلال که حفظ صلح به سادگی از طریق توافقات معدنی، پیمانهای تجاری و شاید چند معاملهی املاک و مستغلات امکانپذیر است.
اما سوابق تاریخی، شواهد کمی ارائه میدهند که این رویکرد، بهتنهایی کارساز خواهد بود، بهویژه در برخورد با رهبرانی اقتدارگرا مانند پوتین و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، که در مواجهه با دموکراسیهایی که به باور آنها فاقد ارادهی پایدار برای تحقق اهداف دشوار هستند، دیدگاهی بلندمدت اتخاذ میکنند.
اما با قضاوت از نمایش روز جمعه در دفتر بیضی، ترامپ به نظر میرسد که کاملاً متقاعد شده است که تا زمانی که او در رأس قدرت باشد، جهان مطابق فرمان او نظم خواهد گرفت.
■ عقیده دارم کتابهای تاریخی در آینده کمی دورتر از نشست زلنسکی ترامپ و مقاومت شجاعانه زلنسکی یاد خواهند کرد. پشت کردن به دموکراسی به معنی خلاف تکامل تاریخی رفتن است. اتحاد نا مقدس ترامپ و پوتین بالقوه در مقابل منافع تمامی مردم دنیا قرار میگیرد. چه کشورها یا دولتهایی به آنها میپیوندند؟ و در چه زمان آنها برای بقا و توجیه خود دست به اسلحه میبرند؟ سوالی حساس و کارشناسانه است. وضیعت ترامپ کاملا فرق میکند، زیرا دولت وی در حال حاضر درون یک دمکراسی وسیع و پر شاخ و برگ قرار دارد و تا اطلاع ثانوی اولویت آنها فائق آمدن و بیاثر کردن این دموکراسی است، به تصور من این از الویتهای روسیه پوتین نیز هست، و اتاق فکری در مسکو لحظه به لحظه تحولات آمریکا را رصد میکند.
با احترام، پیروز
■ من هم با جناب پیرور همسو هستم و احتمال این را میدهم که رویدادهای غیر قابل پیشبینی و رفتار نابههنجار ترامپ و همدستانش، این دولت آیندهی پردوام و خوب و خوشی نداشته باشد.
بهرام خراسانی
■ راستش را بخواهید تا ۴ صبح خواب از چشمم گریزان بود سرم لبریز از خشم و ترس و نگرانی. این همه درنده خویی و لگدمال کردن اخلاق سیاسی و منش دیپلماتیک فقط از کرملین انتظار میرود نه از “مهد دمکراسی”. زلنسکی بسان بازی خسته تن زخمی اش را از جمع لاشخوران بیرون کشید و به آشیانه ویرانش بازگشت تا مرارت سفری چنین بیحاصل را که تلهای بیش نبود از تن و جان بدر کند. اتحاد نامیمون پوتین و ترامپ زنگ خطری ست که ناشنیدن و عدم ایستادگی در برابرش موجب فاجعه خواهد شد. توده بیشکل در حال شکل گرفتن است و با انتخاب راست افراطی در اروپا و آمریکا برای خود و جامعهاش بلیط جهنم خریده است. پوتین و الیگارشی آیتی با کمک به ترامپ اکنون در حال میوه چیدن هستند. جدا از همکاسه بودن آنان آیا روسها مطالب محرمانهای درباره ترامپ دارند، از جمله روابط پنهان مالی با او یا مدارکی از وی در روابط خصوصی خانوادگی و جنسی؟ این رفتار کاخ سفید به احتمال زیاد بسان بومرنگ عمل خواهد کرد هر چند فعلا پوتین و اطرافیان دستهایشان را بههم میمالند و دهانشان از دشنام دادن کف کرده باشد و لاشخوران مسلط بر کاخ سفید در انتظار جان دادن بازهای کییف.
با احترام سالاری