ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 23.02.2025, 21:49
سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان (بخش پایانی)

سعید سلامی

جنگ داخلی

در این نوشتار با نگاهی دوباره به اعتراضات ۲۰۱۱(۱۳۸۹)، زمینه‌ها و پیامدهای آن، به جنگ‌ داخلی و بازی‌گران آن که دامنه‌اش فراتر از سوریه و منطقه گسترش یافت و سرانجام به سقوط رژیم اسد منتهی شد، می‌پردازیم.

جنگ داخلی یک درگیری چند جانبه و شامل بازی‌گران مختلف دولتی و غیردولتی بود؛ در مارس ۲۰۱۱، نارضایتی مردم از حکومت بشار اسد و سرکوب خشن اعتراضات و تجمعات طرفدار دموکراسی در سراسر سوریه، زمینه‌ساز انقلاب سوریه (بهار دمشق) شد که به عنوان بخشی از اعتراض‌های گسترده‌تر «بهار عربی» در منطقه بود. پس از ماه‌ها سرکوب از سوی دستگاه امنیتی اسد، گروه‌های مختلف شروع به فعالیت کردند و این، آغاز شورش سراسری در سوریه بود. در اواسط سال ۲۰۱۲، این بحران و درگیری‌ها سرانجام به یک جنگ داخلی تمام‌عیار تبدیل شد.

این جنگ، از ژانویهٔ ۲۰۱۲ در میان ائتلافی شکننده از اپوزیسیون سوریه، عمدتاً سنی مذهب، از جمله ارتش آزاد سوریه (نظامیان جداشده از نیروهای مسلح سوریه)، جبهۀ النصره، (بعدها با نام‌ جبهۀ فتح الشام و بعدتر هیئت تحریرالشام) و چند گروه جهادگرای سلفی دیگر به پشتیبانی ترکیه، نیروهای دموکراتیک سوریه با حمایت آمریکا، افراد باقی‌مانده از داعش درجریان بود. این جبهه‌ها و گروه‌ها علیه نیروهای مسلح سوریه به رهبری بشار اسد و حامیان او و علیه یکدیگر درگیر نبردهای خونین بودند.

در سوی دیگر، روسیه، ج.ا. و حزب‌الله لبنان از رژیم اسد و نیروهای مسلح سوریه حمایت می‌کردند. روسیه از سپتامبر ۲۰۱۵، حملات هوایی و دیگر عملیات‌های نظامی را در سوریه آغاز کرد.

داعش که از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بر بخش‌های شرقی سوریه حکومت می‌کرد، حدود نیمی از خاک این کشور را در کنترل داشت. این گروه با دولت‌های سوریه و عراق و هم‌زمان با اپوزیسیون سوریه درگیر جنگ تمام‌عیار بود. داعش از مارس سال ۲۰۱۹ مناطق تحت کنترل خود را تماماً از دست داد و در نتیجه به فعالیت خود به صورت پراکنده ادامه داد (بیشتر در پاکستان و افغانستان).

بر اساس برآورد سازمان ملل تعداد قربانیان جنگ داخالی سوریه تا سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۲۰ هزار نفر و بر اساس برآورد دیده‌بان حقوق بشر تا ۳۱۰ هزار نفر بالغ شد. حدود ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر خانه‌ و کاشانۀ خود را از دست دادند و در سراسر سوریه و کشورهای همسایه پراکنده شدند. طبق تخمین این نهاد از اوایل جنگ داخلی تا ژوئن ۲۰۱۸، بیش از ۶۵۰ هزار نفر جان خود را از دست دادند.

جمهوری کاپتاگون

کاپتاگون به “مواد مخدر جهادی‌ها” و “کوکائین برای فقرا” نیز مشهور است. مصرف‌کنندگان کاپتاگون قادرند به مدت طولانی بیدار و متمرکز بمانند. این نوع قرص‌ها باعث افزایش اعتماد به نفس و تمایل به ریسک را بیشتر می‌کند. اثر اولیۀ مصرف کاپتاگون نوعی سرخوشی است اما مانند مواد مخدر دیگر بعدا لطمه‌های جدی به سلامت می‌زند. به دلیل آن‌که به صورت قرص مصرف می‌شود و حمل آن راحت‌تر و بهای آن ارزان‌تر است،‌ دسترسی و مصرف آن هم ساده‌تر است.

روزنامه الشرق‌الاوسط در گزارشی در این زمینه، مناطق محل تولید مواد مخدر را «دروازۀ مواد مخدر» و «جمهوری کاپتاگون» توصیف کرده است.

در آغاز نیروهای داعش در سوریه، عامل اصلی تولید و توزیع این مادۀ مخدر بودند که منبع اصلی درآمد آنها محسوب می‌شد، اما بعدا بازی‌گران دیگر هم وارد این بازار سیاه شدند. سال‌ها جنگ و ویرانی در سوریه اقتصاد این کشور را نابود کرد، از این رو رژیم اسد تولید و تجارت این مادۀ مخدر را در کنار حمایت‌های مالی ج.ا.، کمکی به اقتصاد کشورش تبدیل کرد.

پژوهشکدۀ آمریکایی نیولاینز در۳۰ فروردین ۱۴۰۱ (۱۹ آوریل ۲۰۲۲) در گزارشی اعلام کرد که بلندپایه‌ترین مقام‌های دولت سوریه، از جمله ماهر اسد،‌ برادر بشار اسد، در تولید و قاچاق مادۀ مخدر کاپتاگون دست دارند. در این گزارش هم‌چنین گفته شده است که حزب‌الله لبنان بخش سازمان‌یافته از شبکۀ توزیع این مادۀ مخدر صنعتی است و سپاه پاسداران هم در ایجاد امنیت شاهراه‌های ارتباطی شبکۀ انتقال آن دست دارد.

بنا به برآوردهای این مؤسسه در واشنگتن، تجارت کاپتاگون در سوریه در سال ۲۰۲۰ حدود سه میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار برای این کشور درآمد داشته است.، این درآمد در سال ۲۰۲۱ به پنج میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار رسید. در ماه‌های منتهی به فروپاشی رژیم اسد، کارشناسان درآمد ۷ میلیاردی را هم تخمین می‌زنند.

کشورهای ثروتمند عرب حاشیۀ خلیج فارس مقصد اصلی مادۀ مخدر کاپتاگون بودند، اما این ماده در شمال آفریقا و جنوب اروپا هم به آسانی در دسترس بود. (بعد از تغییر و تحولات سوریه و به تبع آن در منطقه هنوز از کم‌وکیف تولید و توزیع این مواد مخدر گزارش موثقی در دسترس نیست.)

به گزارش روزنامۀ بحرینی «الوطن»، صالح السنان، طی سخنانی به مناسبت روز جهانی مبارزه با قاچاق مواد مخدر گفت: «میزان مواد مخدر توقیف شده از مبدا ایران، بسیار زیاد بوده به‌طوری که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۱، حدود ۳ تُن و هفتاد و دو کیلوگرم انواع مواد مخدر از جمله کاپتاگون، هیروئین، تریاک و حشیش از ایران به بحرین قاچاق شده است.» او در ضمن از بازداشت ۵۲ عضو یک شبکۀ مواد مخدر که با ایران ارتباط داشتند خبر داد.

قرص‌های کاپتاگون در داخل جعبه‌های میوه، سبزی‌جات یا وسایل یدکی ماشین‌آلات به مقصد قاچاق می شدند.

مقامات جدید سوریه مقادیر قابل توجهی مواد مخدر از جمله میلیون‌ها قرص روان‌گردان کاپتاگون را که در زمان بشار اسد در مقیاس صنعتی تولید می‌شد کشف کردند و به آتش کشیدند.
در ماه اوت سال ۲۰۱۷ گزارش شد که ستیزه‌جویان داعش از مادۀ مخدری با نام کاپتاگُون که به “شجاعت شیمیایی” معروف بود برای حفظ روحیه جنگ‌طلبی خود استفاده می‌کنند.

بر اساس گزارشی از جامعه دارویی عربستان سعودی، مصرف این مادۀ مخدر در بین تروریست‌های گروه دولت اسلامی (داعش) در سوریه متداول بود. پس از آزمایش‌هایی که بر روی اجسادِ بمب‌گذاران انتحاری صورت گرفت، آنان قبل از اقدام به خودکشی، شدیداً تحت تأثیرِ مصرف این داروی روان‌گردان بوده‌اند.

بنا به گزارش کانال ۱۲ اسرائیل بسیاری از اعضای حماس هنگام حمله به اسرائیل در ۱۵ مهرماه (۷ اکتبر)، از مادۀ مخدر «کاپتاگون» استفاده کرده بودند. مصرف این مادۀ روان‌گردان روی اجساد اعضای حماس و هم‌چنین از افرادی که طی این حمله بازداشت شدند نیز تایید شد.

در آذرماه ۱۴۰۱، شبکه خبری ایران‌اینترنشنال به شواهدی دست یافت که نشان می‌داد نیروهای سرکوب‌گر ج.ا. برای غلبه بر ترس از مردم و افزایش توان سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، از قرص روانگردان کاپتاگون استفاده می‌کردند.

در آن زمان چهار عضو جامعۀ پزشکی، از جمله دو تن از پزشکان پرسنل بیمارستانی و دو روان‌پزشک در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال، مصرف کپتاگون یا روان‌گردانی شبیه به آن را از سوی نیروهای سرکوبگر تایید کردند.

محمد مسعود زاهديان، رييس سابق پليس مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۴۰۲ گفت: «موج مصرف كاپتاگون که کانون تولیدش در عراق است، به تازگی در ایران آغاز شده است.»

زندان صیدنایا؛ آشویتس سوریه

بعد از سقوط بشار اسد مردم به سوی زندان صیدنایا شتافتند تا شاید نشانی از عزیزان خود بیابند.

در سال ۲۰۱۵، یک عکاس نظامی سوری با اسم مستعار “سزار” هم‌راه با ۵۵,۰۰۰ عکس از قربانیان زندان‌های سوریه فرار کرد و در اختیار کانون‌های مدافع حقوق بشر آمریکا و اروپا گذاشت، اما مورد توجه دولت‌مردان قرار نگرفت و تغییری در روی‌کرد «منافع ملی» آن‌ها ایجاد نکرد.

با سقوط حکومت بشار اسد، حقایق هولناکی از زندان‌ها و بازداشتگاه‌هایی آشکار شد که به عنوان ابزار سرکوب و وحشت به کار گرفته می‌شده‌اند. ۲۷ زندان و بازداشت گاه، امنیت رژیم بشار اسد و خاندان او را ظاهرا تضمین می‌کردند.

نهادهای امنیتی سوریه، مانند ادارۀ اطلاعات نیروی هوایی، بخش اطلاعات نظامی، شعبۀ امنیت سیاسی و ادارۀ کل اطلاعات، مسئول مدیریت این بازداشت‌گاه‌ها و استفاده از روش‌های شکنجه سیستماتیک بودند.

اسناد و مدارکی که در این زندان‌ها یافت شدند، از تجاوز جنسی، شوک الکتریکی، اعدام‌های جمعی و صحرایی، سوزاندن جسدها و انبوه ناپدید شدگان حکایت می‌کنند.

فضل عبدالغنی مدیر شبکۀ سوری حقوق بشر، در مصاحبه‌ای با تلویزیون سوریه می‌گوید: «رژیم سوریه در سال ۲۰۱۸ به خانواده‌های ۱۱۰۰ زندانی خبر داد که آن‌ها در زندان‌ها مرده‌اند، بدون آن‌که جزئیاتی دربارۀ مکان اجساد یا دلایل مرگ ‌آن‌ها ارائه دهد.»

گزارش این شبکه که در ماه اوت ۲۰۲۴ منتشر شد حاکی است: «رژیم سوریه از سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۳۶ هزار نفر را بازداشت کرده و از این تعداد بیش از ۹۶ هزار نفر در زمرۀ ناپدیدشدگان قهری قرار دارند.»

رزمندگان هیئت تحریر شام که در ۱۷ آذر ۱۴۰۳ وارد شهر حمص شدند با شکستن در زندان این شهر ۳۵۰۰ نفر را آزاد کردند، اما حکایت زندان صیدنایا در ۳۰ کیلومتری دمشق، حکایتی‌ست فراتر از باور به سبعیت یک خاندان و سرنوشت غم‌انگیز هزاران انسان که در این «کشتارگاه انسانی» به بند کشیده شدند. آن‌چه در ۷۰ سال رژیم اسدها، به‌ویژه در زمان بشار در این زندان گذشت، هم‌چون اردوگاه‌های نازی‌ها، هرگز از حافظۀ تاریخ و وجدان انسان‌های آگاه زدوده نخواهد شد؛ رهایی هزاران نفر از زندان‌های اسد، به قول یک سوری آزاد شده از صیدنایا، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سقوط او است، حتا اگر زمام‌داران کنونی در پیش‌برد بازسازی سوریه موفق نشوند.

زندان صیدنایا در سال ۱۹۷۸، در نزدیکی شهر مسیحی‌نشین صیدنایا در زمان حافظ اسد ساخته شد. این زندان نظامی و اردوگاه مرگ به «مسلخ البشر» نیز معروف بود. از این زندان برای نگهداری هزاران زندانی از جمله زندانیان غیرنظامی، شورشیان ضد دولتی و زندانیان سیاسی استفاده می‌شد. در این زندان بیش از ۳۰٬۰۰۰ مورد اعدام ثبت شده است؛ امّا گمان می‌رود شمار اعدام‌شدگان بسیار بیشتر باشد.

معمولاً زندانیان پیش از انتقال به زندان صیدنایا، ماه‌ها یا حتا سال‌ها در سایر بازداشت‌گاه‌ها نگهداری می‌شدند. این رویه تا قبل از بحران ۲۰۱۱ مرسوم نبود و از آن پس آغاز شد. روشی که برای انتقال زندانیان به این زندان استفاده می‌شد، در سطح جهانی و به‌ویژه توسط سازمان عفو بین‌الملل بارها مورد انتقاد قرار گرفت. این انتقال‌ها معمولاً پس از برگزاری دادگاه‌های چند دقیقه‌ای در یک دادگاه نظامی مخفی انجام می‌شد. به زندانیان گفته می‌شد که به یک زندان غیرنظامی برده می‌شوند، اما در واقع آن‌ها را برای اعدام در زندان صیدنایا منتقل می‌کردند.

بر اساس اظهارات معاون وزیر خارجۀ آمریکا در خاورمیانه و زندان‌بان‌هایی که بعدا از حکومت بریدند یا از سوریه فرار کردند، روزانه بیش از ۵۰ زندانی با حلق‌آویز شدن به صورت دسته‌جمعی به قتل می‌رسیدند.

در ۱۵ مه ۲۰۱۷، آمریکا حکومت سوریه را به اعدام‌های وسیع در زندان صیدنایا و سوزاندن اجساد در کوره‌های آدم‌سوزی برای پنهان کردن اجساد اعدامی‌ها متهم کرد. این وزارت‌خارجه تصاویر ماهواره‌ای را ارائه داد که در آن ساختمانی در زندان نشان داده می‌شد که به مرده‌سوزخانه تغییر کاربری داده بود. به باور این وزارت‌خانه، ساختمان کورهٔ آدم‌سوزی نشانه‌ای برای لاپوشانی حجم قتل‌های دسته‌جمعی در زندان صیدنایا بود.

پیامدهای جنگ غزه
بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰، توافق‌نامه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی منجر به وضعیتی شد که در آن نیروهای دولتی کنترل بیشتر مناطق سوریه را در دست گرفتند، در حالی که گروه‌های مخالف اسلام‌گرا و شبه‌نظامیان کرد، کنترل مناطقی در شمال و شمال‌شرق را در اختیار داشتند.

این توافق‌نامه‌ها اعتماد به نفس بشار اسد را افزایش داد؛ با وجود روابط آسیب‌دیده سوریه با جهان عرب از زمان آغاز قیام، او به تدریج به عرصۀ دیپلماتیک عربی بازگشت. نماد این بازگشت، پذیرش دوبارۀ سوریه در اتحادیۀ عرب بود که در سال ۲۰۲۳ رخ داد. کشور‌های عربی بازگشایی سفارت‌‌خانه‌های خود در دمشق و عادی‌سازی روابط با سوریه را آغاز کردند.

با وجود بحران‌های شدید اقتصادی در دهۀ سوم حکومت بشار اسد، به نظر می‌رسید که او از بزرگ‌ترین چالش دوران حکومت خود جان به در برده است و پس از سال‌ها درگیری خونین، خاورمیانه در آستانۀ آرامشی نسبی قرار دارد.

اما در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس حمله‌ای غافلگیرکننده‌ای علیه اسرائیل انجام داد که به جنگ غزه منجر شد و پیامدهای آن به سرعت به لبنان، به ویژه حزب‌الله گسترش یافت.

این درگیری خسارات سنگینی به حزب‌الله وارد کرد و رهبران ارشد آن از جمله حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، کشته شدند. پس از پذیرش آتش‌بس بین اسراییل و لبنان در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، توجه جهانی به سوی سوریه معطوف شد و یک فرصت طلایی در اختیار رهبری هیئت تحریرالشام گذاشت؛ فرصتی که پیامد دومینووار اتفاقاتی بود که در منطقه رخ داده بود؛ جولانی چون صیادی صبور که صید خود را سال‌ها زیر نظر داشته باشد، فرصت را در سربزن‌گاه شکار کرد.

در همان روز آتش‌بس، هیئت تحریرالشام به رهبری ابو محمد الجولانی طی یک حملۀ غافلگیرکننده شهر حلب را تصرف کرد. هیئت تحریرالشام به سرعت پیش‌روی کرد و کنترل شهر حما را هم در دست گرفت و بعد از آن وارد حمص شد تا به سوی دمشق پیش‌روی کند. رزمندگان در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ وارد دمشق شدند و کنترل این شهر را در دست گرفتند.

ابو محمد الجولانی/ احمد حسین الشرع

احمد حسین الشرع در سال ۱۹۸۲ در ریاض به دنیا آمد. پدر او مهندس نفت بود و در شرکت‌های نفتی سعودی کار می‌کرد.

خانواده احمد الشرع اهل بلندی‌های جولان در سوریه هستند. این خانواده پس از اشغال اراضی جولان توسط اسرائیل در جریان جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ آواره شدند. پدر الجولانی پدر الجولانی یک فعال دانشجویی ملی‌گرای عربی حامی ناصرگرایی در سوریه بود. او در جریان تصفیه‌های ضدناصری در سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ زندانی شد. در  دهه ۱۹۷۰ دو بار در سوریه بازداشت و آزاد شد و در نهایت به عربستان پناه برد. به این ترتیب اولین فرزند او، احمد حسین الجولانی، در ریاض به دنیا آمد.

خانوادهٔ الشرع در سال ۱۹۸۹ به سوریه بازگشت. احمد الشرع بعد از پایان دورۀ مدرسه برای تحصیل در رشتهٔ پزشکی وارد دانشگاه دمشق شد. اما دو سال بعد، در سال ۲۰۰۳ دانشگاه را رها کرد و به عراق رفت تا در کنار ابومصعب الزرقاوی و شورشیان القاعده، با نیروهای آمریکایی بجنگد. زرقاوی بعدها از القاعده جدا شد و داعش را بنیان‌گذاری کرد. این دو گروه بعدها درگیری‌هایی هم با هم پیدا کردند. جولانی هم از القاعده جدا شد و به جبهۀ داعش پیوست.

در سال ۲۰۰۶ زرقاوی در یک درگیری کشته شد و کمی بعد و پیش از درگرفتن جنگ داخلی عراق در سال ۲۰۰۶، جولانی از سوی نیروهای آمریکایی دستگیر و بیش از پنج سال در زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌های مختلف از جمله بازداشت‌گاه «بوکا» زندانی شد.

بازداشت‌گاه بوکا در واقع زندانی بود که در سال ۲۰۰۳ در جریان اشغال عراق توسط آمریکایی ها ساخته شد و تا سال ۲۰۰۹ به عنوان بزرگترین بازداشت‌گاه مظنونین تروریستی و جنگ‌جویان شورشی شناخته می‌شد.

یکی از مهم ترین زندانی بوکا ابوبکر البغدادی رهبر آیندۀ داعش بود که در سال ۲۰۰۴ دستگیر شد و به مدت ده ماه در کمپ بوکا زندانی بود.

ابومحمد جولانی در زندان بوکا بعد از آشنایی با ابوبکر بغدادی یکی از نزدیک‌ترین افراد به وی شد و بعد از آزادی در رإس داعش به فعالیت خود ادامه داد؛ در واقع او در گروه ابوبکر بغدادی رشد کرد.

اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱ در سوریه و در پی آن جنگ داخلی، زمینه‌ای شد برای درگیری گروه‌های مخالف، جهت کسب قدرت بیشتر و اشغال مناطق بیشتر. این بهترین فرصت برای رهبران داعش هم بود که برای تحقق گسترش دامنۀ قدرت خود که مدت‌ها در انتظارش بودند وارد درگیری‌ها شوند.

در ادامۀ فعالیت های تروریستی داعش و حمایت های بغدادی، جولانی در سال ۲۰۱۲ در سوریه تشکیلاتی را به نام جبهۀ النصره تاسیس کرد و به جنگ مسلحانه‌ا‌ی علیه بشار اسد پرداخت.

گروه النصره با رهبری جولانی خیلی زود به یکی از قدرتمندترین گروه‌ها تبدیل شد. النصره با داعش و هم‌زمان با القاعده در ارتباط بود و در ضمن حمایت سایر گروه های شورشی در سوریه را هم پشت سر خود داشت. شعارش برپایی حکومت اسلامی و هدفش سرنگونی بشار اسد بود. جولانی بعدا با ابوبکر بغدادی اختلاف پیدا کرد و کار دو گروه به درگیری خونینی هم منتهی شد.

در سال ۲۰۱۴ سه جبهۀ مسلح با عنوان «گروه‌های تروریستی» در منطقه‌های مختلف فعال بودند، باهم اختلافاتی داشتند و هر از گاهی با هم سرشاخ میشدند: ۱ـ القاعده، در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ تحت رهبری بن لادن در پاکستان و افغانستان فعالیت می‌کرد. ۲ـ داعش که در این زمان در عراق و بخشی از سوریه فعال بود، از القاعده جدا شده بود ودر پی برقراری حکومت اسلامی در کل جهان بود. ۳ـ جبهۀ النصره با هدف سرنگونی بشار اسد و برقراری حکومت اسلامی در سوریه، با حفظ وفاداری به رهبر القاعده، ایمن الظواهری.

به مسیر پرپیچ‌ و خمی که جولانی پیمود و موفق شد به دمشق برسد و حکومت بشار اسد را سرنگون کند، کمی بیشتر بپردازیم.

در سال ۲۰۱۶ جولانی اعلام کرد که جبهه النصره ارتباط خود با القاعده را هم قطع کرده و این تشکیلات فقط یک تشکیلات مردمی و معطوف به کشور سوریه است، با تاکید دوباره که هدفش سرنگونی بشار اسد و ایجاد حکومت اسلامی در سوریه می‌باشد.

در پی روی‌کرد جدید و تلاش جولانی برای کسب وجهۀ بین المللی و حمایت‌هایی از کشورهای عربی، موفق شد از برخی کشورهای عربی خلیج فارس کمک‌های نظامی و مالی دریافت کند.

جایزۀ ۱۰ میلیون دلاری آمریکا برای دست‌گیری یا دادن اطلاعات در بارۀ محمد الجولانی رهبر جبهۀ النصره در سال ۲۰۱۷ تعیین شد؛ زمانی که این جبهه در سوریه علیه بشار اسد می‌جنگید.

در ۲۸ ژوئیه ۲۰۱۶، جولانی در پیامی اعلام کرد جبهه النصره از این پس تحت نام جدید «جبهۀ فتح الشام» فعالیت خواهد کرد و در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۷، انحلال «جبهۀ فتح الشام» و ادغام آن در یک سازمان اسلام‌گرای بزرگتر به نام «هیئت تحریر الشام» را هم به آگاهی عموم رساند. هیئت تحریرالشام طی چندین درگیری با داعش، القاعده، توانست بیشتر نیروهای مخالف اسد را در قلمرو خود شکست دهد و استان ادلب را که از طریق متحدش «دولت نجات سوریه» مدیریت می‌شد، تحت کنترل خود بگیرد.

در ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ( ۸ سامبر ۲۰۲۴)، در پی ورود هیت تحریر شام، به رهبری محمد جولانی به شهر دمشق، پایان یک خاندان بعد از نزدیک به ۵۵ سال حکم‌رانی انحصاری و سرکوب‌گر رقم خورد. شب قبل از آن بشار اسد به روسیه فرار کرد، روز بعد ولادیمیر پوتین ورود او را تایید نمود و پذیرش پناهندگی وی را به‌دلیل «ملاحظات بشردوستانه»اعلام کرد.

در پایان ۲۰۲۴، پس از ده‌ها سال جنگ، سرکوب و فساد، رژیم بشار اسد سقوط کرد. فرار او به همراه خانواده‌اش پایانی بود بر میراثی که روزگاری به عنوان یکی از قدرتمندترین حکومت‌های خانوادگی خاورمیانه شناخته می‌شد. روایت حکومت اسدها از حافظ تا بشار، روایت جاه‌طلبی، خشونت و نهایتا فروپاشی است. خاندان اسد که روزگاری تصور می‌کردند قدرتی ابدی دارند در برابر فشارهای داخلی و خارجی و اختلافات درونی به تاریخ پیوستند و سوریه را در ویرانه‌ای از بحران و جنگ برجای گذاشتند.

برآوردها نشان می‌دهد که بین ۲ تا ۵ هزار کودک از زمان آغاز جنگ در سال ۲۰۱۱ ناپدید شده‌اند و سرنوشت آن‌ها هم‌چنان نامعلوم است. سقوط رژیم اسد برای خانواده‌های این کودکان روزنه‌ای از امید ایجاد کرده تا برای جست‌وجوی عزیزان‌شان به پرورشگاه‌ها، پرونده‌های امنیتی و مراکز مختلف روی آورند.

ده سال پیش که ویکتور یانوکویچ، رئيس‌جمهور پیشین اوکراین، به روسیه پناه برد، بشار اسد طی دیدار با یکی از مقامات روسیه در دمشق گفت: «به ولادیمیر پوتین پیام برسانید که من یانوکویچ نیستم و تحت هیچ شرایطی سوریه را ترک نخواهم کرد.»

حال، ۱۳ سال پس از آغاز جنگ داخلی سوریه که طی آن صدها هزار نفر کشته، ۱۵۷,۰۰۰ مفقود و میلیون‌ها تن آواره شده‌اند، بشار اسد با تکرار سرنوشت رؤسای‌جمهور فراری قرقیزستان و اوکراین و... به «باشگاه دیکتاتورهای سرنگون‌شده» در مسکو پیوسته است تا در یکی از ۲۰ آپارتمان ۴۰ میلیون دلاری خود در «مسکو سیتی» اقامت گزیند.

۸ دسامبر: بعد از فرار اسد، مردم در خیابان‌ها و میدان‌ها به جشن و پخش شیرینی پرداختند.

دو سه روز بعد از ورود به دمشق، محمد الجولانی با نام و لباس رزم‌اش وداع گفت و با نام احمد الشرع خود را برای دیدارهای دیپلماتیک آماده کرد.

سخن پایانی

در پایان می‌توان به موضوع‌هایی که ظاهرا با مقالۀ ما و مقولۀ سقوط رژیم اسد پیوندی مستقیم ندارند، پرداخت؛ از جمله:

ــ چرا در آن ۱۱ روز سرنوشت‌ساز، ج.ا. و روسیه مانند سال‌های گذشته برای بقای اسد تلاش نکردند (پشت‌اش را خالی کردند)؟
ــ در سال ۲۰۲۴، سوریه از نظر قدرت نظامی (تعداد نیروهای مسلح، تجهیزات نظامی، منابع انسانی و عوامل لجستیکی) در رتبۀ ششم بین کشورهای عربی و شصت و یکم جهان قرار داشت. چه دلایلی در عقب‌نشینی‌های پیاپی از یک نبرد به نبرد دیگر و فروپاشی سریع نیروهای ارتش سوریه نقش داشتند؟
ــ و چراهای دیگر
این مقاله را با نوشتاری از علی حماده، عضو هیئت تحریریۀ النهار عربی به پایان می‌برم.


رهبران فراری ساکن مسکوسیتی

«یحیی سنوار دانسته یا ندانسته، جنگی را آغاز کرد که پیامدهای آن به فروپاشی پروژۀ نظامی، امنیتی، عقیدتی و فرقه‌ای منجر شد که هدف از آن تخریب نظام‌های سیاسی عربی، فرو بردن آن‌ها در عمق بحران و برافروختن آتش جنگ‌های داخلی در منطقه بود. از این‌ رو، برخی در محافل مردمی منطقه می‌گویند: “تشکر آقای سنوار! شما با ماجراجویی خود در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، مسیر فروپاشی پروژۀ منطقه‌ای ج. ا. را که خطر آن برای خاورمیانه از خطر هر توطئۀ منطقه‌ای و بین‌المللی دیگری بیشتر است، هموار کردید.”

در حالی که بسیاری از ناظران امور ایران بر این باورند که ترور قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس توسط آمریکا در اوایل سال ۲۰۲۰، در نزدیکی فرودگاه بغداد، سرآغاز فروپاشی پروژۀ توسعه‌طلبی ج. ا. در منطقه بود، برخی دیگر معتقدند که این فروپاشی از زمان سقوط هلی‌کوپتر حامل ابراهیم رئیسی، در ماه مه ۲۰۲۴ در مسیر بازگشت از منطقۀ مرزی با جمهوری آذربایجان، شروع شد.

با این حال، برخی دیگر سرآغاز این فروپاشی را به انفجار پیجرها ارتباط می‌دهند که به بخش لجستیکی حزب‌الله آسیب بسیاری وارد کرد. شماری نیز معتقدند ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، نقطه اوج نابودی پروژۀ توسعه‌طلبی ج. ا. در منطقه بود.»

شما چه فکر می‌کنید؟ شما هم این حوادث را چرخه‌ای دومینووار می‌بینید؟ آیا سقوط اسد را می‌توان مهره‌ای از این دومینو به حساب آورد؟ این چرخۀ سلسله‌وار ژئوپولیتیک به پایان خود رسیده است؟ اگر پاسخ منفی است، تداوم آن چگونه خواهد بود؟ جای‌گاه ج.ا. در این چرخه کجاست؟ آیا پس‌لرزه‌های این سونامی آیندۀ ج. ا. را هم دیر یا زود رقم خواهد زد؟

اگر پاسخ شما «آری» است، مخالفین (اوپوزیسیون) با این همه استعداد در گریز از هم، می‌توانند در فروپاشی این هیولای مخرب همه چیز خوار نقشی تعیین‌کننده (مثل احمد الشرع در سقوط اسد) بازی کنند؟

مقاله‌های ۳ گانۀ «سوریه و ظهور و ...» در واقع تالیفی گزینشی از منبع‌های مختلف می‌باشد. همۀ منابع با موضوعات مشخص به صورت کاملتر در اینترنت در دست‌رس می‌باشد.


سعید سلامی
۲۲ فوریه ۲۰۲۵ / ۴ اسفند ۱۴۰۳


بخش‌های پیشین مقاله:

سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان - یک
سوریه؛ ظهور و سقوط یک خاندان - دو