تجمع “رفع حجر” امکان برگذاری آزادانه پیدا نکرد، منتها خبرهایی که از دستگیریها دریافت شد از جمله در همین “ایران امروز” و همچنین از طریق خصوصی و دیگر کانالها، نشان از آن داشت که تعداد دستگیر شدگان چشمگیر بوده. اولین خبری که دریافت شد، دستگیری دختر و پسر جانباز منتظری بود که با یک ون سفید و سبز رنگ برده شدند. خبری که بعد از کانال “آوای خرد” دریافت شد تعداد دستگیر شدگان حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر تخمین زده شده بود.
به خاطر تعداد زیاد دستگیرشدگان، آنها در فضای باز و هوای سرد گردآوری شده و بعد از سوال و جواب به فضای دیگری منتقل میشدند. یکی از بازداشت شدگان که آزاد شده (به شوخی یا جدی) میگوید زمانی که از سعیده منتظری اسمش را میپرسند میگوید مهسا امینی، و وقتی از برادرش سعید منتظری نام و نشانش را میپرسند میگوید برادر مهسا امینی.
بازداشتشدگان در محیط سرد بازداشتگاه، سرود گرم “ای ایران” را خواندند. احساس و در عین حال امید من این است که بازداشت شدگان، از جمله قمیشی، دانشفر و سرآوردی، بعد از مدت کوتاهی آزاد شوند همانطور که عده محدودی بعد از بازداشت دوباره آزاد شدند.
واقعیت امر نشان میدهد که رژیم در موضع دفاعی قرار گرفته و ناچار است چنگ و دندان نشان دهد و تشر برود ولی همینطور که مشاهده میکنیم این درنده پیر، پشم و پنجه و دندانش ریخته و فقط غرش میکند. میبیند که فریادهای نارضایتی را در هر گوشهای که خفه کند (تازه اگر بتواند خفه کند) باز غرش عدالتخواهی در گوشه دیگری به هوا میرود. یعنی با تمام رجزخوانیهایش، با فراخوان یک جانباز سابق (بدون هیچ توان و قدرتی) دچار چنان ترس و وحشتی میشود که حدود ۵۰۰ نفر را که فقط قصد یک تظاهرات آرام و ساکت را داشتند بازداشت میکند و تازه همین بازداشت شدگان، در محیط سرد بازداشتگاه سرودای ایران سر میدهند. یعنی از یک سو با نشان دادن غرور ملیشان و از سوی دیگر با حضورشان و رفتارشان بزرگترین دهنکجی را به رهبر و دستگاه سرکوبش نشان میدهند.
در میان چندنفری که دانشفر به جای خودش برای هدایت تجمع معرفی کرده بود یک حجتالاسلام هم حضور داشت، یعنی فریاد حمایت از موسوی، رهنورد و کروبی حتی به روحانیون هم سرایت کرده، مضافا به این که تعداد زیادی جانباز و خانواده شهیدان به این فراخوان جواب مثبت داده بودند. حضور نیروهای سرکوب بسیار چشمگیر بوده. این را نمیتوان به غیر از این تعبیر کرد، که رژیم جمهوری اسلامی در منزویترین دوران حکومتش به سر میبرد.
عقل و تدبیر در چنین دوران انزوا، حکم میکرد که رژیم حاکم، موضع داخل کشور و روابطش با مردم خودش را طوری تنظیم میکرد که بتواند در مقابل تهدیدها از بیرون مرزها از حمایت مردم برخوردار شود. ولی این قبیلهای که در ایران حکومت میکنند از عقل و تدبیر بویی نبردهاند و خیال میکنند با زور سرکوب راه فراری برایشان وجوددارد.
استقبال از این فراخوان و نیروی سرکوبی که به خیابان آمد در عین حال حامل پیامی هم برای مدعیان خارجنشین بود که چند جانباز در داخل کشور، بدون ادعای رهبری، از اقبال بیشتری برای تجهیز مردم برخوردارند تا کسانی که با اتکا به حمایت بینالمللی وعده سرنگونی و براندازی میدهند. بعد از موفقیتهایی که نصیب جامعه مدنی کشورمان شد اینبار هم شاهد بودیم که جنبش مدنی در ایران قادر است، به دور از خشونت، کشورمان را به تدریج، به سوی آزادی موعود رهنمون گردد.
داریوش مجلسی، فوریه ۲۰۲۵
■ در حال حاضر مردم ایران در پوسته دفاعی ماندهاند و بهترین حالت ممکن این است که با اجتماعات دستهای و گروههای مشترک آشنا باهم، به مبارزه خودادامه دهند. سرنگونی حکومت خلیفهای ایران فقط با مقاومت مدنی امکان پذیر است. ریزش نظامیان در ایران چه در سپاه و چه در نیروی انتظامی به وضوح دیده میشود. در شبه نظامیان بسیجی هم در آخرین روز جمعآوری برای مانور در سرتاسر ایران نتوانستند بیش از پنجاه هزار نیرو جمع کنند. ضمنا تعدادی از سپاهیان از سرگرد به پائین در زندان دارند به علت تمرد از دستور.
طلایی
■ با درود، ظاهر امر بر این است که حاکمیت قصد هیچ عقب نشینی را ندارد. به تصورش پا پس گذاشتن مساوی فضای باز خواهد بود و متعاقبش رشد تصاعدی اعتراض. نکته قابل توجه بیتفاوتی پزشکیان و دولت اوست، این مساله به اضافه عربده کشیهای غیر قابل انتظار وی در سوق به جنگ و رویارویی. به نظرم این دولت به مرحله نقطه عطفی رسیده است! نه آنکه از پزشکیان انتظاری میرفت. چون وی دست بسته و لب بسته وارد این بازی شد. اما ماهیتش در خارج از دایره حاکمیت قرار داشت، که شاید بعد از این معادله تغییر کند.
با سپاس، پیروز