ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 07.02.2025, 19:23
لبنان چگونه از شر حزب‌الله خلاص می‌شود

حنین غدار

فارین افرز
۴ فوریه ۲۰۲۵ 

برای حزب‌الله، این روزها دوران سختی است. پس از دهه‌ها تسلط به‌عنوان قدرتمندترین سازمان سیاسی و نظامی لبنان، این گروه اکنون در وضعیت نابسامانی قرار دارد. در جریان یک جنگ یک‌ساله با اسرائیل، حزب‌الله بخش بزرگی از زیرساخت‌های نظامی خود را از دست داد و صفوف رهبری آن به‌شدت آسیب دیدند. در نوامبر، پس از تحمل خسارات سنگین در نبرد، این گروه توافق آتش‌بس با اسرائیل را امضا کرد و نیروهایش را از جنوب لبنان — قلمرو سنتی خود — عقب کشید. مدت کوتاهی بعد، رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کرد و خطوط تأمین بین حزب‌الله و ایران، حامی اصلی آن، قطع شد. اکنون حزب‌الله حتی در خطر از دست دادن حمایت شیعیان لبنان است که پایگاه داخلی آن را تشکیل می‌دهند.

همان‌طور که معمولاً چنین است، تضعیف حزب‌الله به نفع لبنان تمام می‌شود. در واقع، زوال این گروه به مقامات لبنانی فرصتی بی‌سابقه داده است تا حضور خود را مجدداً تثبیت کرده و کشور ورشکسته خود را بازسازی کنند. دست‌کم برخی از رهبران لبنان به نظر می‌رسد آماده استفاده از این فرصت باشند. رئیس‌جمهور تازه‌منتخب، ژوزف عون، که پیش‌تر فرمانده نیروهای مسلح لبنان بود، اعلام کرده است که نیروهای دولتی به شهرهای جنوبی بازخواهند گشت. او قول داده است که حزب‌الله سرانجام خلع سلاح خواهد شد و به یک حزب سیاسی عادی تبدیل می‌شود، نه یک دولت در سایه با ارتشی کامل. نخست‌وزیر تازه‌منتخب پارلمان، نواف سلام، نیز وعده داده است که حزب‌الله را خلع سلاح کرده و اقتدار دولت لبنان را احیا خواهد کرد. ژوزف عون و نواف سلام می‌توانند آغازگر دوره‌ای جدید برای لبنان و مردم رنج‌دیده آن باشند.

اما اگرچه حزب‌الله ضربه خورده است، هنوز از میدان خارج نشده است. این گروه و متحدانش در حال حاضر ۵۳ کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان لبنان را در اختیار دارند، یعنی تعداد کافی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات مهم. اگر آن‌ها بتوانند با حزب تجمع دموکراتیک به رهبری ولید جنبلاط و حزب اعتدال ملی به رهبری سعد حریری، نخست‌وزیر پیشین، همکاری کنند، اکثریت کرسی‌های پارلمان را در اختیار خواهند داشت. حزب‌الله همچنین می‌تواند با حمله فیزیکی یا تهدید نمایندگانی که مطابق میل آن رفتار نکنند، و دیگر بازیگران داخلی که در برابرش ایستاده‌اند، به خواسته‌هایش برسد. کسی نباید تعجب کند اگر این گروه به چنین تاکتیک‌های ارعاب‌آمیزی متوسل شود. اگر حزب‌الله امیدی به بازسازی خود داشته باشد، نیاز دارد که کنترل دولت را به دست بگیرد.

عون، سلام و متحدانشان می‌توانند مانع از برتری دوباره حزب‌الله شوند. اما آن‌ها باید سریع عمل کنند، درحالی‌که این سازمان هنوز سردرگم و تضعیف شده است. آن‌ها باید اطمینان حاصل کنند که نهادهای مستقل لبنان، نه حزب‌الله، مسئول بازسازی جنوب کشور خواهند بود. آن‌ها به کابینه‌ای نیاز دارند که تحت نفوذ حزب‌الله نباشد، بانک مرکزی و یک دستگاه قضایی که به این گروه وابسته نباشند. همچنین، پارلمان باید سرانجام روشن کند که حزب‌الله هیچ نقشی در دفاع از کشور ندارد. اگر آن‌ها موفق شوند، حزب‌الله ممکن است در انتخابات پارلمانی ماه مه ۲۰۲۶ شکست سنگینی را متحمل شود و به سراشیبی سقوط بیفتد. اما اگر شکست بخورند، این گروه دوباره بازسازی خواهد شد.

شرط‌بندی اشتباه

جنگ اخیر حزب‌الله با اسرائیل اندکی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، زمانی که حماس حمله فرامرزی خود را انجام داد. برای حمایت از متحدش در غزه، این سازمان لبنانی بلافاصله پس از ورود نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) به این منطقه، شروع به شلیک موشک به اسرائیل کرد. برای حزب‌الله (و رهبران ایرانی آن)، این فرصتی نادر بود تا نسبت به سال‌های گذشته، پیشروی بیشتری به سمت جنوب داشته باشد و همچنین اسرائیل را تحت فشار بگذارد تا حملات خود علیه حماس را متوقف کند.

رهبران حزب‌الله این حملات را بدون ریسک خاصی می‌دیدند. آن‌ها تصور می‌کردند که نیروهای دفاعی اسرائیل، که درگیر جنگ در غزه بودند، تمایلی به تشدید درگیری در شمال نخواهند داشت — به‌ویژه با توجه به ذخیره عظیم موشک‌های پیشرفته حزب‌الله. اما این فرض نادرست از آب درآمد. در ۱۹ سپتامبر، اسرائیل مواد منفجره‌ای را که در هزاران پیجر متعلق به عوامل حزب‌الله کار گذاشته بود، منفجر کرد. این حمله دست‌کم ۳۰۰۰ تن از فرماندهان و نیروهای ارشد حزب‌الله را از صحنه خارج کرد. سپس، مقامات اطلاعاتی اسرائیل موفق به شناسایی و ترور رهبران عالی‌رتبه حزب‌الله شدند. آن‌ها ابراهیم قبیشی، فرمانده نیروهای موشکی و راکتی حزب‌الله را کشتند. همچنین، هر سه بنیان‌گذار زنده حزب‌الله — فؤاد شُکر، علی کرَکی و ابراهیم عقیل — ترور شدند. و در ۲۷ سپتامبر، اسرائیل حسن نصرالله، رهبر این گروه، را به قتل رساند.

مرگ نصرالله ضربه‌ای ویرانگر برای حزب‌الله بود. در طول ۴۰ سال، نصرالله این سازمان را به نیرویی تبدیل کرد که باید آن را جدی گرفت. او هدایتگر روند بیرون راندن اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، پیروزی حزب‌الله در جنگ ۲۰۰۶ و تبدیل آن به یک بازیگر منطقه‌ای بود. هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند جایگاه او را پر کند. معدود افرادی که به او نزدیک بودند نیز همگی توسط اسرائیل کشته شدند. در نهایت، حزب‌الله نایب دبیرکل خود، نعیم قاسم، را به‌عنوان رهبر جدید منصوب کرد. اما قاسم نه کاریزمای نصرالله را دارد، نه محبوبیت و نه هوش سیاسی او را. او هیچ طرح مشخصی برای بازسازی سازمان ندارد. در نتیجه، روحیه درون حزب‌الله به‌شدت افت کرده است. در شورای جهاد حزب‌الله — که مسئول تصمیم‌گیری‌های نظامی، امنیتی و سیاسی این گروه در هماهنگی با تهران است — شکاف‌هایی در حال شکل‌گیری است.

خسارات حزب‌الله فقط به رهبری آن محدود نمی‌شود. با حمله اسرائیل به جنوب لبنان، این سازمان صدها نیروی خود و هزاران سلاح را از دست داد. به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، حزب‌الله ۸۰ درصد از موشک‌های دقیق و دوربرد خود را از دست داده است، به‌طوری‌که این تعداد از ۵۰۰۰ به کمتر از ۱۰۰۰ کاهش یافته است. ذخایر راکتی کوتاه‌برد این گروه نیز از ۴۴۰۰۰ به حدود ۱۰۰۰۰ کاهش پیدا کرده است. حزب‌الله هنوز بخش بزرگی از تسلیحات سبک خود، بیش از ۱۰۰۰۰ نیروی تمام‌وقت و تعداد بیشتری نیروی ذخیره را در اختیار دارد. اما بدون مدیریت ماهرانه و فرماندهان آموزش‌دیده، این سازمان در عرصه جهانی با چالش‌های زیادی روبه‌رو خواهد شد.

البته حزب‌الله دوباره تلاش خواهد کرد تا به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شود. اما این امر نه‌تنها به دلیل ضعف کنونی این گروه، بلکه به دلایل دیگر نیز دشوار خواهد بود. با سقوط اسد، حزب‌الله یک متحد حیاتی را از دست داده است. در دوران حکومت او، حزب‌الله از تجارت مواد مخدر کاپتاگون میلیاردها دلار درآمد کسب می‌کرد؛ اما اکنون تولید و قاچاق این ماده احتمالاً محدود خواهد شد. مهم‌تر از آن، فروپاشی رژیم اسد انتقال منابع از سوی ایران به این گروه را بسیار دشوار کرده است. بدون دسترسی به سوریه، حزب‌الله مجبور خواهد شد محموله‌های خود را از طریق بنادر و فرودگاه‌های لبنان قاچاق کند. اما اکنون این مسیرها به‌شدت تحت نظارت نیروهای مسلح لبنان و ایالات متحده قرار دارند. این سیستم بازرسی تاکنون مانع از ورود چندین هیئت ایرانی به لبنان شده و احتمالاً در سال‌های آینده، این نظارت شدیدتر خواهد شد.

ایران ممکن است دیگر تمایلی به کمک به دوست درهم‌شکسته خود نداشته باشد. شکست‌های نظامی شرم‌آور حزب‌الله آن را ضعیف‌تر و در نتیجه کم‌فایده‌تر کرده است. جمهوری اسلامی همچنین نگران میزان نفوذ عوامل اطلاعاتی اسرائیل در حزب‌الله است. در واقع، ممکن است اکنون این گروه برای تهران به یک دردسر تبدیل شده باشد.

جبهه داخلی

قدرت منطقه‌ای حزب‌الله به‌شدت کاهش یافته است. اما این گروه همچنان در داخل لبنان نفوذ قابل‌توجهی دارد و احتمالاً در ماه‌های آینده تمام تلاش خود را برای گسترش این نفوذ داخلی به کار خواهد بست.

حزب‌الله تا حدی از طریق نمایندگان منتخب خود عمل خواهد کرد و پارلمان لبنان را تحت فشار قرار خواهد داد تا انتصابات نظامی، امنیتی، مالی و قضایی را مطابق میل این گروه انجام دهد. به‌ویژه، حزب‌الله تلاش خواهد کرد تا فرمانده بعدی ارتش را تعیین کند، فردی که مسئول اجرای توافق آتش‌بس خواهد بود، تا اطمینان حاصل کند که این فرمانده حزب‌الله را مجبور به تسلیم سلاح‌هایش نمی‌کند (همان‌طور که توافقنامه ایجاب می‌کند). این گروه همچنین خواهد خواست که رئیس بعدی اداره امنیت عمومی لبنان با رئیس امنیتی حزب‌الله، وفیق صفا، هماهنگ باشد. حزب‌الله تمایل دارد که رئیس بعدی بانک مرکزی و وزیر دارایی را تعیین کند تا منابع مالی دولتی را در اختیار این گروه قرار دهند و به‌طور کلی، این سازمان به دنبال کنترل تصمیمات اقتصادی کشور خواهد بود. حزب‌الله به‌ویژه در پی حفظ اقتصاد پنهان لبنان است، چرا که این اقتصاد به تأمین مالی این گروه کمک می‌کند.

اما حزب‌الله علاوه بر این اقدامات، به روش‌های غیرقانونی نیز متوسل خواهد شد. این گروه همچنان سلاح‌های فراوانی در اختیار دارد که می‌تواند از آن‌ها برای تهدید مقامات و وادار کردن آنها به اطاعت از دستوراتش استفاده کند. استفاده از این تاکتیک برای حزب‌الله بی‌سابقه نیست. به عنوان مثال، پس از خروج نیروهای سوریه از لبنان در سال ۲۰۰۵، حزب‌الله موجی از ترور را به راه انداخت تا اطمینان حاصل کند که خروج اسد از لبنان، قدرت این گروه را تضعیف نخواهد کرد. در این راستا، نخست‌وزیر پیشین رفیق حریری را ترور کرد. همچنین برخی دیگر از چهره‌های سیاسی، از جمله محمد شطح، وزیر اقتصاد سابق، سمیر قصیر، روزنامه‌نگار، و پیر جمیل، وزیر صنایع را به قتل رساند. علاوه بر این، حزب‌الله درگیری‌های خیابانی متعددی را نیز به راه انداخت.

با این حال، ممکن است حزب‌الله دیگر نتواند مانند گذشته به‌راحتی با تاکتیک‌های ارعاب به اهداف خود برسد. نیروهای مسلح لبنان و دستگاه‌های امنیتی این کشور موقعیت خود را در برابر حزب‌الله تقویت کرده‌اند و سلطه این گروه را به چالش کشیده‌اند. ارتش لبنان نیز دیگر مانند گذشته آماده تسلیم شدن در برابر حزب‌الله نیست، به‌ویژه به این دلیل که تحت نظارت ایالات متحده قرار دارد. علاوه بر این، خود حزب‌الله نیز ممکن است به دلایل داخلی مجبور به میانه‌روی شود. در جریان جنگ اخیر، شیعیان لبنان به خانه‌های مسیحیان و مسلمانان سنی پناه بردند. اگر حزب‌الله در پاسخ به این حمایت، این دو جامعه را تهدید کند، به آن‌ها حمله کند یا به‌طور کلی منافع آن‌ها را نادیده بگیرد، ممکن است واکنش‌های ضدشیعی را تحریک کند. چنین واکنش‌هایی می‌تواند حمایت شیعیان از حزب‌الله را کاهش دهد — و این حمایت، ستون فقرات قدرت این گروه است.

در واقع، ممکن است حمایت شیعیان از حزب‌الله همین حالا هم در حال کاهش باشد. قرارداد اجتماعی میان حزب‌الله و جامعه شیعی — که در آن حزب‌الله امنیت، قدرت سیاسی و خدمات را فراهم می‌کرد و در مقابل، شیعیان برای این گروه نیرو جذب کرده و به آن رأی می‌دادند — از بیش از یک دهه پیش دچار تزلزل شده است. نخستین نشانه‌های این شکاف در سال ۲۰۱۱ ظاهر شد، زمانی که حزب‌الله شروع به خرج مبالغ هنگفت برای حمایت از اسد در جنگ داخلی سوریه کرد، به‌جای آنکه این منابع را صرف حمایت از هواداران خود کند. این تنش‌ها در سال ۲۰۱۹ شدت گرفت، زمانی که خشم ناشی از فروپاشی اقتصادی لبنان (که به دلیل فساد گسترده‌ای که ایجاد شده بود) باعث شد برخی از شیعیان لبنان به خیابان‌ها بیایند و در کنار دیگر اقشار لبنانی خواستار تغییر شوند. و اکنون، پس از نابودی شهرها و روستاهای شیعه‌نشین لبنان توسط اسرائیل و کشته شدن هزاران نفر، این نارضایتی به اوج خود رسیده است.

در پی این ویرانی، برخی از شیعیان ممکن است تصمیم بگیرند که بیش از پیش به حزب‌الله وابسته شوند، به این امید که این گروه بتواند امنیت مورد نیازشان را تأمین کند. اما برخی دیگر متوجه خواهند شد که حزب‌الله در واقع عامل اصلی این خطرات است. برخلاف دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زمانی که حزب‌الله با اشغال اسرائیل مقابله می‌کرد، این گروه اکنون خود به یک مهاجم تبدیل شده است. حزب‌الله اسرائیل را هدف حمله قرار داد و لبنان را به جنگی کشاند که هیچ‌کس دیگر خواهان آن نبود. سپس شکست خورد و ضعیف‌تر از گذشته ظاهر شد. این واقعیت هرچه بیشتر آشکار شود، شیعیان لبنانی هنگام تلاش برای بازسازی زندگی خود، درمی‌یابند که حزب‌الله قادر به پرداخت غرامت نیست. در واقع، بسیاری از هواداران حزب‌الله هنوز هیچ‌یک از کمک‌های مالی وعده داده‌شده برای بازسازی را دریافت نکرده‌اند.

کار را تمام کنید

حزب‌الله در مسیر فعلی خود به‌سوی یک حساب‌کشی انتخاباتی پیش می‌رود. اما برای اطمینان از افول این گروه، عون و سلام باید طی سال آینده منابع مالی آن را قطع کرده و در برابر دسیسه‌های سیاسی آن مقاومت کنند.

این امر، پیش از هر چیز، مستلزم محروم کردن حزب‌الله از نقش‌آفرینی در بازسازی جنوب لبنان است. در سال ۲۰۰۶، مانند امروز، حزب‌الله جنگی با اسرائیل را رقم زد که جنوب لبنان را به ویرانی کشاند و پرسش‌های جدی درباره این سازمان مطرح کرد. اما در آن زمان، ایران با تزریق حجم عظیمی از پول نقد، به حزب‌الله امکان داد تا بازسازی مناطق تخریب‌شده را برعهده بگیرد و از این طریق، اعتبار خود را احیا کند. امروز اما، ایران توان مالی لازم برای حمایت از حزب‌الله را ندارد، و این فرصتی برای دولت لبنان است تا کنترل کامل این روند را به دست بگیرد. این فرصت نباید از دست برود. هر لیره از کمک‌های مالی باید مستقیماً از سوی دولت به شهروندان برسد — نه از طریق شورای جنوب یا هیچ نهاد دیگری که تحت سلطه حزب‌الله باشد. با این کار، عون و سلام می‌توانند به شیعیان نشان دهند که برای تأمین امنیت خود نیازی به حزب‌الله ندارند. این اقدام می‌تواند ثابت کند که شیعیان نیز شهروندان لبنانی هستند و نهادهای دولتی لبنان می‌توانند از آن‌ها محافظت کنند.

عون و سلام همچنین باید تلاش‌های حزب‌الله برای تعیین فرمانده بعدی ارتش، رئیس بانک مرکزی، رئیس اداره امنیت عمومی و انتصاب افراد وابسته به این گروه در پست‌های عالی قضایی را خنثی کنند. کابینه بعدی باید اطمینان حاصل کند که بیانیه وزارتی آن — که سیاست‌ها و راهبردهای دولت را مشخص می‌کند — با تعهدات عون همسو باشد. این کابینه باید مقامات وابسته به حزب‌الله را از پست‌های کلیدی کنار بگذارد و دستگاه قضایی را به پاسخگو نگه داشتن این گروه در صورت استفاده از سلاح علیه مردم لبنان ترغیب کند. اگر پارلمان از انجام این اقدامات سر باز زند، عون و سلام از نظر قانون اساسی اختیار — و از نظر اخلاقی وظیفه — تشکیل کابینه بدون تأیید پارلمان را دارند.

بازیگران بین‌المللی نیز باید از رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر حمایت کنند. فشار خارجی می‌تواند تضمین کند که بیانیه وزارتی اعلام نکند (چنان که معمولاً چنین می‌کند) که امنیت لبنان تا حدی به «مقاومت» وابسته است — کدی که به حزب‌الله اشاره دارد. بازیگران بین‌المللی، به‌ویژه عربستان سعودی و ایالات متحده، باید بر نظارت بر فرآیند بازسازی اصرار ورزند. این دو کشور همچنین باید بر شرکای داخلی خود فشار بیاورند تا پست‌های دولتی را با افرادی پر کنند که متعهد به مقابله با حزب‌الله هستند. اگر لبنان تردید نشان دهد، واشنگتن می‌تواند تهدید کند که مقامات سرسخت را تحریم کرده و کمک‌های مالی را قطع خواهد کرد. چنین اقدامی احتمالاً موجب همراهی دولت لبنان خواهد شد، چرا که این کشور نمی‌تواند از کمک‌های بین‌المللی محروم بماند.

تضعیف دائمی حزب‌الله همچنان فرآیندی دشوار و زمان‌بر خواهد بود و ممکن است سال‌ها به طول بینجامد. اما برای نخستین بار، این هدف قابل دستیابی به نظر می‌رسد. حزب‌الله از یک ارتش به یک شبه‌نظامی تنزل یافته است. این گروه از حمایت‌های بین‌المللی محروم شده و برای حفظ پایگاه داخلی خود در تقلاست. نیروهای مسلح لبنان اکنون قادر به برقراری نظم به شکلی هستند که حزب‌الله دیگر توان آن را ندارد. اگر رهبران لبنان اراده سیاسی لازم را به دست آورند، می‌توانند این گروه را در جای خود بنشانند. تنها پرسش این است که آیا آن‌ها از توانایی لازم برای این کار برخوردارند یا خیر.