عقبنشینی تاکتیکی در سرکوب اجتماعی به مثابه سرپوشی بر بحرانها
اخیرا حاکمیت ولایی به مآلاندیشی روی آورده است و تلاش نموده است تا بدون هر گونه اقرار به خطا یا اعطای امتیاز راهبردی سیاسی به مخالفانش به کُندی و البته پنهانی از برخی از سیاستهای سرکوبهای خود - نظیر حجاب اجباری و حکومتی - عقب نشینی کند. برای مثال رئیس مجلس ولایی قالیباف میگوید: «اجرای قانون حجاب با تایید رهبری متوقف شده است».
پزشکیان نیز در همین راستا اظهار داشت: «برخی از تعهداتمان را که نتوانستیم انجام دهیم موجب اعتراض مردم میشود و آنها اگر به خیابان بیایند آنها را به زندان میاندازیم، اگر- من قصور کردم و نتوانستم پول مردم رو بدهم و موجب اعتراض او شده باید از عذرخواهی کنم و من وظیفه دارم[مشکل] مردم را حل کنم و آنها حق دارند که کار کردهاند و دستمزد خود را بگیرند. حداقل باید با زبان خوش با او صحبت کنم و از او فرصت بگیرم تا پرداخت کنم. اینکه به عنوان مجری با او برخورد خشن بکنم و بگویم که نظم را به هم میریزی».
این سخنان مقامات رژیم ولایی راز عقب نشینی تاکتیکی حاکمیت ولایی از سرکوب در امور اجتماعی را توضیح میدهد. این رفتار حاکمیت البته از منظر تئوریک هم قابل توضیح است. زیرا عقبنشینی تدریجی حاکمیت ولایی از برخی سیاستهای سرکوبگرانهی اجتماعی، مانند اجرای سختگیرانه حجاب اجباری، ارتباط مستقیمی با ناتوانی آن در مدیریت ابربحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و همچنین فروپاشی سیاستهای منطقهای و بینالمللی و بازگشت ترامپ به کاخ سفید دارد. چه عقبنشینی در سرکوب اجتماعی، به معنای کاهش شدت یا گستره سرکوبگری در امور خصوصی و اجتماعی راهی برای کاهش فشار درونی و برونی برای حاکمیت ولایی تلقی میشود.
عقبنشینی در سرکوب اجتماعی به مثابه سرپوشی بر بحرانها را میتوان از چند منظر تئوریک بررسی کرد:
۱. نظریه “ظرفیت سرکوب” (Repression Capacity)
پژوهشگران مرتبط: جیمز سی. اسکات (James C. Scott) ، دنیل تریسمان(Daniel Treisman) ، استیون لِویتسکی (Steven Levitsky)
گمانه: حکومتهای اقتدارگرا دارای یک ظرفیت سرکوب محدود هستند. اگر منابع مالی، انسجام داخلی و ابزارهای امنیتی آنها تضعیف شود، ناچارند که در برخی حوزهها از شدت سرکوب بکاهند تا ظرفیت محدود خود را روی تهدیدهای اصلی متمرکز کنند. زیرا بکار گیری سرکوب بیش از آن “ظرفیت” محدود، دستگاه سرکوب را دچار فروپاشی نموده و از سوی دیگر بکار گیری سرکوب بیش از “نقطه معین مطلوب” جامعه را علیه هیئت حاکمه میشوراند.
کاربرد در ایران: حکومت ولایی در گذشته بهطور همزمان هم سرکوب سیاسی-امنیتی (مانند بازداشت معترضان و محدودسازی رسانهها) و هم سرکوب اجتماعی-فرهنگی (مانند گشت ارشاد و محدودیتهای پوشش و سبک زندگی) را اعمال میکرد.
اما اکنون با بحرانهای متعدد از جمله فروپاشی اقتصادی، اعتراضات گسترده، بحرانهای بینالمللی، و کاهش منابع مالی روبهرو است، بنابراین توانایی اعمال سرکوب همزمان در همه عرصهها را ندارد.
در نتیجه، اولویت سرکوب را از عرصههای اجتماعی (مانند حجاب) به عرصههای امنیتی (مانند برخورد با مخالفان سیاسی و رسانهای) تغییر داده است.
۲. نظریه “اعطای امتیازات برای مهار نارضایتی” (Concession Theory)
پژوهشگران مرتبط: تئودور اسکاکپول(Theda Skocpol)، ساموئلهانتینگتون(Samuel P. Huntington)، داگ مکآدام(Doug McAdam)
فرضیه: وقتی یک رژیم اقتدارگرا در حل بحرانهای اساسی ناتوان میشود، با اعطای برخی امتیازات غیرسیاسی، نارضایتی عمومی را کاهش میدهد تا مردم کمتر به سمت اعتراضات سیاسی-ساختاری بروند.
کاربرد در ایران: مقامات حکومت ولایی میدانند که بحران اقتصادی و فساد ساختاری موجب نارضایتی گسترده شده است، اما حل این بحرانها از دست آنها خارج است. بنابراین، برای کاهش سطح تنش، در برخی عرصههای اجتماعی مانند حجاب، برخورد با روابط خصوصی یا شخص و سبک زندگی مردم عقبنشینی میکند تا جامعه احساس کند که فشار کمتری را تحمل میکند. این امتیازات باعث میشود که تمرکز جامعه از مشکلات کلانتر (مانند اقتصاد و آزادیهای سیاسی) منحرف شده و درگیر مسائل خردتر (مانند تغییر تدریجی قوانین حجاب) شود.
نمونههای تطبیقی: در پادشاهی سعودی، محمد بن سلمان پس از بحرانهای اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی، به زنان اجازه رانندگی داد و محدودیتهای فرهنگی را کاهش داد تا تنشهای اجتماعی را کم کند.
در چین، حزب کمونیست پس از اعتراضات اقتصادی، برخی محدودیتهای سبک زندگی را برداشت اما کنترل امنیتی را حفظ کرد.
۳. نظریه “اولویتبندی تهدیدها” (Threat Prioritization)
پژوهشگران مرتبط: بروس بوئنو دِ مسکیتا (Bruce Bueno de Mesquita)، باربارا گدس(Barbara Geddes)
گمانه: رژیمهای اقتدارگرا در شرایط بحرانی، اولویت تهدیدهای خود را بر اساس میزان تهدیدها و مخاطره آنها بازتنظیم میکنند و در عرصههایی که تهدید کمتری دارند، دست از سرکوب برمیدارند.
کاربرد در ایران: حکومت ولایی پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ دریافت که دیگر مسائلی مانند حجاب مهمترین چالش برای ثبات آن نیست، بلکه بحرانهای اقتصادی و سیاسی تهدید اصلی هستند. بنابراین، بهجای صرف انرژی برای تحمیل کامل حجاب، نیروی سرکوب خود را روی موضوعاتی مانند مقابله با مخالفان سیاسی، کنترل فضای رسانهای و سرکوب اعتراضات اقتصادی متمرکز کرده است.
نتیجهگیری:
عقبنشینی در سرکوب اجتماعی میتواند به عنوان یک استراتژی برای حفظ ثبات داخلی در مواجهه با فشارهای خارجی و داخلی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین عقبنشینی حاکمیت در عرصه مناسبات اجتماعی عمدتا نشانه کاسته شدن از منابع سرکوب حاکمیت و شکست در عرصه بین المللی است، نه اصلاحات پایدار و فراگیر. حکومت ولایی در شرایطی قرار دارد که دیگر ظرفیت و توانایی سرکوب همهجانبه و بلند مدت جنبش مدنی ایران را ندارد. بنابراین، مانند بسیاری از رژیمهای اقتدارگرای بحرانزده، مجبور شده است که:
- سرکوب را اولویتبندی کند (سرکوب امنیتی-سیاسی را افزایش دهد،سرکوب اجتماعی را کاهش دهد).
- برای کنترل جامعه، امتیازاتی بدهد تا تنش کاهش یابد.
- با کاهش سختگیری در مسائل اجتماعی، خود را از درگیریهای غیرضروری دور نگه دارد.
با این حال، این یک “عقبنشینی تاکتیکی” است و نه یک دگرگونی بنیادی و راهبردی و پایدار. بنابراین اگر حکومت احساس کند که بقای آن به خطر افتاده، ممکن است دوباره سرکوب اجتماعی را تشدید کند.
جدول زیر مفاهیم کلیدی و کاربردهای نظریههای بالا در زمینه ایران را بهطور مختصر و منظم نمایش میدهد.
نظریه | پژوهشگران مرتبط | گمانه یا فرضیه | کاربرد در ایران | نتیجهگیری |
ظرفیت سرکوب (Repression Capacity) | جیمز سی اسکات، دنیل تریسمان، استیون لِویتسکی | حکومتهای اقتدارگرا دارای ظرفیت سرکوب محدود هستند و باید آن را روی تهدیدهای اصلی متمرکز کنند سرکوب بیش از حد باعث فروپاشی میشود | حکومت ولایی در مواجهه با بحرانهای اقتصادی و سیاسی، توانایی سرکوب همزمان در همه عرصهها را ندارد اولویت سرکوب را از عرصههای اجتماعی به عرصههای امنیتی تغییر داده است | رژیم باید سرکوب را بهطور استراتژیک متمرکز کند ظرفیت محدود باعث شده که در برخی عرصهها (مانند حجاب) از شدت سرکوب بکاهد و انرژی خود را به تهدیدهای اصلی (امنیتی-سیاسی) معطوف کند |
اعطای امتیازات برای مهار نارضایتی (Concession Theory) | تئودور اسکاکپول، ساموئلهانتینگتون، داگ مکآدام | رژیمهای اقتدارگرا با اعطای امتیازات غیرسیاسی، نارضایتی عمومی را کاهش میدهند تا از بحرانهای ساختاری و اعتراضات جلوگیری کنند | حکومت ولایی در تلاش است تا با عقبنشینی در برخی مسائل اجتماعی (مانند حجاب و سبک زندگی مردم) فشارها را کاهش دهد تا جامعه بیشتر به سمت اعتراضات سیاسی نرود و تمرکز از بحرانهای کلانتر منحرف شود | اعطای امتیازات در برخی عرصهها برای کاهش تنشهای اجتماعی بهویژه در مواجهه با بحرانهای اقتصادی و فساد ساختاری است این اقدام بهعنوان یک استراتژی برای منحرف کردن توجه از مسائل اساسیتر انجام میشود |
اولویتبندی تهدیدها (Threat Prioritization) | بروس بوئنو دِ مسکیتا، باربارا گدس | رژیمهای اقتدارگرا در شرایط بحرانی اولویت تهدیدهای خود را بازتنظیم میکنند و سرکوب را در مناطقی که تهدید کمتری دارند کاهش میدهند | حکومت ولایی پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، سرکوب اجتماعی را کاهش داده و بهجای آن، تمرکز خود را روی مقابله با مخالفان سیاسی، کنترل رسانهها و سرکوب اعتراضات اقتصادی قرار داده است | عقبنشینی در سرکوب اجتماعی بهعنوان یک استراتژی برای حفظ ثبات داخلی استفاده میشود این عقبنشینی تاکتیکی است و نه اصلاحات پایدار، و ممکن است رژیم با افزایش تهدیدات دوباره سرکوب اجتماعی را تشدید کند |