چندی پیش رهبر رژیم ولایی گفته بود: «البته این سیلی سخت غیر از انتقام است زیرا آمران و قاتلان سردار سلیمانی باید انتقام پس دهند و این انتقام در هر زمانی که ممکن باشد قطعی است، اگرچه بهگفته آن عزیز، کفش پای سلیمانی بر سر قاتل او شرف دارد»، اینک اما مسعود پزشکیان نوای دیگر سرداده است، رئیس قوه مجریه ولایی در حاشیه جلسه دولت در پاسخ به سوال خبرنگاران میگوید: «اگر ترامپ ثابت کند که به حرفهایش عمل میکند با او گفتوگو خواهیم کرد».
پزشکیان در ادامه تأکید نمود که ایران از ابتدا هیچ قصدی برای ترور ترامپ نداشته است. اظهارات اخیر مسعود پزشکیان در گفتوگو با انبیسی نیوز در مورد عدم قصد جمهوری اسلامی برای ترور دونالد ترامپ، و در عین حال تأکید رهبر رژیم ولایی بر “انتقام قطعی”، تناقضی قابلتوجه و زمینهای برای تحلیل مغالطات منطقی و پارادوکس در گفتمانهای سیاست خارجی رژیم ولایی را موجه می کند.
اظهارات مسعود پزشکیان در مورد آمادگی برای گفتوگو با دونالد ترامپ اگر او “ثابت کند که به حرفهایش عمل میکند”، از منظر منطقی، نوعی مغالطه شرطی غیرواقعبینانه (Unrealistic Conditional Fallacy) به نظر میرسد. پیش از این هم چنین اظهاراتی از سوی مقامات گوناگون رژیم ولایی مطرح بوده است. همچنین، از منظر سیاست خارجی و مناسبات بینالمللی، این گفته میتواند به عنوان یک تاکتیک دیپلماتیک یا پیام ضمنی تفسیر شود، اما چندان جدی و اجرایی به نظر نمیرسد مگر اینکه پزشکیان با ارسال پیامهایی آنر به عنوان سیاست جدی مورد قبول رهبر ولایی بنمایاند. این گفته ادامه همان سیاست دوگانه بازی رهبر ولایی است مگر اینکه عکس آن تایید شود.
۱. تحلیل منطقی: مغالطه موجود در گفته پزشکیان
مغالطه شرط غیرقابلتحقق: شرطی که پزشکیان مطرح میکند (”اگر ترامپ ثابت کند که به حرفهایش عمل میکند”) به لحاظ عملی دشوار یا غیرممکن است، زیرا:
سیاست بینالمللی رویکردی پویاست، غیر متعین و عملکردن به تمامی وعدهها، حتی در رژیمهای متعارف و با ثبات و دموکراسیهای پیشرفته، اغلب به دلیل پیچیدگیهای داخلی و خارجی تحقق نمییابد یا حتی قابل ضمانت نیست.
ترامپ به عنوان یک بازیگر سیاسی غیرقابل پیشبینی شناخته شده است، و درخواست اثبات “عمل به وعدهها” یک شرط مبهم و غیرعملی است که قابلیت اندازهگیری ندارد.
ابهام در تعریف معیار: این اظهارنظر مشخص نمیکند چه نوع وعدههایی یا در چه حوزههایی باید عملی شوند تا جمهوری اسلامی وارد گفتوگو شود. این ابهام، گفته را بیشتر شبیه به یک بیانیه تبلیغاتی است تا یک موضع دیپلماتیک واقعی منطبق بر عرف بین المللی.
مغالطه “تغییر بار اثبات (Shifting the Burden of Proof): این شرط بار اثبات حسننیت را به طور کامل بر دوش طرف مقابل (ترامپ) میگذارد، بدون آنکه تعهد متقابلی از سوی گوینده ارائه شود. چنین مغالطهای در مذاکرات دیپلماتیک معمولاً غیرسازنده تلقی میشود.
۲. تحلیل در چارچوب سیاست خارجی و مناسبات بینالمللی
الف. عدم جدیت در چارچوب سیاست عملی
ناهمخوانی با اصول دیپلماسی: سیاست خارجی حاکمیت ولایی بر پایه گفتمان تجدد ستیزی، غرب ستیزی، ضدیت با استکبار و اسرائیل و اصولی نظیر “نه شرقی، نه غربی” و “استقلال در تصمیمگیری” تعریف شده است. این موضعگیری، که تصمیمگیری برای گفتوگو را به عملکرد ترامپ منوط میکند، با این اصول سازگاری کامل ندارد و نوعی یک تاکتیک تلقی میشود.
تاکتیک برای جلب توجه داخلی و خارجی: این سخنان عمدتا معطوف به مصرف داخلی یا ارسال پیام غیرمستقیم به بازیگران خارجی بیان شده باشد. در چنین شرایطی، هدف میتواند آرام کردن افکار عمومی داخلی، ارسال پیام انعطاف به غرب، یا جلب حمایت شرکای استراتژیک باشد.
ب. پیامهای پنهان
تلاش برای حفظ انعطافپذیری: این نوع اظهارنظر میتواند راهی برای حفظ انعطافپذیری در شرایط متغیر باشد، نوعی تقیه باشد که در چارچوب آن رژیم ولایی خود را آماده گفتوگو نشان دهد، اما این آمادگی را به شروطی منوط کند که تحقق آن دشوار است.
تأکید بر حسننیت طرف مقابل: شرط “عمل به وعدهها” میتواند به عنوان یک پیام دیپلماتیک به آمریکا تفسیر شود، مبنی بر اینکه اگر آمریکا تغییراتی ملموس در سیاستهای خود (مانند کاهش تحریمها یا احترام به تعهدات بینالمللی) ایجاد کند، امکان تعامل وجود دارد.
۳. نتیجهگیری: آیا این گفته جدی است؟
در سطح تحلیل منطقی: این گفته دارای ضعفهای منطقی و عملی است که آن را عمدتا شبیه به یک اظهار نظر تبلیغاتی یا تاکتیکی میکند تا یک موضع جدی در چارچوب پذیرفته شده و معمول مناسبات بینالمللی.
در سطح سیاست خارجی: اگرچه این گفته میتواند پیامهای ضمنی و تاکتیکی به همراه داشته باشد، اما به دلیل مبهم بودن و مشروط کردن تعامل به شرایطی نامشخص، چندان جدی و عملیاتی تلقی نمیشود.
ادامه میانه بازی ولایی نه جنگ نه گفتگو
اظهارات پزشکیان تازگی ندارد و پیش از این از سوی مقامات رژیم ولایی مطرح شده است. بنابراین میتوان گفت که اظهارنظر مسعود پزشکیان نوعی میانهبازی (Balancing act) است که هدف آن راضی کردن گروههای مختلف داخلی و خارجی است. این رویکرد در سیاست داخلی و خارجی رژیم ولایی مسبوق به سابقه است و اغلب زمانی به کار میرود که شرایط سیاسی متلاطم باشد و نیاز به ارسال پیامهای چندپهلو وجود داشته باشد. در ادامه، این موضوع از منظر داخلی و خارجی بررسی میشود:
۱. پیام به گروههای داخلی
الف. جلب رضایت جریانهای اصلاحطلب یا عملگرا
اصلاحطلبان و عملگرایان که خواهان تنشزدایی و تعامل با غرب هستند، بعید نیست این گفته را نشانهای از آمادگی برای گشودن کانالهای دیپلماتیک بدانند.
چنین اظهاراتی میتواند این پیام را ارسال کند که حاکمیت، هرچند مشروط، آماده تعامل است و این موضوع را به رفتار طرف مقابل منوط میکند.
ب. جلوگیری از تحریک جریانهای اصولگرا
شرط “عمل به وعدهها” از سوی ترامپ، به گونهای طراحی شده که رویکرد تعامل را به ظاهر مشروط و مشکلزا جلوه دهد. این شرط میتواند به اصولگرایان اطمینان دهد که تعامل با غرب به معنای عقبنشینی فوری از مواضع ایدئولوژیک نیست.
ج. آرام کردن افکار عمومی
این نوع گفتار میتواند به افکار عمومی داخلی این پیام را القا کند که دولت از مسیر تقابل و درگیری مستقیم و صرف دور شده و در صورت تغییر رفتار طرف مقابل، به دنبال راهحلهای عملی است. این پیام به ویژه برای آرام کردن طبقه متوسط که از تحریمها و فشارهای اقتصادی آسیب دیدهاند، اهمیت دارد.
۲. پیام به بازیگران خارجی
الف. ارسال پیام انعطاف به غرب
این اظهار نظر میتواند پیامی به دولت آمریکا و کشورهای اروپایی باشد که رژیم ولایی تحت شرایط مشخصی آماده تعامل است، اما این تعامل به رفتار آنها وابسته است. چنین پیامهایی معمولاً برای کاهش فشارهای بینالمللی یا ایجاد فرصتهای جدید در فضای دیپلماتیک بیان میشود.
ب. تقویت موضع چانهزنی
شرطگذاری برای تعامل با ترامپ میتواند به رژیم ولایی کمک کند تا در مذاکرات احتمالی، موقعیت بهتری برای چانهزنی به دست آورد. بیان این شرط، راهی برای نمایش نوعی نمایش میانه روی و برتری اخلاقی در تعاملات بینالمللی است.
ج. اجتناب از تنش مستقیم
بیان شرطهایی مبهم مانند “ثابت کند به حرفهایش عمل میکند”، از یک سو از درگیری مستقیم لفظی با دولت ترامپ جلوگیری میکند و از سوی دیگر، رژیم ولایی را به عنوان بازیگری معقول و منطقی نشان میدهد که تنها به دنبال تعامل بر اساس رفتار واقعی است.
۳. آیا این میانهبازی موفق است؟
چالشهای داخلی:
این رویکرد البته جریانهای تندرو داخلی را راضی نمی کند، زیرا آنها اساساً مخالف هرگونه تعامل با “استکبار جهانی به آمریکا” هستند. از سوی دیگر، برخی از جریانهای اصلاحطلب ممکن است این شرطگذاری را غیرواقعبینانه بدانند.
چالشهای خارجی:
در عرصه بینالمللی، چنین مواضعی معمولاً از سوی بازیگران بزرگ (مانند دولت ترامپ و اتحادیه اروپا) به عنوان نشانه ضعف یا عدم جدیت تلقی میشود. بنابراین مواضع پزشیکیان به اهداف اصلی خود نخواهد رسید.
نتیجهگیری
اظهارات پزشکیان مبنی بر عدم قصد برای ترور ترامپ در تضاد با مواضع قبلی رهبر جمهوری اسلامی است و میتواند بهعنوان بخشی از یک تلاش دیپلماتیک برای کاهش فشارها و اجتناب از تقابل مستقیم تحلیل شود. اما این رویکرد با سخنان رهبری و فضای داخلی، که همچنان بر “انتقام” تأکید دارد، در تناقض است و بیانگر نوعی پارادوکس در اولویتها و پیامهای سطوح مختلف حکومتی است.
بنا به آنچه آمد، اظهارات پزشکیان را میتوان به عنوان تاکتیکی میانهبازانه در راستای منویات رهبر ولایی تفسیر کرد. در همین راستا او تلاش می کند بدون ارائه هیچ امتیاز عملی یا فوری در داخل، گروههای مختلف سیاسی و افکار عمومی را راضی یا حداقل آرام کند و در خارج، تصویری از انعطاف و معقولیت از رژیم ولایی ارائه دهد.
با این حال، این رویکرد نمیتواند در بلندمدت دوام داشته باشد، زیرا هم در داخل و هم در خارج، گروهها و دولتها معمولاً خواهان تصمیمات و مواضع روشنتر و عملی تری هستند. میانهبازی در سیاست خارجی میتواند در شرایط خاصی مؤثر و واقعبینانه باشد، اما میزان موفقیت آن به زمینه سیاسی، اهداف بلندمدت، و توانایی بازیگر برای مدیریت پیچیدگیهای داخلی و خارجی بستگی دارد.
۲۶ دی ۱۴۰۳