”قشر خاکستری” چه نقشی را در تحولات ایران بازی میکند؟
قشر موسوم به “قشر خاکستری”به گروهی از افراد در جامعه اشاره دارد که در بزنگاههای اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی، موضعی غیرشفاف، منفعل یا بیطرف اتخاذ یا ابراز میکنند. این قشر نه بهطور کامل در زمره نیروهای فعال (معترض یا حامی وضع موجود) قرار میگیرد و نه به حاشیهنشینی کامل اجتماعی یا سیاسی رضایت میدهد.
قشر خاکستری در ادبیات سیاسی و اجتماعی، به بخش قابلتوجهی از جامعه اطلاق میشود که به دلیل انفعال، بیطرفی یا ملاحظات شخصی، بهطور مستقیم در تحولات اجتماعی-سیاسی مشارکت نمیکند اما در شرایط حساس و بحرانی، با تغییر رفتار و موضع خود میتواند به نیرویی تعیینکننده در نتیجه جنبشها یا بحرانهای سیاسی تبدیل شود.
ویژگیهای قشر خاکستری در ادبیات سیاسی
بیطرفی نسبی یا انفعال: این گروه عموماً به دلیل ترس از هزینههای مشارکت (مانند سرکوب، از دست دادن امنیت شغلی یا اجتماعی، ابهام در شرایط سیاسی آینده) یا ناامیدی از تغییر، از ورود به میدانهای اعتراضی یا حمایت از حاکمیت خودداری میکنند.
پراگماتیسم (عملگرایی): قشر خاکستری معمولاً بر مبنای منافع شخصی، مادی، اجتماعی یا امنیتی خود تصمیم میگیرد و به جای ایدئولوژی یا تعهد جمعی، تحلیل عقلانی از هزینه-فایده را در رفتار خود در نظر می گیرد.
وابستگی به شرایط محیطی: این قشر عمدتا در موقعیتهای بحرانی یا تغییرات بزرگ، ممکن است فعال شود. تصمیم آنها عمدتاً به عواملی مانند کاهش هزینههای مشارکت، افزایش احتمال موفقیت تغییرات یا مشاهده حمایت گسترده بستگی دارد.
دگرگونی رفتار در لحظات کلیدی: در شرایط بحرانی (مانند فروپاشی یک نظام سیاسی یا انقلاب)، قشر خاکستری میتواند به سرعت به نیروهای فعال بپیوندد و سرنوشت یک جنبش یا نظام را تغییر دهد.
جایگاه قشر خاکستری در نظریههای سیاسی
مانکور اولسن Mancur Olson (نظریه کنش جمعی): قشر خاکستری نماد “مسئله سواری گرفتن مجانی” (Free Rider Problem) است؛ جایی که افراد انتظار دارند دیگران هزینه تغییرات را بپردازند و خود از نتایج آن بهرهمند شوند.
تد رابرت گر Ted Robert Gurr (محرومیت نسبی): این قشر زمانی که فاصله بین انتظارات و واقعیتهای زندگی به شدت افزایش یابد و بحران مشروعیت گسترش پیدا کند، به جنبشهای اعتراضی میپیوندد.
رابرت دال Robert Dahl (پلورالیسم): قشر خاکستری نمایانگر افرادی است که در دموکراسیهای نمایندگیشده، با عدم مشارکت در فرآیندهای سیاسی، چرخه قدرت را به نفع گروههای فعال تغییر میدهند.
قشر خاکستری در جامعه ایران از کدام گروه ها تشکیل شده است؟
بنا به تعریفی که از مفهوم قشر خاکستری عرضه شد این قشر میتواند عمدتا و از گروههای زیر تشکیل شود:
۱. برخی از اقشار متوسط شهری و کارمندان
ویژگیها: شامل افرادی که بهطور مستقیم وابسته به حقوق دولتی یا مشاغل خصوصی هستند.
نگران از دست دادن امنیت شغلی یا درآمد خود در شرایط بحرانی.
بهدلیل ترس از سرکوب یا بیثباتی، از مشارکت در اعتراضات پرهیز میکنند.
۲. برخی جوانان بیتفاوت یا بیطرف
ویژگیها: جوانانی که به دلایل مختلف (ناامیدی از تغییر، مشغولیت به مسائل فردی یا عدم آگاهی سیاسی) در تحولات اجتماعی و سیاسی شرکت نمیکنند.
این گروه اغلب شامل دانشجویان یا فارغالتحصیلانی است که دغدغههای معیشتی و شغلی دارند.
۳. برخی از بازاریان کوچک و متوسط
ویژگیها: کسبه و صاحبان مشاغل کوچک که نگران تأثیر تحولات سیاسی بر ثبات اقتصادی هستند.
این گروه معمولاً ترجیح میدهند در شرایط بیثباتی از درگیری مستقیم خودداری کنند و تنها زمانی واکنش نشان میدهند که فشار اقتصادی آنها را به مرز بحران برساند.
۴. برخی از نیروهای امنیتی و نظامی ردهپایین
ویژگیها: افرادی که در نیروهای نظامی یا امنیتی فعالیت دارند اما ارتباط مستقیمی با مراکز تصمیمگیری ندارند.
این گروه اغلب به دلیل نگرانی از پیامدهای فردی یا خانوادگی، موضعگیری نمیکنند.
۵. اقشار مذهبی مستقل از حکومت و سنتی
ویژگیها: برخی از حوزویان و معممین یا افراد مذهبی که به حکومت وابسته نیستند و در عین حال تمایلی به تقابل مستقیم با حاکمیت ندارند.
این گروه اغلب ترجیح میدهند از مواضع بیطرفانه برای حفظ جایگاه اقتصادی، اجتماعی یا حیثیتی خود استفاده کنند.
۶. برخی از طبقات پایین شهری و روستایی
ویژگیها: اقشار کمدرآمد که بیشتر به فکر رفع نیازهای معیشتی خود هستند و آگاهی یا توان لازم برای مشارکت سیاسی ندارند.
این گروه گاهی بهدلیل دریافت یارانهها یا حمایتهای دولتی، از مشارکت مستقیم در اعتراضات دوری میکنند.
عوامل تعیینکننده رفتار سیاسی قشر خاکستری
رعب و نگرانی از سرکوب: بسیاری از این افراد بهدلیل ترس از پیامدهای سرکوب حکومتی، از هرگونه مشارکت در اعتراضات خودداری میکنند.
ناامیدی از تغییر: این گروه معتقدند که تغییرات بنیادی غیرممکن است و شرکت در اعتراضات نتیجهای نخواهد داشت.
امنیت شغلی و اقتصادی: وابستگی به حاکمیت یا ترس از بیثباتی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باعث انفعال این افراد میشود.
نبود آلترناتیو سیاسی مشخص و روشن: نبود رهبری مشخص یا برنامهای شفاف، سازمان، مدیریت و رهبری نمادین برای آینده، مانع از مشارکت قشر خاکستری در تحولات میشود.
کاربرد نظریه کنش جمعی (Collective Action Theory) برای تحلیل نیروهای بینابینی
نظریه کنش جمعی (Collective Action Theory) که مانکور اولسن (Mancur Olson) آن را صورت بندی کرده است، به این موضوع میپردازد که چرا و چگونه افراد یا گروهها تصمیم میگیرند در فعالیتهای جمعی مشارکت کنند یا از آن دوری کنند.
این نظریه برای تحلیل نیروهای “قشر خاکستری” در ایران بسیار مناسب است، زیرا این نیروها باید بین ماندن در وضع موجود یا پیوستن به اعتراضات جمعی یکی را انتخاب کنند.
عوامل مؤثر در تصمیمگیری نیروهای “قشر خاکستری” براساس نظریه کنش جمعی
هزینه و منفعت (Cost-Benefit Analysis): “قشر خاکستری” بر اساس تحلیل هزینه و فایده عمل میکنند. اگر هزینههای پیوستن به جنبش (مانند خطر سرکوب یا از دست دادن منافع اقتصادی) بیشتر از مزایای آن باشد، این نیروها ممکن است منفعل بمانند.
مسئله سواری مجانی (Free-Rider Problem): بسیاری از “قشر خاکستری” ممکن است تصور کنند که دیگران در اعتراضات نقش فعالتری دارند و خود میتوانند بدون خطر، از نتایج آن بهرهمند شوند.
ارزیابی قدرت رژیم: اگر این جریانهای درون “قشر خاکستری” رژیم را ضعیف و ناتوان از کنترل بحران بدانند، احتمال پیوستن آنها به اعتراضات بیشتر میشود.
وجود آلترناتیو روشن: در صورت وجود یک آلترناتیو سیاسی قوی و قابلاعتماد برای جایگزینی رژیم، “قشر خاکستری” انگیزه بیشتری برای مشارکت پیدا میکنند.
تأثیر هنجارهای اجتماعی و روانشناسی جمعی
اگر محیط اطراف نیروهای “قشر خاکستری” بهسمت اعتراضات متمایل شود، فشار اجتماعی میتواند آنها را به مشارکت وادار کند.
تحلیل رفتار نیروهای بینابینی در ایران با این چارچوب
”قشر خاکستری” بوروکراتیک: اگر قشر خاکستری” بوروکراتیک احساس کند که تداوم نظام فعلی آنها را در معرض خطر قرار میدهد (مانند بحران اقتصادی شدید یا سقوط مشروعیت)، بهسمت اپوزیسیون متمایل میشوند.
طبقه متوسط شهری و کارمندان قشر خاکستری”: این گروهها ممکن است در اعتراضات محدود مشارکت کنند، اما در شرایطی که رهبری جنبش روشن نباشد، از ترس بیثباتی منفعل باقی بمانند.
بازاریان “قشر خاکستری”: بازاریان قشر خاکستری ممکن است تا زمانی که جایگاه اقتصادی خود را امن بدانند، از اعتراضات دوری کنند، اما در صورت تشدید بحران اقتصادی یا تحریمها، بهدنبال حمایت از تغییرات سیاسی باشند.
نیروهای نظامی ردهپایین: این نیروهای قشر خاکستری اگر احساس کنند که رژیم توانایی پرداخت حقوق یا تضمین آینده شغلی آنها را ندارد، ممکن است به نیروهای معترض بپیوندند.
نتیجهگیری
براساس نظریه کنش جمعی (Collective Action Theory) ، واکنش نیروهای “قشر خاکستری” در ایران بهشدت به احساس هزینه و منفعت تصمیمگیری آنها بستگی دارد. آنها بهدنبال کاهش خطرات و تضمین منافع شخصی خود هستند و تنها زمانی به اعتراضات میپیوندند که:
- رژیم را ضعیف و ناپایدار بدانند.
- رهبری جنبش قابلاعتماد باشد.
- منافع اقتصادی و اجتماعی آنها در نظام جدید تضمین شود.
بنابراین، نیروهای “قشر خاکستری” در ایران، اگرچه در ظاهر منفعل هستند، اما میتوانند در شرایط فروپاشی، یا بحران فراگیر نقشی کلیدی در تغییرات و تحولات اجتماعی و انتقال به نظام جدید ایفا نمایند.
■ جناب دکتر علوی! با درود و تشکر از مقاله ارزندهاتان. نظرتان را به دو نکته جلب میکنم:
نخست آنکه اقتصاددان معروف منکور اولسون در کتاب معروف خود منطق کنش جمعی، کالای عمومی و نظریه گروه ها (The Logic of Collective Acton, Public Goods and the Theory of Groups, 1971) از گروه اجتماعی خاصی مانند قشر خاکستری سخن به میان نیاورده است. بحث آن است که حتی در سازمانها و گروه های متشکل اجتماعی که افراد (که فرض میکنیم منطقی بوده و تلاش بر حداکثر کردن علایق خود دارند) با هدف مشترک در آنها جمع شده باشند و بنابراین موفقیت سازمان یا گروه به نفع همه اعضای آن باید باشد باز هم نمیتوان مطمئن بود که اگر تصمیمی گرفته شد که انجام آن هزینه ای برای تک تک افراد داشته باشد همه آحاد عضو گروه تصمیم را اجرا کنند؛ مخصوصا اگر گروه بزرگ باشد (گروه های کوچک سواری مجانی مشکل است). زیرا که افراد فکر خواهند کرد اگر، بدون آنکه دیگران متوجه شوند، شانه از زیر انجام تصمیم خالی کنند (سواری مجانی)، جمع تصمیم را انجام خواهد داد و آنها بدون آنکه هزینه ای کرده باشند از نتیجه منتفع خواهند شد.
این قضیه طبعا در مورد مبارزات سیاسی هم صادق است مخصوصا در جوامعی که تحت رژیم های دیکتاتوری اداره میشود و مبارزات سیاسی بسیار پر هزینه است. مثلا شرکت در تظاهرات خیابانی ممکن است به کشته یا مخروج شدن و یا زندانی شدن و هزینه های مختلف حبس و دادگاه و پرداخت جریمه ها و وثایق برای آزادی منتهی شوند. حال اگر فرد بتواند از شرکت در آن تظاهرات شان خالی کند و تظاهرات به نتیجه برسد او هم از نتیجه برخوردار خواهد شد بدون آنکه هزینه ای پرداخته باشد. این تلاش برای سواری مجانی از سوی هر فردی که دنبال علائق شخصی بوده و تلاش میکند از دادن هزینه اجتناب کند منطقی بنظر میرسد و بهمین خاطر اولسون بحث میکند که اگر هزینه ای برای سواری مجانی و شانه خالی کردن از شرکت در اقدام جمعی وجود نداشته باشد افراد منطقی تلاش خواهند کرد سواری مجانی کنند و گروه در هدفش ناموفق خواهد بود. مگر آنکه روش های جلوگیری از سواری مجانی در پیش گرفته شود مثلا گروه بزرگ به گروه های کوچک سازماندهی شود یا جریمه های سنگینی برای سواری مجانی اعمال شود یا افراد گروه همه دیگر دوست باشند یا به ایدئولوژی واحدی باور عمیق داشته باشند که آنها را از سواری مجانی منع کند. البته خانم النور استروم (اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد) بعدا در مطالعات خود نظریه هایی برای حل معضل اقدام جمعی ارائه داده است اما از حوصله بحث ما خارج است. بنابراین این ربطی به قشر خاکستری و غیر خاکستری ندارد همه افراد منطقی که به دنبال علائق شخصی هستند طبعا هزینه فایده خواهند کرد و رفتارشان را تنظیم میکنند.
نکته دیگر آنکه “قشر” در فرهنگ لغات به معنی پوسته و نیز چرک کف دست است و من نمیدانم چرا این کلمه بجای گروه ای اجتماعی به کار میرود مثلا میگویند و مینویسند قشر کارگر در حالیکه طبقه کار خیلی بهتر است یا قشر دانشجو یا اقشار دیگر در حالیکه میتوان از گروه های اجتماعی استفاده کرد. هر چند استفاده از کلمه “قشر” و “اقشار” به جای گروههای اجتماعی عمومیت یافته اما خواستم خواهش کنم در نوشتههایتان از این کلمات برای توصیف گروههای اجتماعی استفاده نشود زیرا نوشتههای شما خوانندگان زیادی دارد و دیگران هم به شما تاسی میکنند و اشتباه مصطلح ادامه مییابد.
خسرو
■ بدیهی است قشر در فارسی یعنی پوست و یا لایه. جمع قشور میباشد نه اقشار. اقشار یک لغت اشتباه است.
نوبخت
■ با سپاس از مقاله مفید آقای علوی. لازم به توضیح است که واژه قشر در جامعه شناسی معادل واژه انگلیسی stratum است که به معنای گروهی از مردم یک جامعه است که به لحاظ تحصیلات، درآمد و موقعیت اجتماعی به هم شباهت دارند.
شاهین خسروی
■ با درود و سپاس از آقای خسرو گرامی از لطف شما برای مناقشه در خصوص مفهوم قشر موسوم به “قشر خاکستری” سپاسگزارم، همان طور که دیده میشود من از عبارت قشر موسوم به “قشر خاکستری” استفاده کردم و واژه را در گیومه گذاشتم که معنای آن را شما میدانید و لازم به توضیح نیست. تایید می کنم که این اصطلاح نه دقیق است و نه وثیق و مبتنی بر ادبیات علمی و اکادمیک اما چه باید کرد؟ ابتدا از قشر بینابینی استفاده کردم دیدم که آنهم نارسا است و البته بر ابهام می افزازید بناچار از واژه قشر موسوم به “قشر خاکستری” استفاده کردم باز بنا به توصیه آکادمیک یعنی با احتیاط و نقد و گیومه و یعنی به خوانند پیام دادم که منهم مشکل دارم با این واژه مشابه یا جایگزینی نیافتم و همان قشر موسوم به “قشر خاکستری” بنا به استعمال ما یستعمل برگزیدم. در خصوص منکور اولسون باید افزود که ایشان مستقیما از واژه “قشر خاکستری” استفاده نکرده است اما (سواری مجانی) در کنش جمعی اجتماعی را از او وام گرفتم و این اشکالی ندارد که مفهومی که در یک کنتکست دیگر استفاده میشود را به میدان و زمینه دیگری برد استفاده کرد، بسیاری از دستاوردهای علوم اجتماعی هم از این وام گرفتن از کنتکستی و بکارگیری در کنتکست دیگر ناشی شده است، برای مثال از کلمه وزن در عرصه تحلیل سیاسی استفاده میشود حال آنکه وزن امری فیزیکی است و قس علیهذا، بنابراین در اکادمی تحت عنوان متافرسازی از آن استفاده میشود، کما اینکه (سواری مجانی) ناظری به امری در عرصه انضمامی و روزمره است اما در توصیف رفتاری برخی از گروه ها یا افراد در علوم اجتماعی بکارگرفته میشود. بار دیگر از دقت و گفتگوی شما سپاسگزارم پیروز باشید.
احمد علوی